ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

آموزش سكس به دخترهام10

رو به مهسا گفتم : مهسا جون برگرد و براش بخور.یک بالشت بزرگ رو طوری زیر شکم مهسا گذاشتم که کونش به سمت بالا بیاد و سرش رو کوس مونا باشه ، مونا هم که پاهاش رو از هم باز کرده بود و مهسا داشت کوس کوچولوی مونا رو می لیسید و مونا هم چشمهاش رو بسته بود تا لذت بیشتری ببره ، مهسا فهمیده بود که میخواهم کیرم رو تو سوراخ کونش بکنم و تمام این کارهائی رو که داشتم انجام میدادم برای این بود که درد کمتری بکشه.از روی میز کنار تخت یک کرم نیوا پیدا کردم و با انگشتم حسابی به سوراخ کون مهسا کرم مالیدم و سر کیر و دور کیرم رو با اون حسابی چرب کردم ، خوب کیر من خیلی کلفت بود و کون مهسا هم تا حالا به خودش کیر ندیده بود ، سر کیرم رو با سوراخ کونش میزون کردم و به آرومی هل دادم تو ، کیرم لیز خورد و تا کلاهک وارد کون مهسا شده بود ، میدونستم که اینکار ممکنه خیلی درد داشته باشه برای همین به مهسا گفتم : کونت رو شل کن و هیچ کاری نکن. دوباره یک کم دیگه فشار آوردم ، کیر کلفت و بزرگ من تا نصفه تو رفته بود.مهسا گفت : باباجون ، درد داره ، ولی من تحمل می کنم.مونا از اون زیر گفت : چی درد داره ؟؟ اینکه (منظورش لیسیدن بود) اصلاً درد نداره خیلی هم خوبه ، من دوست دارم.همونطور که داشتم بیشتر فشار میاوردم تا کیرم تا ته داخل کون مهسا بشه ، گفتم : آره بابائی خیلی خوبه.همین موقع بود که مهسا یک آآآآآآآآآآآخ گفت و من مکث کردم که دردش ساکت بشه.گفتم : مهسا جون ، خوشمزه است ؟؟ (منظورم کیرم بود که تو کونش فرو رفته بود) مهسا گفت : خوبه ، خییییییییلی خوبه !!!!!مونا که فکر می کرد داریم از کوس اون صحبت می کنیم ، گفت : آره مهسا جون خیلی خوبه !!!!!مهسا داشت کوس مونا رو لیس می زد و من هم به آرومی شروع کردم به عقب و جلو کردن کیرم ، همینطور آروم تو کون مهسا تلمبه می زدم و با هر فشاری که من می آوردم مهسا یک لیسی به کوس مونا می زد. حالت ریتمیک قشنگی داشتیم ، یواش یواش سرعتم رو بیشتر کردم و داشتم تندتر تلمبه می زدم ، دیگه می خواست آبم بیاد که کیرم رو از کون مهسا بیرون کشیدم و مهسا رو برگردوندم و تمام آب کیرم رو روی سینه های قشنگش پاشیدم بعد به مونا گفتم : بیا ، دستهای مونا رو گرفتم و با دستهای مونا آب کیرم رو روی سینه های مهسا پخش کردم ، با اینکار می خواستم مونا هم با سینه های مهسا بازی کرده باشه هم آب کیرم رو رو سینه های مهسا ماساژ داده باشه.دست دیگه مونا رو گرفتم و به طرف کیرم بردم و گفتم : بیا با دستت ماساژش بده... بعد با اشاره به کوسش گفتم همونطور که اون اسمش کوسه این هم کیره.مونا گفت : میدونم مال مردها اسمش کیره و مال زنها اسمش کوس. بچه ها تو مدرسه گاهی ازش حرف می زنند.گفتم : خوب تعریف کن چی می گند؟