ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

گناه درماني قسمت پانزدهم


ظاهرا منیژه باید با پدر و مادرش می بود.کلید آپارتمان را با خود داشت.به سختی خود را بمقصد رساند.با آنکه صاحب اصلی خانه بود اما با رعایت ادب و احترام زنگ زد وقتی مطمئن شد کسی خانه نیست در را باز کرد و به دستشویی رفت و فشار را از روی خود برداشت. دستهایش را صابون زد و قصد خداحافظی با در و دیوار را داشت که ناگهان صدای باز شدن در ورودی آپارتمان را شنید خواست در دستشویی را باز کند و بیرون بیا ید که صدای خنده یک مرد و یک زن را شنید.زن ظاهرا منیژه بود و متوجه مرد نشد.من دیگه امشب و فردا چیزی برات نمیذارم تا به دکتر جونت برسه تا کی میخوای اینقدر لفتش بدی ؟/؟ زود باش تیغش بزن مال و اموالشو بالا بکش خسته شدم از دست این موش و گربه بازیها.من دیگه نمیتونم تحمل کنم که توی بغلش لخت دراز کشیدی صبر هم یه حدی داره.آخرش مجبور میشم تنتو کبود کنم تا جمشید همه چی رو بفهمه.- عزیزم امشب چت شده ؟/؟ بازم حسودیت گل کرده هاااااا؟؟/؟؟ چند دفعه بهت بگم اون دکتره خشکیده و نیومده ولو میشه و میگیره میخوابه رگ خوابشم دست منه.بزودی هر چی تو بخوای همون میشه تو دختری منو گرفتی لیاقتشم داری که شوهرم بشی یه نقشه درست و حسابی دارم که رد خور نداره حسابی میندازمش توی دام که یه چند صباحی عقدم کنه و بعدش هم....حالا بیا بریم توی رختخواب که قدم اول نقشه امو برات تعریف کنم .به این سادگیها که تو میگی نمیشه عزیزم منکه یک شبه نمیتونم بیام مال و اموالی رو که یک عمر برای بدست آوردنش زحمت کشیده تصاحب کنم.دکتر سرش گیج میرفت باورش نمیشد که همسر دومش معشوقه داشته باشد.منیژه یکبار او را با نام صدایش کرد و او متوجه شد که مرد کیست.چند بار در مطب دیده بودش منشی خائن به او میگفت که او پسر خاله اش بوده و برای کاری آنجا آمده است.زیاد هم نمی نشست.وقتیکه مطمئن شد از راهرو و پذیرایی دور شده به اتاق خواب رفته اند خود را گوشه جا رختخوابی یکی از اتاقها پنهان کرد فقط صدای آنها را میشنید.- فری جون من ازت حامله ام میخوام بندازم گردن دکتر.- تو از کجا میدونی بچه مال منه؟؟/؟؟- میخوای آزمایش بدیم یه ماه قبل دکتر که چند روز نبود همش تو آب کیرتو توی کوسم خالی میکردی بعد که دکتر برگشت الکی گفتم که یادم رفته قرص بخورم وعادت ماهانه ام و اون چند روزه هم که حسابی منو میکردی بعدشم که جناب چند روز رفت سمینار و برگشت و از همیشه بیحال تر بود و بالاخره پس از یک ماه هم آزمایش بهم گفت که من و فری جونم بچه دار شدیم.البته اگه سرورم اجازه بدن شناسنامه رو به اسم دکتر میگیریم بیا کارتو بکن نقشه های دیگه ای هم دارم که حسابی مال و اموال و خونه و دارایی و چند قواره زمین همه رو به اسم خودم میکنم نمیذارم حتی یه شاهی هم به اون زنیکه جا نماز آبکش برسه.- اگه دکتر بخواد آزمایش بده چی؟/؟- سر من قسم میخوره مگه جرات داره از اینکارها بکنه؟؟/؟؟ این یک توهین به منه اینکارها رو مردهایی میکنن که به زنها شون شک دارن اون از دو تا تخم چشاش بمن بیشتر اعتماد داره.جمشید سست شده بود و توان رفتن نداشت.میتوانست خیلی راحت بدون اینکه دیده شود خود را به درب خروجی برساند اما میخواست اطلاعات بیشتری دستگیرش شود.بیچاره پری در طول بیست سال زندگی مشترکشان حتی از او نخواسته که یک دانه آجر را هم به نامش کند اما یک تازه از راه رسیده میخواست همه اموالش را بالا بکشد.فری چیکار میکنی زود باش شورتمو بکش پایین.