ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

پیشنهاد عجیب

من 16سالم بود که از خونه فرار کردم بابام يک آدم معتاد بود که وقتي خمارميشد تمام حرصش رو سر من بيچاره خالي ميکرد تموم تنم جاي مشت و لگدهاي‎ ‎اون آدم مافنگي بو يکروز مثل هميشه افتاده بود گوشه خونه از مدرسه که‎ ‎اومدم خونه سلام کردم رفتم نشستم اومدم تلويزيون رو روشن کنم که يکدفعه‎ ‎لگدم زد گفت تو با پسر سکس ميکني؟/؟ که تو يک جنده ای؟؟/؟؟ هر چي از دهنشدر ميومد بمن گفت بيچاره مادرم هم باورش شده بود ديگه نميتونستم اون وضعرو تحمل کنم شب زدم بيرون از همون شب اول مزاحمتها شروع شد پسرها مرتباذيتم ميکردن يادم يکبار چند تا پسر که توی ماشين بودن از پشت زدن لایپام که از درد افتادم زمين و ملت اومدن کمک اونهام فرار کردن شبها از ترساينکه کسي پيدام نکنه تا صبح توی دستشوئي پارک ميخوابيدم دور تا دروم همهآدمهاي معتاد و دخترهاي جنده بودن داشتم از بي کسي ديونه ميشدم تا اينکهبا يک خانم 27 ساله آشنا شدم منو برد خونش و بمن گفت که اگه ميخواي ازاين وضع راحت شي من ميتونم کمکت کنم منم از خدام بود که از اين همه سختيراحت شم گفتم هر کاری حاضرم کنم بعد گفت ميخواد چيکار کنه گفت که منميفرستمت دوبي پيش دوستهام تا اونجا کار کني و راحت زندگي کني من اولش جاخوردم از يکطرف اين همه بدبختي رو داشتم از يکطرفم به اين فکر ميکردم کهحرفهائي که بابام زده داره درست از آب درمياد ولي انقدر اون وضع برام سختبود که حتي چند شب مجبور بودم گشنه بخوابم تا يک چيزي برای خوردن پيداکنم قبول کردم و قرار شد که دو هفته بعد که پاسپورتم آماده ميشه با سه‎ ‎نفر ديگه برم دوبي وقتيکه رسيديم اونجا يک دختر ايروني اومد دنبالمون وبردمون يک خونه خيلي شيک يکمدت که استراحت کردم يک مرد ايروني که بعدافهميدم اسمش امیر بود در اتاقم رو باز کرد با دختری خيلي خوشگل و خوشهيکل که همراهش بود اومدن داخل امیر گفت لخت شو من شکه شدم منظورش‎ ‎چيه؟؟/؟؟ فکر کردم نيومده ميخواد ترتيبم رو بده دوباره گفت لخت شو.منداشتم از ترس همينجوری ميلرزيدم اين اولين باره ميخواستم جلوی کسي لباسمودربيارم اما مجبور بودم.ميدونستم که اگه بخوام مخالفت کنم همونموقع منوميندازن بيرون بالاخره لخت شدم بمن گفت يک چرخ بزن ببينم؟/؟ بعد برگشت بهاون دختر که همراهش بود گفت کسي برای اينجور دخترها پول نميده خودت بسازشبعدم رفت بيرون خيالم راحت شد اون دختره منو برد يک سالن که پر ازدستگاهاي بدنسازي بود و يک استخر بزرگ داش از همون روز اول روزي چند ساعتمجبور بودم که با اون دستگاها کار کنم بعد از چند ماه هيکلم ما نکن شدهبود بعدش با يک دختر ديگه هر شب ميرفتيم يک کافه ميشستيم و يک گلاس عرقميگرفتيم دستمون و به ملت نگاه ميکرديم بعد يکسري افراد ميومدن جلومون واون دختره چيزي به انگليسي بهشون ميگفت که بعضي ها ميموندن برای قراره شبتا برن توی هتل يا اينکه خونشون اکثرا هم پسرهای خارجي بودن منم ديگه يادگرفته بودم هر شب مجبور بودم تنها برم اونجا تا يکي به تورم بخوره خلاصهيکشب که رفته بودم يک پسر خيلي خوشگل اومد جلوم و ازم قيمت خواست منمقیمتو بهش گفتم اونم قبول کرد و گفت همين الان بريم هتل باهاش رفتم تویراه توی ماشين فهميدم اینم امسش امیره و ايرانيم هست خيلي خوشحال شدم کهلااقل مجبور نيستم با يک آدم خارجي سکس داشته باشم چون يکبار يک آمریکاییباهام خيلي بدجور سکس داشت بنظرم ديوونه بود همش منو ميزد امیر از اينکهچه جوري اومدم اينجا سوال ميکرد مثل يک برادر باهام حرف ميزد کنارش احساسآرامش ميکردم تا اينکه دیدم جلوی در هتل هستيم بازم دلم لرزيد؟/؟ مثلهميشه باز ترس تموم تنم رو گرفت دعوتم کرد برم داخل يک اتاق دو تخته داشتاتاقش خيلي شيک بود رفتم روی تخت دراز کشيدم ميدونستم اونم من رو مثل همهبرای کوس وکونم ميخواد ولي خيلي مهربونتر بنظر ميومد زنگ زد برامون يکشام حسابي آوردن وقتي شام خورديم گفت ديگه بريم بخوابيم گفتم سريع کارترو بکن من ديرم شده بالاخري راضيم کرد بمن کلي پول بده تا پيشش بخوابمرفت زير پتو منم که کارمو بلد بودم چراغ رو خاموش کردم و رفتم زير پتوسرمو گذاشتم روی سينش شروع کرد با موهام بازی کردن گرمي بدنشو حس ميکردماحساس ميکردم پدرم منو بغل کرده دستشو برد روی سينم دستشو خيلي آروم حرکتميداد داشتم حشري ميشدم گردنمو بوس ميکرد خودشو بمن مي چسبوند و فشارررررميداد داشتم لذت ميبردم دستشو خيلي آروم از پشت کرد توی شورتم و شروع کردبه بازي کردن با چوچولم با يک دست داشت سينهامو ميماليد و با يک دست داشتبا چوچولم بازي میکرد وااااااااایییییی خیلی حال میداد صورتمو برگردوندتوی چشمهاش التماس رو ديدم لبهامو بردم نزديک چشمهاش بسته شده بودنميتونست ديگه تحمل کنه نفسهاش خيلي تندتر شده بود منم لباسهامو کاملدراوردم لخت جلوش ايستادم ميخواست بلندشه منو بگيره بهش اجازه ندادمميخواستم از اونشب يک خاطره بسازم دستمال برداشتم و با اون دستهاشو بهکنار تخت بستم شلوارکش رو از پاش دراوردم و شروع کردم به مالیدنکيرررررررررش با آب دهنم خيسش کردم کيرشو کردم توی دهنم ميخواستم با کيرشتا ميتونم حال کنم هي ميکردم توی دهنم و درمياوردم از اينکار خيلي لذتميبرد ولي توی نگاهش چيز ديگه اي بود نشستم روی کيرش کيررررررش رو کردمتوی کوووووووووسم جاااااااااااااان گرمي کيرشو کاملا توی کوسم احساس کردمشروع کردم به تلمبه زدن صدای آه ه ه گفتنش بلند شد منم براي اينکه حشريتر شه شروع کردم به جيغ زدن واااااااااایییییییی جوووووووووون چهکیرررررررری دارییییییی امیرررررررررررر جونممممممم چشمهاش رو نميتونستباز کنه عرق سردی کرده بود تموم تنش داشت ميلرزيد ولي من ول کن نبودم وسريعتر داشتم تلمبه ميزدم داد کشيد گفت تو رو خدااااااااااااابسههههههههههه حدس زدم آبش ميخواد بياد از روش بلند شدم و دوباره شروعکردم به ساک زدن با يک دستم کيرشو گرفتم و سرشو کردم توی دهنم از دفعهاول سريعتر ساک ميزدم که یکدفعه دهنم پر شد از آب کيرش داشت به شدت نفسنفس میزد کيرش کاملا شل شده بود من بلند شدم و رفتم خودمو بشورم فقطميگفت مرسيیییییی عزيزم وقتي برگشتم ديدم همونجوري روی تخت افتاده لبهاشوبوسیدم و دستهاشو از تخت باز کردم وقتي لباسهامو پوشيدم بمن پيشنهادی دادکه خيلللللللي جا خوردم نميدونستم چي بگم؟؟/؟؟ واااای خدااااا بمن گفتباهاش ازدواج کنم‎ ‎پایان

1 نظرات:

matin گفت...

ردیفه داداش همشون ردیف هستن ممنون

 

ابزار وبمستر