ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

تلافي قسمت چهارم


توی همون حال سعی کردم چشمهامو آروم آروم باز کنم اولين چيزیکه ديدم اين بود که دخترم هيچ تکونی نميخوره واااااایییییی نهههههههه ترسيدم اول کمی تکونش دادم ببينم چرا همينجوری افتاده روی تخت و حرکتی نميکنه ؟/؟ احساس کردم يک چيزی خيسه نمیدونستم چيه ؟/؟ هر چی بيشتر بهش دقت ميکردم بيشتر خيسی رو احساس ميکردم حواسم رو جمع کردم ديدم اين خيسی از لای پای دخترمه سرمو که آوردم پايين ديدم کل تخت و روتختي همش خونيه کيرمو که آوردم بيرون داشت حالم بهم ميخورد تازه فهميدم اون لحظه آخر که کيرمو يکدفعه محکم تا ته کردم توش چون دخترم داشته دست و پا ميزده کيرم بجای اينکه بره توی سوراخ کونش رفته توی سوراخ کوسش و پردشو هم پاره کرده واااااییییی بلند شدم روی تخت ايستادم ديدم همه جا خونيه رفتم پايين تخت بالای سر دخترم ايستادم ديدم از درد بيهوش شده سريع رفتم توی حموم خودم رو شستم چند تا دستمالم آوردم تا دخترمو تميز کنم آخه من هنوز ارضا نشده بودم بلند شو آروم لای پاشو باز کردم و شستم و حسابی تميزش کردم از توی کوسش هنوز داشت يکم خون ميومد برای همين دستمالها رو فشار دادم توی کووووووووسش و گذاشتم همونجا بمونه تا خونش بيرون نياد روی تختي رو هم آروم از زيرش کشيدم بيرون و انداختم اونطرف که بعدا بشورمش برگشتم سمت تخت دوباره پشتش دراز کشيدم کيرررررررمو مالیدم به خط لای کوووووونش ميدونسم که الان ديگه نميشه بکنم توش برای همين سعی کردم همينجور که مثل يک جسد بي حرکت افتاده بود روی تخت خودم رو انقدر بمالم بهش تا آبم بياد لای پاشو يکم ديگه باز کردم کيرمو يواش گذاشتم لای پاش دو تا لپ کونشو گرفتم توی مشتم و با انگشتهام اونها رو چنگ ميزدم انقدر لذت ميبردم که چشمهام خودبخود بسته شد احساس کردم آبم داره مياد به چنگ زدن کونش ادامه دادم تا آبم اومد توی همون حالت کيرمو گذاشتم روی کمرش آبم اومد و از همون بالا شروع کرد آروم پايين اومدن آب داغ کيرررررم به خط کوووونش که رسيد مسيرش رو عوض کرد رفت بسمت لای پاهاش حسابی که ارضا شدم انگشتم رو بردم سمت آب کيرم که ريخته بود لای پاش يکم ازش برداشتم دستمو بردم سمت دهنش آبمو مالیدم به لبهاش طفلی انقدر درد کشيده بود و اونها رو گاز گرفته بود خونی شد بود از توی دستشويی کلینکس آوردم هم لای پاشو هم لبهاشو تا جايیکه ميتونسم تميز کردم دخترم هنوز همونجوری افتاده بود روی تخت دوباره رفتم توی دستشويی تا دستهامو بشورم ناخودآگاه چشمم افتاد به آينه خودمو توش نگاه کردم نميتونستم اون لحظه خودم رو ببينم فقط ميتونستم حس کنم دو تا حس بود 1- خنده 2 - گريه من بايد يکيش رو انتخاب ميکردم اومدم گريه کنم ولی يکدفعه اون صحنه ای که از لای سوراخ کليد در زنمو ديده بودم و تصور اينکه بدن لخت زنم در اختيار يکی ديگه هم قرار گرفته شده بود چنان منو دوباره به اون حالت جنون رسوند که زدم زيره خنده اگه دستمو جلوی دهنم نميگرفتم مطمئنا دختر بچه جر خوردم به هوش ميومد نبايد بيشتر جلوی آيينه مي ایستادم ولی اينکار رو نکردم ديگه قشنگ ميتونستم رنگ پريده و چشمهای خونيم رو توی آينه ببينم هر دو تا دستمو چنان محکم به کنار آينه کوبيدم که خود آينه تا چند ثانيه بعدش داشت ميلرزيد از آينه پرسيدم خب بسه ؟/؟ آينه گفت نه هنوز سرمو آوردم پايين از دلم پرسيدم خب بسه ؟/؟ دلمم گفت نه هنوز از دستشويی اومدم بيرون روی صندلی نشستم و بخودم قول دادم خودمو راضی کنم آره من بايد حسابم رو با خودم تسويه ميکردم در يک لحظه يک فکر جديدی اومد به ذهنم تلفن رو بردم توی يم اتاق ديگه در رو بستم زنگ زدم به سه تا از همکارهای جديدم بی مقدمه رفتم سر اصل مطلب بهشون گفتم من زنم يک مدت نيست منم يک دختر رو پيدا کردم برای سکس شما هم ميخواين ؟/؟ اول يکم آره و نه گفتن ولی تا بهشون گفتم طرف يک دختر بچه کم سن و ساله همشون قبول کردن بيان پرسيدن دختره قراره بياد يا الان اونجاست ؟؟/؟؟ منم گفتم الان اينجاست همينجا روی تخت پيشم دراز کشيده البته چون من بهش حسابی مشروب دادم تا خجالتش بريزه الان خيلی خسته است و انگار خوابيده شما تا بياين يا بيدار شده يا اگرم هنوز خواب بود شما کارتون رو باهاش کنین از کوسم بکنين نگران نباشين من چکش کردم جلوش بازه اونهام استقبال کردن آدرس خونمنون رو خواستن بهشون گفتم من آدرسو الان بهتون ميدم يادداشت کنين ولی يک چيز ديگه اونم اينکه من الان بايد برم جايی و نيستم برای در اصلی زنگ يکی از همسايه ها رو بزنين و بياين بالا برای در خونه هم کليد رو ميزارم زير جای کفشي جلوی در شما بياين داخل مشغول بشين تا من بيام قشنگ براشون توضيح دادم منم سريع سر و وضعمو يکم مرتب کردم از خونه اومدم بيرون همونجوریکه برنامه ريزی کرده بوديم کليد رو هم گذاشتم زير جای کفشي و از خونه اومدم بيرون سوار ماشين شدم... ادامه دارد

