ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

خاطرات ريحانه1

اول متذكر بشم اين داستان براي خودم نيست و بعلت زيبا بودن ميزارم توي وب براي كسانيكه نخوندن؛؛؛؛اسم من ریحانست و 20 سالمه. من هیچ وقت تجربه سکسی نداشتم و توی دوستامم بچه مثبته بودم ولی کم کم با دیدن فیلمای سوپر ه توی گوشیدوستام بود خیلی دوست داشتم سکس داشته باشم.همیشه تو خونه خودمو تحریک می کردم و همیشه دوست داشتم یکی ی هویی ظاهر میشد و با من سکس میکرد.بعضی وقتا اونقدر حشری می شدم که حتی منتظر بودم بابام یا داداشم بیانو منو بکنن.وقتی مهمون میومد خونمون به جلوی مرداشون نگاه می کردم. نمیدونستم چطوری باید ی مردو به طرف خودم جذب کنم تا اون بتونه با من سکس کنه. خب بدن قشنگی داشتم ولی یکم جثم کوچیک بود. ی کون کوچیک ولی زیبایی داشتم که هر وقت توی اینه میدیدمش تحریک میشدم.یه چند باری با خیار یا هویج توی کونم کرده بودم ولی اینا هیچ وقت نمی تونست جای ی کیر کلفت و سفید که تو فیلما دیده بودمو بگیره.ولی یروز فکر نمی کردم که ی پسر خودش بیاد سراغمو با من حال کنه و اون کسی نبود جز پسر خواهرم رامین که ی چند سالی از من بزرگ تر بود و من میشدم خاله کوچیکش. خانه ما دو طبقه بود و طبقه بالا یکی از اتاقاش پر بود که اون اتاق خواهرم بود اون روز خواهرم اینا همشون اومده بودن خونه ما که رامین هم اومده بود. من طبفه بالا بودم که رامین سر و کلش پیدا شد. اون روز من ی شلوار مشکی تنگ پارچه ای پوشیده بودم با ی بلوز صورتی که تا بالای باسنم بود.رامین وقتی به سمت اتاق میومد چشمش به این کون خوشکل من افتاده بود و کلی تحریک شده بود آخه من زیاد لباس تنگ جلوی اون نپوشیده بودم ولی اون روز چرا؟؟رامین اومد کنارم ایستاد و دستشو گذاشت در کمرم وای ی لحظه بدنم سرد شد و ی حس خوبی بهم دست داد. من داشتم صورتمو آرایش می کردم رامین منو از توی آینه میدید که داشتم رژ لب میزدم.پیش خودم دل دل می کردم که رامین با من سکس کنه دوست داشتم اون شروع کنه چون من بلد نبودم و روم نمیشد.اون دستشو حلقه کرد دور کمرم میدونستم ی فکرایی واسم کرده ولی اونم منتظر بود من ی اشاره ای بکنم. گفتم خیلی حال میده وقتی دستت دور کمرمه. رامین گفت جدا میگی یعنی تحریک میشی؟ گفتم اره خیلی حال میده. گفت دیگه ماساژ کجای بدنت تحریکت میکنه؟ گفتم باسنمو رونام بعد با یکم مکث گفتم با سینه هام.رامین گفت میخوای ماساژشون بدم بعد شروع کرد به خندیدن. منم خندیدمو گفتم خب اره چرا دوست نداشته باشم.رامین اومد پشتم قرار گرفت گفت بدم؟ گفت خب بده ! اونم بدون معطلی دو تا دستاشو آووردو سینه هامو گرفت. وای ان لحظه بدنم سرد سرد شد دیگه میدونستم به آرزوم رسیدم.هیچی نگفتم فقط می خندیدم رامینم داشت سینه های منو می مالید خیلی حال میداد سینه هام قشنگ توی دستاش جا شده بود و اون داشت میم الیدشون. بهتر از این نمیشد.کیر شق کردشو روی کونم احساس می کردم که میخواست شلوارشو پاره کنه و بیاد بیرون. رامین سینه هامو ول کردو منو به طرف خودش بر گردوند من از روی خجالت سرم پایین بود با دستش چونموگرفتو سرمو آوورد بالا. توی چشمام نگاه کرد ولی من چشمامو انداختم پایین. ی سکوتی حکم فرما بود نه من حرف میزدم نه اون. نمیدونستم میخواد چیکار کنه ولی دوست داشتم ی کاری بکنه. انگشت شصتشو کشید روی لبام. بعد لباشو نزدیک کرد به لبام و ی بوسه کوچیک به لبام زد. من داشتم از درون می ترکیدم و دست و پاهام می لرزید. بوسه دوم و زد و بوسه سوم بلافاصله.