مونا گفت : یکی از دوستهام می گفت یک روز وقتی باباش با مامانش تو اتاقشون بودن از لای در دیده که دارن مال همدیگه رو ماساژ میدن و بعد هم رو باباش رو مامانش خوابیده و بعد هم همدیگه رو می بوسیدند و به بالا و پایین تکون می خوردند و بعد از مدتی هم با صدای آه و ناله دوباره بی حرکت کنار هم خوابیدند.گفتم : مونا جون ، این چیزی که دوستت تعریف کرده کاری هستش که همیشه زن و شوهرها انجام میدن و به اینکار سکس میگن و این همون تفریحی هستش که بهت گفتم باید یاد بگیری.بابای دوست تو داشته با مامان دوستت سکس انجام میداده ، یعنی داشتن با هم تفریح می کردن تا از همدیگه لذت ببرن. این تفریح یعنی لذت بردن از همدیگه.بعد گفتم : خوب دیگه پاشید دخترها باید بریم صبحونه بخوریم.ساعت حدود 8 صبح بود و گفتم : پاشین بریم حموم و دوش بگیریم. بعد با هم بریم بیرون صبحونه بخوریم.اون روز همش مونا در مورد سکس سوال می کرد و من هم سعی می کردم طوری که خوب بفهمه به سوالاش جواب بدم. سعی می کردم بهش بفهمونم که سکس از جلو فقط مال زن و شوهر ها هستش و تا وقتی دختری ازدواج نکرده نباید از جلو سکس کنه.مهسا که از بعد از حموم تا غروب خیلی کم حرف زده بود ، کمی ناراحت به نظر می رسید. من که بخاطر ناراحت بودن مهسا (فکر می کردم ناراحتیش از اینه که من اونو از کون کرده بودم) ناراحت بودم و میخواستم بفهمم ناراحتی مهسا از چی هست ؟؟؟تو یک موقعیت که بدست آوردم به مهسا گفتم : چیه ؟ چی شده ؟ صبح تا حالا پکری ؟ از دست من ناراحتی ؟ ببخشین... صبح خیلی اذیتت کردم؟مهسا گفت : نه اصلاً اذیت نشدم ، خیلی هم خوب بود.گفتم : پس چرا اینقدر ناراحتی ؟مهسا گفت : آخه امروز فرهاد زنگ زد و با من دعوا کرد که چرا بی خبر اومدیم مسافرت ، و من بهش خبر ندادم ، من هم کلی باهاش دعوا کردم و گفتم به تو مربوط نیست و الان هم موبایلم رو خاموش کردم که بهم زنگ نزنه. دیگه نمیخواهم ببینمش. مهسا بغضش ترکیده بود و داشت گریه می کرد.سر مهسا رو روی سینم گذاشتم و گفتم : مهسا جون ، عزیز دلم ، دوستش داری یانه ؟گفت : نمیدونم ، ولی دیگه احساس خوبی بهش ندارم.گفتم : میخواهی باهاش دوست بمونی یا نه ؟گفت : اصلاً نمیدونم.گفتم : پس زود تصمیم گیری نکن ، فعلاً بگذار نتونه باهات تماس بگیره. الان هم اصلاً ناراحت نباش. تو یک دختر قوی و عاقلی هستی و بهتره که چند وقتی باهاش تماس نداشته باشی. اون موقع بیشتر قدرت رو میدونه ، و بیشتر به حرفت گوش میکنه ، خوب عزیزم.....ادامه دارد.....

4 نظرات:

gsm گفت...

خیلی خوب بود ولی کسی هست که بتونم با هاش سکس کنم

gsm گفت...

من واقعا شهوتی شدم ایمیلم رو میزارم که اگه کس خواست حساس ترین قسمت بدنم رو درون بدن کنم و از همدیگه لذت ببریم به من میل بزنه

gsm گفت...

ببخشید ایمیلم فراموش شد sexifard@yahoo.com

ناشناس گفت...

kosam kir mikhad che kar konam
kash on yeki ro ham az kos karde bod

 

ابزار وبمستر