4 نظرات:

matin گفت...

داداش امیر داستان زیبای هست ولی نامردی توش داره حاله ادمه گرفته میشه

ایرانی گفت...

نظرآقامتین درسته ولی در جذابیت وهیجان انگیز بودن داستان شکی نیست.درهرحال این داستان از نوع هارد سکس بوده ولی اسم تلافی با باتوجه به سوژه آن و انتخاب شخصی که برای تلافی استفاده شده تاحدودی حسن انتخاب عنوان را زیر سوال می بردمگر آن که فقط اصل خیانت مورد نظر باشد وگرنه دختر داستان میوه و یا محصول مشترک پیوندزن و مرداصلی ماجرابوده است واین میوه اگر گندیده شود پدر و مادر هردو ناراحت خواهند شد .امیرجان ممنونم که با این داستانهای قشنگت مارو مشغول می کنی وفکر مارو به کار میندازی...ایرانی

ناشناس گفت...

این داستان ادامه داده نمیشه؟؟؟؟

ایرانی گفت...

سلام به دوست خوبم ..درمورد این داستان و ریشه و نویسنده آن اطلاعی ندارم . وگرنه برای ادامه اش اقدام می کردم . ممکنه داداش امیر یه چیزایی بدونه . موفق باشی ...ایرانی

 

ابزار وبمستر