بوسه چهارم یکم ابدار بود بوسه پنجمو منم ی بوسه بهش دادم که همون باعث شد لبامو بگیره تو لباشو شروع کنه به خوردنشون منم کم کم لباشو خوردم.واقعا بهترین لحظه زندگی من بود وقتی لبامو می مکید چشمامو بسته بودمو توی رویای خودم بودم اونقدر لبامو خورد که هرچی ماتیک زده بودم پاک شده بود. صدای ملچ ملوچ لب دادنام توی اتاق پیچیده بود.همین طور که ازم لب می گرفت شلوارشو در آوورد لباشو از لبام جدا کرد سرمو انداختم پایین تا چشمم به کیر کلفت و سفیدش افتاد همون کیری که مدت ها دنبالش بودم و انتظارشو میکشیدم.بهم گفت میخوریش؟ منم سرمو به طرف پایین تکون دادم که اره می خورم. گفت پس بشین. دو زانو نشستمو کیرشو با دستم گرفتم عالی بود. سر کیرشو کردم توی دهنمو شروع کردم مثل توی فیلما خوردن. واقعا کیر خوردن لذت خاصی داشت. چشمامو بسته بودمو با کمال میل سر کیر رامینو می خوردم. برای من واقعا خوشمزه بود ی مزه خاصی داشت. سرمو یکم فشار داد که بیشترشو بکنم تو دهنم منم اینکارو کردم ولی سرش ی حال دیگه داشت.هیچ وقت فکر نمیکردم واسه پسر خواهرم ساک بزنم. اونم داشت قربون صدقه من می رفت صدای آه آه گفتنش بلند شد همون موقع بود که بلندم کرد. دوباره منو برگردوند و خمم کرد روی میز آرایش. دستشو گذاشت روی کونمو یکم مالیدش بهتر از این نمیشد.میدونستم که میخواد منو بکنه. ی چند باری از روی ترسم میخواستم نذارم که کاری بکنه ولی اون دیگه شلوارمو کشید پایین اون لحظه واقعا ترسیده بودم و همه جام می لرزید.ولی اون کیرشو گذاشت لای پام و پاهامو چسبوند بهم نمیدونستم میخواد چیکار کنه. شروع کرد به عقب و جلو کردن کیرش که بعد ها فهمیدم که لا پایی منو کرده. ولی لا پایی هم خیلی حال میداد چون کیرش روی کسم کشیده می شد و شکمش میخورد به کونم. کونم میلرزید. با دستاش بالای باسنمو گرفته بودو کیرشو عقبو جلو میکرد. داشتم ارضا میشدم.صدای آه آه گفتنم بلند شده بود همین موقع بود که ارضا شدم بدنم ی تکون شدیدی خورد و کسم خیس خیس شده بود تمام بدنم خشک شده بود. همون موقع رامین داشت هنوز عقبو جلو میکرد که کیرشو کشید بیرون. اونم ارضا شد از صدای آه کشیدنش فهمیدم. باسنم داغ شد. اون آبشو روی باسنم ریخته بود.من برگشتمو رامینو دیدم که داره کیرشو میماله و چند قطره ای از کیرش چکید روی فرش. اومد جلو و ی چند لبی ازم گرفت. بهم گفت چطور بود؟ با صدای لرزون گفتم خوب بود. دیگه اون حال خوب و بد از ارضا شدنم نداشتم ی حس پشیمونی از کاری که انجام داده بودم داشتم. رامین بوسم کردو گفت ریحانه دوستت دارم تو بهترین خاله دنیا هستی. بازم میام پیشت. اینو گفتو شلوارشو پوشید. بهم گفت راضی هستی؟ سرمو تکون دادم یعنی اره گفت خوبه و رفت طبقه پایین.من برگشتمو باسنمو از توی آینه دیدم میخواستم آب رامینو ببینم. ی آب سفتو سفید روی قمبولام ریخته بود با دستمال پاکشون کردم و شلوارمو پوشیدم. رفتم پایین. وقتی رامین با من سکس میکرده داداشم همه چیزو دیده بود ولی دادشو در نیاوورده بود و کامل اون صحنه هارو تماشا کرده بود. بله اونم تو فکر سکس با من بود که این میتونست بهونه خوبی واسش باشه...ادامه دارد.....

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر