ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

امير و بيتا4

دیشب خونواده من و بیتا نشستیم و تاریخ عروسیمون رو تعیین کردیم تقریبا 20 روز دیگه.من و بیتا که خیلی خوشحالیم.من بعداز شب اولیکه با بیتا بودم چند دفعه دیگه هم به خونه اونها رفتم ولی شب نموندم.توی این مدت فقط با بیتا میرفتیم توی اتاق و یه کم حرف میزدیم و بیشتر اوقاتش رو هم باهم عشقبازی میکردیم.خیلی جلو نرفتیم.بیشتر باهم اشنا میشدیم و عشقبازیمون هم در این حد بود.لباسمونو درمیاوردیم و میرفتیم روتخت.من فقط شورتم رو درنمیاوردم و بیتا هم شورتشو درنمیاورد.من با سینه های بیتا بازی میکردم و اونومیخوردم کیرمو از روی شورت به کوسش میمالیدم و باهم حال میکردیم لب می گرفتیم و با بدن هم بازی میکردیم.مامان بیتا گفت امیر جون چرا بعضی شبها پیش بیتا نمیمونی؟.گفتم اگه شما اجازه بدین میمونم.قرار شد فردا شب بمونم.فردا خودمو حسابی تمیز کردمو تموم موهای بدنم خصوصا کیرمو تمیز کردمو حسابی عطر زدم و خوش تیپ کردم رفتم خونشون.شام رو خوردیمو یه کم با مامان و باباش حرف زدمو رفتیم با بیتا تو اتاق که بخوابیم.بیتا در رو از داخل قفل کردو منم لباسهامو دراوردم و فقط شورت پام بود.بیتا هم شروع کرد به دراوردن لباسهاش.منم کمکش کردم و سوتینشو هم دراودم و بغلش کردم.دوتایی رفتیم رو تخت.فقط شورت پامون بود.شروع کردیم به عشقبازی.سینه های قشنگ بیتا رو میخوردم و میمالیدمش.بیتا هی میگفت امیررررررر جون فشارم بده.من دیگه از شورت خسته شده بودم.گفتم بیتای قشنگم میخوام شورتمو دربیارم.گفت شرط داره.گفتم چیه؟.گفت مال منو هم باید دربیاری ولی جون مامان کاری نکنی.میخوام بزارمش به عنوان کادو شب عروسی بدم به تو. منم از خدا خواسته گفتم چشم عزیزم.شورت خودمو بیتا رو دراوردم.چه صحنه ای بود.بیتای من کوس قشنگشو تمیز تمیز کرده بود.سفیدیش منو دیونه میکرد.گرفتمش تو بغلم و کیرمو گذاشتم لای پاش و محکم بغلش کردم.خدائیش خیلی لذت بخش بود.اولین بار بور کیرمو رو کوس یه دختر میذاشتم.داشتم به رویاهام میرسیدم.بیتا هم حسابی تو حال خودش بود.دستمو گذاشتم رو کوسشو گفتم بیتا جون اسمش چیه؟.گفتم نمیگم روم نمیشه.گفتم من میگم اسمش کوسه.منم خیلی دوستش دارم.بعد نشستمو بیتا رو هم نشوندم و دستشو گذاشتم رو کیرم.گفتم بیتا جون اسم این چیه؟؟.گفت دیگه خجالت نمیکشم.میگم اسمش کیره ه ه ه کیر چقدرهم نرمه.تو دستش گرفت و شروع کرد به بازی کردن باهاش و به سرش دست میکشید.معلوم بود یه چیز جدیدیه براش.بیتا رو خوابوندم و خودم برعکس خوابیدم روش.گفت امیر چکار میخوای کنی؟؟.گفتم کار بدی نیست و لبمو گذاشتم رو کوسش و بوسیدم.بیتا یه اهی کشید و منو محکم بطرف خودش کشید.کیرم رو صورت بیتا بود و شروع کردم به بوسیدن کوسش.بیتا خیلی لذت میبرد و ناله میکرد.متوجه شدم بیتا هم داره سرکیرمو میبوسه.من به بوسیدن کوس بیتا ادامه دادم.بیتا خیلی خوشش میومد.با کیرم بازی میکرد و تند تند اونو میبوسید و زبونشو میکشید رو کییرم.خیلی لذت میبردم داشتم ارضا میشدم و میخواست ابم بیاد.با ناله شهوت آمیزی گفتم بیتا جوووون میخواد آبم بیاد.بلند شدم بیتا کیرمو گرفته بود تو دستش و باهاش بازی میکرد.منم دستمال کاغذی برداشتم تا آبم اومد گرفتم جلو کیرمو ریختم تو دستمال.بیتا با تعجب نگاه میکرد.آخه تا حالا ندیده بود.میگفت این چی بود؟؟.بهش گفتم بیتا جون آب منی بود.بعد از اینکه باهم عروسی کردیم دیگه میریزمش توی کوست.بیتا از این حرفم خیلی خوشش اومد.منوبغل کرد و بوسید.دیگه خسته شده بودیم.دوباره رفتیم تو بغل همدیگه جوری که کیرم لای پای بیتا بود و سینه هاش روی سینه من.لبامون روی لب همدیگه و روتخت محکم به هم چسبیدم و همینجوری خوابمون برد.ما سرگرم فراهم کردن امکانات و وسایل زندگی مشترکمون که به زودی شروع میشه بودیم.چون معمولا من شبها خونه بیتا میمونم تلافی خستیگیمونو شب در میاریم.بیتا صبح ها میتونه بخوابه ولی من باید ساعت9سرکار باشم.بخاطر شب بیداریهام روزها همش چرت میزنم.ساعت 2 میرم خونه خودمون چند ساعت میخوابم و بعد میرم دنبال بیتا وباهم میریم دنبال کارهاییکه باید کنیم.شب ساعت 9.5 با بیتا میریم تو اتاق تا صبح باهم هستیم حال و کیفمونم حسابی رو براهه.وقتی تو اتاقیم اصلا لباس تنمون نیست لخت لختیم و از سر و کول هم بالا میریم و همدیگه رو میبوسیم و میلیسیم.همه کار باهم میکنیم.غیر از توش کردن.چون بیتا میگه کوسم کادو شب عروسیمونه بهت میدم.بیتا دیگه توی مکیدن و لیسیدن کیرم حسابی وارد شده و باهم همه جوره حال کردنو تجربه میکنیم.تقریبا شبی دوبار بیتا آبمو میاره.انواع آزمایشها رو میکنه.چون تو اتاقش حموم هم داره هیچ مشکلی برامون وجود نداره.بیتا خیلی از اینکه من کوسشو بلیسم خوشش میاد از این راه ارضا میشه وبا مکیدن کیرم منو هم ارضا میکنه.بیتا کیرمو اندازه گرفت وقتی راسته طولش 14سانتیمتر و کلفتیش 4 سانتیمتره.بیتا  یه کم نگرانه.میگه کوس من این اندازه جا داره؟؟.بهش گفتم حتما.کیرم خودش جاشو پیدا میکنه.بیتا اندام خیلی جذاب و قشنگی داره پستونهاش خیلی متناسبه نه کوچیکه نه بزرگ.نوک سینه هاش خیلی خوش رنگه.وقتی تحریک میشه برجسته میشه و من اونو میمکمش.کمر باریک و کون خوش ترکیبی داره.من که از دیدنش لذت میبرم.خیلی خوش ترکیبه.بیتا میگه من هیچوقت اجازه نمیدم تو ازعقب منوبکنی.حالا باید ببینم میتونم بعدا راضیش کنم ازعقب هم بکنمش.فعلا که کیرم رو میذارم لای کونش و میفتم روش وسینه هاشو میمالم.خلاصه دوران خوبی دارم و حال میکنیم.دیگه تقریبا ما با خصوصیات هم اشنا شده ایم و میدونیم هرکدوممون از چه حرکات و عملی بیشتر خوشمون میاد.بیتای قشنگ و عزیزم خیلی از اینکه من اندامشو نوازش کنم لذت میبره.وقتی تو اتاق بدون لباس و لخت لخت تنها هستیم بیتا سرشو میذاره روپام طوریکه کیرم مقابل صورتش قرار میگیره و اونوقت زبونشو میماله سرکیرم.منم دستمو میکشم روی موهای لطیف و قشنگش و با اون بازی میکنم.سینه های بلورین و لطیفش رو نوازش میکنم.بدن سفیدشو لمس میکنم.بعد نوازشش میکنم.بیتا کیرمو میذاره تو دهنشو اونو میلیسه.چنان در لیسیدن و مکیدن کیرم استاد شده که قابل وصف کردن نیست منو به عرش میبره.وقتی لای پای بیتای نازنینم رو باز میکنمو لبام رو روی کوس زیباش میذارمو اونو میلیسم بیتا غرق در لذت میشه.خیلی خوش مزه و شیرینه.مزه عسل میده.وقتی دستام روی سینه بلورینشه و زبونم رو داخل کوسش میکنم بیتا به هیجان میاد وناله شهوت انگیز میکنه.کیرمو لای سینه های سفید و لطیفش میذارم.ما باهم از شب زفاف و ورود کیرم به درون کوس بیتا میگیم.فکر میکنیم که خیلی لذت بخش باشه. هرچند بیتا نگرونه ولی مهم نیست.این نگرونی رو همه دخترها دارن.ادامه دارد......

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر