ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

خاروندن آبجی

از صبح اول وقت كه پا ميشدم و به كلاس درسم ميرفتم اونايي كه يكي دوسالي رو درجا زده بودن و به اصطلاح قديميهاي كلاس بودن اون آخر آخرهاي كلاس مينشتن و عكسهاي سکسي نگاه ميكردند يا زنگهاي تفريح از كوس و كون دختر و زنهاي محله واسه هم تعريف ميكردند و ما رو هم اصلا جزء آدمها نمي آوردند. اين موضوع واسم عقده شده بود واسه همين يه تصميم عجيب و غريب و نشدني از نظر خودم گرفته بودم كه هرطوري شده بايستي عمليش ميكردم. راستي من فرامرز هستم و دو تا خواهر دارم يكيشون 17سالشه و دوسال از من بزرگتره و ديگري 1 سال ازم كوچكتره اسم بزرگه شهلا و كوچيه عفت. مامانم حدود 40 سالشه و بابام 45 سالشه.خلاصه يه چندروزي با خواهر كوچكترم گرم شدم يعني عفت جونم كه الهي من قربون اون كون قلمبش برم كه اگه جا ميشد خودمم با سر ميرفتم چه برسه به كيرم. خلاصه چند وقتي هر چي ميخواست واسش تهيه ميكردم و كاراشو واسش راست و ريست ميكردم. تا اينكه يه روز منو اون توي خونه تنها بوديم و رفتم سراغ كامپيوترآبجيم و رفتم سراغ سايتهاي ***ي كه هميشه نگاه ميكرد و خودمو زدم به بيخيالي يعني حواسم نيست و لاي دراتاق رو هم گذاشتم باز و دستمو كردم توي شلوارم و با كيرم بازي ميكردم. يه لحظه سايه شو از سمت راستم ديدم.تا برگشتم به سمتش سريع از اتاق بيرون رفت ، رفتم سراغش و خودمو زدم به ناراحتي و همش ازش خواهش ميكردم كه به شهلا چيزي نگه و اون هم قبول كرد ولي من گفتم تو دروغ ميگي و وقتي شهلا اومد ميري بهش ميگي ، هرچي قسم خورد قبول نكردم و اون گفت چكار كنم تا باور كني منم گفتم تو هم بايد بياي توي اتاق و اون عكسها رو يه بار هم كه شده نگاه كني تا نتوني به شهلا حرفي بزني چون اگه چيزي گفتي منم ميگم خودت هم با من نگاه كردي.خلاصه قبول كرد و اومد از خدا خواسته همه رو نگاه كرد و در حين نگاه كردن ديدم دستش لاي پاهاشه ، منم فرصت رو غنيمت شمردم و گفتم ميدوني بدي اين عكسها چيه؟ گفت نه چيه ؟ گفتم آدمو وادار ميكنه اونجاشو بخارونه ،اونهم گفت آره راست ميگي فرامرز مال منم ميخواره. سريع گفتم پس مياي مال همديگه رو بخوارونيم كه عفت گفت واي نه زشته مامان بفهمه پوست كلمونو ميكنه. منم گفتم بابا بي خيال اگه خودمون بهشون نگيم از كجا ميفهمن كسي كه اينجا نيست و سريع شلواركمو پايين بردم و كير سيخ شدمو نشونش دادم و دستشو گرفتم و گذاشتم روي كيرم. مثل برق گرفته ها دستشو عقب كشيد و گفت چقدر تب داره خيلي داغه ، گفتم بيا جلو نترس دست كه بهش بزني آروم ميشه و دوباره دستشو گذاشتم روي كيرم و آروم دستشو بالا و پايين ميبردم كه روش بازي كردن با كيرمو ياد بگيره و خودمم سريع دامنشو پايين كشيدم و شورتشو در آوردم بدون هيچگونه مخالفتي از اون دستمو بردم لاي پاهاش خداي من مثل كوره داغ بود و بهش گفتم عفت جونم مال خودت كه از آتيش هم گرمتره و درازش كردم و بالاي كوسش رو بوسيدم و مثل فيلمهاي كوتاهي كه شهلا از اينترنت گرفته بود و من اونا رو ديده بودم براش كوسشو ليس زدم و تموم لباساشو از تنش درآوردم و اونو روي شكم خوابوندمو از پشت گردنش شروع كردم به بوسيدن و ليسيدن تا رسيدم به سوراخ كونش. لاي چاك كونشو باز كردم و زبونمو گذاشتم لاي سوراخ كونش و با يه دستم سينه هاشو كه باندازه يه نارنگي شده بودن رو ميماليدم. يهو گفت داداشي من جلوم ميخواره تو رفتي سراغ پشتم. گفتم عجله نكن به اون هم ميرسيم ، سوراخ كونشو حسابي واسش خوردم تا جايي كه سر و صداش بالا رفته بود و سركيرمو با كمي كرم ليز كردم و كمي هم به دور سوراخ كونش و درون سوراخ كونش ماليدم وقتي انگشتمو توي سوراخ كونش كردم گفت وايييييي داداشي چقدر خوشم مياد ، منم گفتم تازه كجاشو ديدي و سر كيرمو با كونش تنظيم كردم و با يه فشار آروم سر كيرم توي كونش جا شد يهو گفت فرامرز كمي ميسوزه درش بيار تو فقط قراربود برام بخوارونيش ولي داري يه كار ديگه ميكني. گفتم عفت جون از سوزش كونته كه سوراخ كوست ميخواره و كونتو كه نميشه دست بكنم توش مجبورم با كيرم بخارونمش كمي تحمل كن عادت ميكني خلاصه تا اومد بجنبه تا دسته كير قلمي و خوشگلمو توي كون سفيد و ژله ايش چپوندم بقدري اين كون نرم بود كه وقتي بهش دست ميزدم انگار دست توي آب كردي و تموم باسنش ميلرزيد بعد شروع به عقب و جلو كردن كيرم توي كونش كردم و واسه چند ثانيه عفت لرزيد و بعد بيصدا شد و من هم ضربات كيرمو توي كونش تندتر كردم تا اينكه بدنم سست شد و همه كونشو پر از آب كير كردم و اون داد زد وايييييييي فرامرز شاشيدي توي كونم چرا اينقدر داغه و من گفتم نه نشاشيدم آب مخصوص خارش رو ريختم توي كونت تا ديگه نخواره و هر دومون لباس پوشيديم . از اون به بعد تا الان كه حدود 4 ساله ميگذره يه شب درميون با هم سکس داريم و حدود دوسال است كه پردشو هم زدم البته كمي پول واسه دوختنش جمع كردم تا قبل از عروسيش ببرمش و پرده كوسشو بدوزم.