این همه نقشه ای که توی سرمه هوسمو زیاد کرده فری هم که هیجان زده شده بود جفت پاهای منیژه را گرفت و او را بلند کرد طوریکه جفت پایش را به دو طرف پهلوهای خود آویزان کرده قسمت کوس و کونش را بالای سر خود قرار داده و منیژه هم در جهت مخالف بدن او سرش بطرف پایین خم شده و در حالیکه کوسش توسط لب و دهان و دندان فری در حال مکیده شدن بود کیر معشوقش را در دست گرفت و برایش ساک میزد.صدای ناله های آن دو قلب دکتر را شکسته بود.- جوووووووون جووووووووون خوردن کوووووس شیطون چه کیفی داره میخورمممممم میکنممممممم بسلامت آن کوس که نکرد و آنکه نخورد.- بخورررررر بکننننننن همش مال تو چیزی کم نمیشه .لحظاتی بعد منیژه را بر روی زمین قرار داد.- میخوام امروز با فشار بیشتری تو رو بکنم تخت یه کم از نیروی آدمو میگیره خودتو آماده کن.- بیارررررر کیرررررررررتو که من دیگه طاقتم طاق شده وااااااایییی و فری کارش را آغاز کرده بود.راست هم میگفت شدت ضرباتش بیشتر شده بود لبانش را به طرز شاعرانه ای می بوسید اما کوسش را به طرز وحشیانه ای میکرد.- قلبم واااااااایستاد قلبمم وایستادآآآآآآه ه ه ه و ساکت شد و پس از سکوت او فریدون هم منی خود را روانه کوس معشوقه بار دارش کرد.- آخ خ خ خ من سیر نشدم بازم میخواااااااام.عشوه گری منیژه کار خودش را کرد و این بار بر روی تخت بجان هم افتادند. فریدون تازه بیادش آمد که باید کمی رعایت کند تا جای بچه در شکم مادر محکم شود.هوس چشمهای آنها را خمار کرده بود خیس عرق شده بودند اما آتش هوس آنها بسیار سوزنده تر از اینها بود.جمشید تاب ماندن نداشت زانوانش سست شده بود.نمیخواست همان جا آب پاکی را روی دستشان بریزد.میخواست وارد بازی ای شود که خود آنها شروع کرده بودند منتهی خبر نداشتند که توپ به زمین آنها بر خواهد گشت و با زنده واقعی خواهند بود.در را آرام باز کرد آن را تا اخر نبست هر چند ان محیط امن و امان بود ولی برایش اهمیتی هم نداشت که بیگانه ای دیگر وارد خانه شود و یا چیزی از اموالش کم گردد تازه میترسید که با بستن در متوجه او شوند.غمگین به خانه رفت و صبح شنبه به بهانه بیماری به مطب نرفت و بیش از دو سوم دارایی ها و املاک خود از جمله همین خانه ای را که در ان زندگی میکردند بنام زن با وفا و با ایمانش پری نمود فقط آپارتمان و مطب هنوز بنام خودش بود که آنرا هم میخواست وکالتا به پری بسپارد.دیگر دوست نداشت شبهای زوج به دیدن منیژه برود ولی از پری خجالت میکشید و نمیتوانست واقعیت را به او بگوید.کمی هم از غضنفر خان بهشتی و مومن پنجاه سال عابد خود بشنویم که آنروز وقتی پری به او قرص میداد مواظب دستش بود که جای قرص را کجا می اندازد آن را برداشت و چند روز بعد به داروخانه رفت و تقاضای چند قرص کمر درد از این نوع کرد.داروخانه چی به او گفت مطمئنی که برای کمر درده ؟/؟ - آره پری خانم خودش گفت.متصدی داروخانه فکر کرد پری خانم زن اوست.- حاجی این کمرو کار میاره داغ میکنه ولی فکر نکنم برای کمر درد خوب باشه.- پس برای چیه؟/؟-خ ندید و در گوشش چیزی گفت حاجی اولش خندید ولی پس از اینکه یک بسته پنج تایی از این قرصها گرفت از داروخانه خارج شد سگرمه هایش درهم رفت. یعنی از اولش نقشه بوده ؟؟/؟؟ نه نه پری خانم اینجوری نیست.سر من پیر مرد شیره مالیده؟؟/؟؟.نه من اینطور نمیخواستم یعنی عبادت 50 ساله من مالیده شده؟/؟ من زنا کارم ؟؟/؟؟ اونم زنای محصنه؟/؟.نه درست نیست پری خانم دروغ نمیگه وگرنه کیر من پیر مرد چه بدردش میخورد؟؟/؟؟ ناراحت و مضطرب به سر کار رفت و هر چه جعفر از تغییر احوالش پرسید جوابی به او نداد تا اینکه بعد از ناهار هر دو متوجه چیز عجیبی شدند.سگها بدجوری به پر و پای پری می چسبیدند و زنی که تا بحال از نجسی سگها میگفت بدجوری به سر و تن انها دست میمالید.- جعفر کاریت نباشه من امروز باید بفهمم اینجا چه خبره.