ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

سکس من با زن جنده دوستم


من کورش هستم و 39 سالمه. خاطره من که برای خودم باورش سخته و هنوز فکر میکنم خواب دیدم ماجرا از انجا شروع شد که چند وقت بود رفت و آمدمان با مژگان و علی زیاد شده بود چون نزدیک هم زندگی میکردیم مژگان سر شوخی رو وا کرده بود و من هم وقتی دیدم علی مشکلی نداره شوخی میکردم و در این مدت مژگان برام اس ام اس میزد البته جوک.یک روز دیدم رنگ و بوی اس ام اس ها عوض شده و داره ناجور میشه و با خودم یک فکرائی میکردم ولی بعد میگفتم نه بابا خبری نیست.همینطوری زده تا اینکه یک شب خانه تنها بودم و دیدم اس ام اس اومد نگاه کردم دیدم مژگانه زده بود مثل افتابه قابل اعتمادباش تاهمه همجاشونو بهت نشون بدن یک مرتبه زد به سرم که ببینم آیا این دنبال داستانی هست یا همینطوری میزنه منم براش زدم یعنی من قابل اعتماد نیستم قول میدم اگه نشونم بدی به کسی نگم خلاصه سرتونو درد نمیارم کا به جائی کشید که اون شب تا ساعت 3 صبح اس ام اس زدیم و قرار شد که فردا ساعت 2 بعد از ظهر بیاد و همه جاشو نشونم بده ناگفته نماند که من فکر میکردم که داره شوخی میکنه و میخواد من کم بیارم که من هم دنبال این بودم که اون کم بیاره صبح با بدبختی بلند شدم رفتم شرکت و مدام ساعت و نگاه میکردم تا ساعت 1 از شرکت زدم بیرونو رفتم خانه با خودم گفتم امکان نداره بیاد ولی با وجود این رفتم یک دوش گرفتم و امدم یک لباس راحت پوشیدمو منظر ماندم حدود 20 دقیقه مانده بود و مدام سیگار میکشیدم واقعا کم آورده بودم نمی دونستم باید چکار کنم و خدا خدا میکردم نیاد وپشت پنجره کوچه رو نگاه میکردم که یک مرتبه دیدم خودشه اوده بود زنگ زد من دروزدم و اون خیلی ماهرانه بدون سروصدا آمد تو من ریده بودم به خودم با هم سلام و احوال پرسی کردیم و اون گفت مطمئن هستی زنت نمیاد که گفتم آره خودم باید برم دنبالش شروع کرد به در اوردن روسری و بعد مانتوش یک تیشرت آستین کوتاه مشکی با یک شلوار پارچه ای مشکی تنش بو و روژلب قرمز پور رنگ زده بود و بوی عطر زیادی میداد جلوی هم ایستاده بودیم و دست منو گرفت و کشوند سمت اطاق خواب و برگشت ولبشو گزاشت رو لبم وزبونشو کرد تو دهنم و من هم یک لب حسابی ازش گرفتم و بعد یک کم من و نگاه کردو سرشو گذاشت رو سینم و گفت همیشه آزرو داشتم بیام تو بغلت و تا اومدم حرف بزنم دوباره لبش وگذاشت رو لبم و گفت هیچی نگو و فقط منو بکن میخوام به آرزوم برسم من واقعا هنگ کرده بودم و اون خوش بلوزش و در آوردو تی شرتمنم در آوردو چسبید به تنم و با دستش شروع به مالیدن کیرم کرد من دیگه داشتم میمردم و شروع کردم زیپ شلوارشو باز کردمو کشیدم پایین و خودم هم لخت شدم و رفتیم رو تخت کنارهم و من شروع کردم به لب گرفتن و مالوندن بدنش کرستش و باز کردم سینه هاشو میخوردم و اون میپیچید به خودش و ناله میکرد انگار 1 ساله که بهش دست نخورده و میگفت جون من امروز مال توهستم هر کاری میخواهی بکن یواش یواش رفتم پائینتر ورسیدم به کسش شرتشو از پاش در آوردم کسش خیس خیس بود و چوچولش زده بود بیرون من یک لیس زدم و او هم یک اه بلند از ته دلش کشید و من مثل قحطی زده ها شروع به خوردن کردم کم مونده بود با کله برم تو کسش که یک مرتبه گفت بسه حالا نوبت منه و شروع کرد به ساک زدن کیرم و تا ته حلقش میکرد تو دهنش خیلی باحال ساک میزد انقدر محکم ساک میزد که کم مونده بود توشک بره تو کونم.داشت آبم میومد که بلندش کردم و خوابوندمش رو تخت پاهاشو از هم وا کردم کیرمو رو کسش مالوندم داشت دیونه میشد همش می گفت بکن توش من کیرتو میخوام می خوام تو وجودم حست کنم سرشو گذاشتم در سوراخش و آروم کردم تو خیلی تنگ بود برای زنی که 13 سال از ازدواجش میگذشت بهش گفتم مژگان چقدر کسش تنگ و باحاله چکار کردی گفت کاری نکردم رفیقت کم کاری میکنه منم گفتم خودم جورشو میکشم پس رفیق به چه دردی میخوره و شروع کردم به تلمبه زدن و صداش در اومده بود و حسابی حشری بود که یک آن یک اه بلند کشیدو من فهمیدم ارضا شده کیرمو در آوردم وکسشو لیس زدمو برش گردوندم واز عقب گذاشتم تو کسش.یک کم که کردم گفت دلم میخواد از کون بکنی منم کیرمو گذاشتم دم سوراخ کونشو با کمی فشار کردم تو کونش جالب اینجا بود که تو کونش راحت تر از کسش رفت معلوم بود که اینکارس من که داشتم تلمبه میزدم گفتم حال میکنی تا حالا کسی اینطوری کرده بوده تورو یا نه که گفت تو اونائی که بهشون دادم تو بهتر از همه داری میکنی یک آن برقام رفت گفتم میشه بگی من نفر چندم هستم گفت نترس 5یا 6 هستی.خیلی آخر صف نیستی دیگه داش آبم می اومد و محکم تر میکردمش و تمام آبم و خالی کردم تو کونش بعد یک لب ازم گرفت و گفت خیل ی حال کردم و حالا حالاها باهات کاردارم گفت یک کاری میکنم که دیگه سراغ زنت نری و فقط منو بکنی گفتم مگه قرار بازهم بهم بدی گفت جوری کردی منو که همیشه دوست داشتم علی منو اینطوری بکونه گفتم مگه علی نمیکنه گفت خاک بر سر رفیقت یا نیست یا پای کامپیوتره یا مثل خرس میخوابه خیلی هم که تنگش بگیره دو بار که بالاوپایئن میکنه آبش میاد خلاصه بهد از اون روز حدود 10 مرتبه با هم سکس داشتیم چند بار من رفتم خانه اون و چند بار هم اون آمد.دیگه دوستی من و رفیقم مثل سابق نیست واین به خاطر زن جندشه.پایان

4 نظرات:

ناشناس گفت...

عالی بود.

ایرانی گفت...

درکل خوب جذاب وپرهیجان بود .عنوان داستان سرعت تسلیم شدن زن را توجیه می کرد ...ایرانی .

amir گفت...

من امیر 24 سالمه اردبیل دلم میخاد یک دوست جنده خوشگل ومهربون داشته باشم اردبیل باشه چه بهتر 09370984027

amir گفت...

من امیر 24 سالمه اردبیل دلم میخاد یک دوست جنده خوشگل داشته باشم اردبیل باشه چه بهتر
09370984027

 

ابزار وبمستر