9 نظرات:

ناشناس گفت...

خوب بود منم 1 بار خواهرمو كردم آبمو هميشه ميخوره هر روز برام جق ميزنه بعد آبمو ميخوره به خاطر من ديگه سوتين هم نميپوشه منم هميشه كيرم جلوش بلند ميشه اونم كلي حال ميكنه و همش بعد از اين كه برام جق زد منم ارضاش ميكنم خواهرم از من 4 سال بزرگتره هر وقت پريود ميشه نميذاره بكنمش ميگه خطر داره براش اون 24 هر ماه پريود ميشه ونوار بهداشتي بزرگ و ساده ميزاره رو كس بدون پشمش،اون 22 سالشه و دانشجو هست

mj hot گفت...

age mishe mano rahnamae konid kheyli vaghte mikham khaharamo bokonam nemishe dastabeton kheyli jaleb bod har chi ke midonid moheme vase zadane mokhesho begid chan seri eghdam kardam tiram be sang khorde

ایرانی گفت...

یک داستان معمولی ولی کوتاه و قشنگ بود..ایرانی .

ناشناس گفت...

خوب بود منم يكباربه برادرم كون دادم ولى دردداشت

ناشناس گفت...

خوب بود

ناشناس گفت...

منم با خواهرم سکس دارم

ناشناس گفت...

منم با خواهرم سکس دارم

ایرانی گفت...

سلام به آشنای عزیز ! بالاخره یه استثنا دیگه هم شنیدیم . هر چند در ظاهر کار درستی نیست ولی ریسک و شجاعتتون قابل تحسینه . نمی دونم دیگه چی بگم فقط مراقب باش که نه سیخ بسوزه نه کباب . شاد و سربلند باشی ..ایرانی

ایرانی گفت...

اگه آشنای اولی با دومی فرق می کنه یه عرض سلام هم به اولی بکنم که بی ادبی نشده باشه . پیام دختر خانوم قیلی رو هم به نظرم اون موقع هم نمی دونستم چی جواب بدم ولی خب شماهم خسته نباشید هر چند توصیه نمی شود ولی حالا که شده جز این که بگم شما هم شجاع بوده اید چی میشه گفت . ولی امیدوارم در همه زمینه های زندگی شجاع و پر تلاش باشید و این روز های پر تنش را به خوبی پشت سر بگذارید ..ایرانی

 

ابزار وبمستر