پری سگها را به گوشه ای از حیاط و در اتاقکی که این دو کارگر به انجا سرک نمی کشیدند برد و انها پاور چین پاور چین به دنبالش راه افتادند و در گوشه ای کمین کرده و فقط می توانستند قسمتی از داخل اتاقک را ببینند.وااااااااااااای وااااااااای چه میدیدند.پری داشت کیر یکی از سگها را با آ ب و صابون می شست و ان دیگری هم منتظر بود.غضنفر دیگر صفحه به دستش آمده بود.-جعفر میای امروز یه کاری بکنیم؟/؟- چیه ؟؟/؟؟ من بعد از خداحافظی نمیخوام برم یه کاری میکنیم که فکر کنه ما رفتیم.- نه من کارمو دوست دارم اگه اخراجمون کنه چی ؟/؟ غضنفر گفت هیچ غلطی نمیتونه بکنه هر چی منو گول زده دیگه بسه فکر کرده من هالو ام و بعد از سیر تا پیاز ماجرای اتفاق افتاده بین خود و پری را برای جعفر تعریف کرد.جعفر حسابی کف کرده بود.قبل از خداحافظی نمایشی هر کدوم یک قرص سیلد نافیل 50 کیر شق کن را خورده و احساسی به انها میگفت که امشب به نوایی خواهند رسید.در را بستند ولی خود بیرون نرفتند.از پشت ساختمان و در طبقه بالا در گوشه ای پنهان شدند.- غضنفر اگه یه موقع سگها رو بیاره توی ساختمون نکنه با بوی ما پارس بکنن؟/؟- مگه دیوونه شدی جو و پاپی بیشتر با ما رفیقن تا با اون- آره امروز دیده- تازه سگها با غریبه ها کار دارن.جعفر گفت یعنی ما از سگ هم کمتریم که کیر ما رو نمیشوره؟؟/؟؟- چرا مال منو شسته و خورده بقیه شم که خودت بهتر میدونی.چند دقیقه ای گذشت حدس شان درست بود پری خانم به همراه جو و پاپی وارد هال و پذیرایی شدند.سه تایی با هم ور رفته پری کیر انها را دستمالی میکرد.سگها هم با سر و دهان و زبان خود با کوس پری ور رفته و خود را به او میمالیدند.زن با انان حرف میزد و خیلی خوب هم متوجه میشدند.زبان بین المللی کیر و کوس زبانیست که همه مردم دنیا متوجه آن میشوند و جو و پاپی هم از این قاعده مستثنی نبودند.- ببینم خوشگلای من خوب درساشونو یاد گرفتن یا نه؟/؟جو را طاقباز بر روی زمین خواباند کمی سختش بود اما حیوان بیچاره بخاطر کوس تحمل کرد پری کوسش را بر روی کیر جو گذاشت او سوار بر جو بود و بدنش را طوری در دست گرفته بود که زیاد به اینور و آنور منحرف نشود.پاپی هم دستهایش را هوا داده و بر کون پری سوار شد. پری از پشت کیرش را گرفت و وارد سوراخ کون و مقعدش نمود.حالا هر دو حیوان او را میکردند و پری بی انذازه لذت میبرد.از اینکه استاد ماهری بوده بخود افتخار میکرد و همین حواسش را دو چندان مینمود.قلق این دو را گرفته و تقریبا میدانست که نزدیک ارضا شدن چه حرکاتی از خود نشان میدهند.- غضنغر کاش ما بجای این دو تا سگ بودیم.- عجله نکن صبر کن این قرصکای کمر اثرشو بذاره ما هم حمله میکنیم فعلا توی ذوق خانوم نزنیم بهتره ممکنه عصبانی بشه و آبش خشک شه ما که رفتیم جهنم حالا یه خورده پایین ترش چه اشکالی داره؟/؟- راست میگی منم که از اولش جهنمی بودم.- بچه ها بکنین آفرین به کیرتون یه خیلی گوشت خالص براتون جایزه دارم ولی انگار این دو تا سگ عاشق کوس و کون خالص بودند.پری بر سر کیر جو کاندوم کشید و جو را اینگونه ارضا کرد اما کیر پاپی را در دست گرفت و برای اینکه از کوس بی نصیبش نگذارد کمی هم با داخل کوسش بازی داد و آنقدر تماس کیر پاپی و کوس پری اصطکاکی داغ ایجاد کرده بود که آب کوس پری زودتر از آب کیر پاپی از مجرای خود خارج شد.چند لحظه بعد کیر پاپی را دردست گرفت و در حالیکه با سرعت اما به نحوی که حیوان لذت ببرد با کیرش بازی میکرد ابش را بر روی سینه ها و شکم خود خالی کرد.جعفر و غضنفر همانجا یک دست جلق زدند و موقتا سبک شدند قرص کار خودش را کرده بود.جعفر هم که تازه پری را میدید از دیدن اندام او دیوانه شده بود... ادامه دارد

