ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

سكس ضربدري2همكار

دوستی ما از اداره شروع شد تا کم کم به رفت و آمدهای خانوادگی کشیده شد. هر دومون متاهل بودیم و منکه اصلا نمیتونستم بچه دار کنم اما همکارم هنوز صاحب فرزند نشده بود.مدتی که از این رفت و آمدها گذشت متوجه شدم که همسر دوست و همکارم یه جورایی نگاهاش با قبلنا فرق داره انگار که میخواد چیزایی رو بفهمونه. حقیقتش من هم بهش علاقمند شده بودم آخه سوای زیبایی نسبیش خیلی هیکلش تمیز و رو فرم بود کمر باریک و کون تقریبا بزرگ. خلاصه دور از چشم همکارم چشمم زنشو گرفته بود. تا اینکه کم کم با چشم و لب گزیدن بهش فهموندم که خاطرشو میخوام. این موضوع ادامه داشت تا اینکه یه روز عصر دیدم موبایلم زنگ خورد پشت خط خانمی بود اونو از روی صداش نشناختم خودشو که معرفی کرد دلم هوری ریخت پایین. زن همکارم بود. قرار شد با ماشین برم دنبالش تا با هم حرف بزنیم. سوار ماشین که شد بردمش یه جایی دور از محله خودمون. اولش از چیزای متفرقه حرف زدیم اما بعدش گفت که از من خوشش میاد و دوست داره وقت زیادی رو با هم بگذرونیم اما دوست نداره به شوهرش خیانت کنه گفتم حرفات با عملت تعارض داره چطور میخوای هم با من باشی هم خیانت نکنی گفت اینو باید من و تو درستش کنیم با تعجب گفتم چطوری ؟ گفت رابطه باید متقابل باشه اگه تو با من رابطه میخوای شوهرمم باید با زن تو رابطه داشته باشه با شنیدن این حرف کمی عصبی شدم و یه لحظه خواستم از ماشین بیرونش کنم اما وقتی دیدم چه لعبت طنازی رو با این حرکت از دست خواهم داد تصمیم دیگه ای گرفتم گفتم شوهرت اینو ازت خواسته گفت ای ی ی ی یه جورایی گفتم اما فکر نکنم زنم اینو قبول کنه با کمال تعجب دیدم گفت اونش با من من زنت رو راضی میکنم گفتم خیلی مطمئن حرف میزنی من زنم رو بهتر میشناسم. خندید و گفت تا ببینیم ! اما شبش تا صبح خوابم نبرد یعنی چی یعنی زنم حاضر میشه این کا رو بکنه بعد با خودم گفتم خب چیزی رو که برای خودم میخوام باید برای اونم بخوام نمیشه من زن یارو بکنم او زن ما رو نکنه. حدود دو ماه با این قضیه کلنجار رفتم. چند بار زن همکارم تلفنی به من گفت که زن منو راضی کرده الان نوبت منه که تصمیم بگیرم. توی اینترنت چیزایی در مورد سکس ضربدری خونده بودم اما در اعلام تصمیم مردد بودم مخصوصا اینکه زنم حاضره با دیگری سکس کنه منو هم گیج و هم عصبی کرده بود. در مهمونی آخری که اونا به خونه ما اومده بودن زنم آب پاکی رو دستم ریخت.جلوی چشم من با همکارم به اتاقی که کامپیوترم قرار داشت رفتند و حدود ده دقیقه ای با کامپیوتر کار کردند. زن دوستم هم برای اینکه حواس منو به خودش جمع کنه مدام حرف میزد اما طاقت نیاوردم و بلند شدم اومدم ببینم ایندو توی اتاق خلوت چکار میکنند. دیدم خانمم روی صندلی نشسته و دوستم هم جلوی بدنش رو به پشت صندلی چسبونده و داره در مورد اون موضوع روی صفحه کامپیوتر توضیح میده. با دیدن من اصلا جا نخوردن و تازه منو هم دعوت کردند باشم. اما دیدم بهتره برم و اونا رو به حال خودشون بذارم. اون شب با خانمم سکس داشتم قبل از سکس نظرش رو در مورد خانواده همکارم پرسیدم کلی از دوستم تعریف کرد و حتی گفت از این جور مردا خوشش میاد گفتم پس من چی گفت خب تو هم از اون مردایی !! متقابلا پرسید نظرت در مورد زنش چیه گفتم زن زیبا و خوبیه گفت ای ناقلا دوست داشتی منو نداشتی اما اونو داشتی ؟ با شوخی گفتم دوست دارم هر دو تون با هم داشته باشم بعد یه سیخ به تو بزنم یه سیخ به اون. خندید و گفت شما مردا خداتون کوسه. حدود ده روز پس از این قضایا یه شب که فرداش به مناسبتی تعطیل بود قرار شد بعد از شام خونه دوست همکارم بخوابیم. تا سر گذاشتیم بخوابیم دیدم از اتاق بغلی صدایی شبیه آه وناله به گوش میرسه خانم گفت مثل اینکه مشغول شدن بیا ما هم مشغول شیم. گفتم زن الان حوصله اش ندارم خسته ام بذار یه چرت بزنم بعد در خدمتگذاری حاضرم. نمیدونم دوستم قرص خورده بود یا نه اما تا نیم ساعت او کماکان مشغول بود و سر و صداشون میومد. خانم یواشکی گفت مردیکه من دارم میمیرم اونا هنوز مشغولند ! کفتم مثل اینکه قرص خورده یا استعمال کرده خانم گفت خب تو هم قرص بخور کمت میاد. بهر حال سکس اونا هم تموم شد و من یه نفس راحت کشیدم. ده دقیقه بعد خوابم برد ساعت 45/3 نیمه شب بود که از سر وصدای اتاق مجاور بیدار شدم پشتم به خانم بود برگشتم ببینم خانم هم بیدار شده یا نه دیدم او سر جاش نیست یه دفعه توی دلم افتاد که الان دارن میکننش فوری بلند شدم رفتم توی هال و از اونجا رفتم به سمت در اتاق خوابی که سر وصدا از اونجا میومد دستگیره در رو آروم فشار دادم اما باز نشد یک دفعه از پشت دستی به پشتم خورد وقتی برگشتم زن همکارم رو دیدم گفتم اینجا چه خبره گفت بیا شلوغش نکن اونا مشغولن بیا ما هم مشغول شیم زن همکارم فقط یه شورت پاش بود چشمم که به بدنش افتاد بی اختیار شدم. اومد جای خانم من دراز کشید و من شروع کردم به لیسیدن بدنش و همون موقع هم صدای آخ اووخ زن خودم رو هم میشنیدم که داشت میگفت آی ی یی ی ی کونم پاره شد. حدود ده دقیقه ای بیهوا مشغول کردن بودم که شنیدم از پشت سرم صدای خنده میاد فوری سر بر گردوندم دیدم زنم به همراه همکارم لخت در آستانه در ایستادن و دارن ما رو نگاه میکنن. همکارم خودشو روی پستونای زنش انداخت و در حالیکه من داشتم از کوس میکردمش شروع کرد به مکیدن پستوناش. زن من هم دستاش گذاشت به کمرم و در فشار دادن لگن کمک میکرد. در یک آن سکس ما تبدیل شد به سکس جمعی. چند دقیقه بعد هیجان ما دو برابر شده بود. دوستم برام اسپری بی حس کننده آورد. دوستم علاقه عجیبی به کون کردن داشت تا من استراحت کنم جلوی چشام از کون زنمو دوباره کرد جالب این بود زنم که معمولا به من اجازه نمیداد از کون بکنمش و تحمل کیر 14 سانتی منو نداشت مگر چند باری الان داشت کیر کلفت و بیست سانتی دوستمو تحمل میکرد.با دیدن این صحنه بلند شدم و شروع کردم به خوردن سوراخ کون همسر دوستم وبعد کیرمو تپوندم توی کونش و اونقدر کردمش تا اینکه منی ام ریختم روی باسنش.پایان

2 نظرات:

amir-2008 گفت...

خیلی خلاصه شده بود

ناشناس گفت...

بد نبود-من هم يه همكار دارم هنوز با نامزدش ازدواج نكرده داره طلاق ميگيره (حدود 4ساله) من هم متاهل هستم و خيلي دوست دارم باهاش سكس داشته باشم ولي اون خيلي سرسخته، اصلاً پا نميده و من هم به همين خاطرميترسم پيشنهاد بدم تورو خدا هركي راهي بلده كه مخشو بزنم بهم بگه(اونطوري كه خودش ميگه تو دوران مجرديش دوست پسر هم نداشته )مرسي

 

ابزار وبمستر