2 نظرات:

matin گفت...

امیر جان ماه ماه ماه این داستان ولی یه چیزی پای این سگ گربه رو به این جمع باز نکن داداش حال نمیدن دیگه

ایرانی گفت...

یواش یواش داریم به آخرای داستان نزدیک میشیم واین آقا دکتر ماهم متوجه شده همسر دوم هروقت هم که باشه همسر دومه و اون دلسوزی زن اولو نداره ودراصل با هدف دیگه ای وارد زندگی مرد زن دار میشه و این مسئله در واقعیت و تجربیات زندگی روزمره انسانها نیز نشان داده شده البته ممکن است استثنا هم داشته باشیم ولی اصل قضیه را نفی نمی کند . هرچند حالا زن اولشم خیانتکار شده ولی در اینجا مقصر مرد یا شوهره .استفاده از سکس حیوانات هم تنوع خاصی به داستان داده برای خیلی از زنها عملش متنوع و حشری کننده بوده وبرای خیلی از مردها هم تماشای صحنه های سکس با حیوان ویا خواندن مطالبی در این موردبسیار وسوسه انگیز و تحریک کننده بوده واین مطالب خیالی با حفظ احترام به صاحب هر نوع سلیقه ای منتشر میشه .باتشکر از امیرگرامی به خاطر انتشار مطالب وداستانهای گوناگون برای سلیقه های گوناگون:ایرانی .

 

ابزار وبمستر