ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

گناه درماني قسمت آخر

جعبه شیرینی و دسته گل از دستش بر زمین افتاد نمیدانست آنچه را که می بیند در خواب است یا بیداری؟؟/؟؟ خود را نیشگون گرفت دردش آمد فهمید که بیدار است.خانه اش فاحشه خانه شده بود و پری مامان این جنده خانه بود نمیتوانست این صحنه ها را ببیند.آخر چراااااا؟؟/؟؟ او که برای این زن کم نگذاشته بود؟/؟ مثل ابر بهار اشک میریخت و از خدا آرزوی مرگ میکرد.همه به او خیانت کرده بودند همه به او پشت کرده بودند.کاش همه زنی به او نارو میزدند ولی پریش همان پری مهربان و با وفا میماند.پس این همه دعا و عبادت همه کشک بود؟؟/؟؟ سرش را بالا گرفت از ارتفاع سه چهار متر با آنان فاصله داشت راحت صدایشان را میشنید و بدنهای لختشان را میدید.پری منوچهر جواد مینا جعفر غضنفر لخت لخت در وسط پذیرایی با هم حال میکردند.آخه آدم قحطی بود که غضنفر و جعفر و که شب و روز بوی عرق میدادن توی جمع خودشون وارد کردن؟؟/؟؟ مادر از پسر...پسر از مادر...عمه از برادر زاده...اینها از هم خجالت نمیکشن؟؟/؟؟ سرش وقتی سوت کشید که صحنه جیب تری را دید واااااااااای خداااااااااااای مننننننننننن نهههههههههه حتی سگهای وفادار خانه هم بمن خیانت کرده اند معلوم نیست چند ماه وقت صرف کرده تا به اینها آموزش با خودشو یاد داده این کوس و کون چیه که حتی سگها رو هم از راه بدر میکنه؟؟؟/؟؟؟ پری قوز کرده بود پاپی طاقباز دراز کشیده و کوس پری را میکرد و جو هم از پشت کیرش را به مقعد تنگ و چسبان زن فرو کرده بود.جمشید حتی در فیلمهای سکس حیوان با زن چنین صحنه هایی را ندیده بود.پری همچین ناله میکرد و فریاد میزد که انگار دو کیر کلفت در حال کردن اویند.جووووووو بکننننننننن پاپیییییییییی بکننننننن همه داشتند کف میزدند و کیف میکردند چند دقیقه بعد جمشید از کاندوم کشیدن بر روی کیر سگها تعجب کرد ؟/؟ سگها در حال کردن آن بدن زیبا و بلورین بودند و جمشید در حال گریست و حسرت خوردن و نفرین فرستادن بر خود و زندگی.راستی بین پری و منیژه چه تفاوتی وجود داشت ؟؟؟/؟؟؟ فقط اسمها منیژه 13سال جوانتر بود وگرنه از همه لحاظ پری سر تر بود.همچین محو بدن پری شده بود که گویی او نبوده که بیست سال تمام با این اندام ور میرفته و از تمام تار و پودش لذت میبرده است.سگها که کارشان تمام شد پری به سراغ ادمها رفت جو و پاپی را به خارج هدایت کردند تا راحت تر باشند.همه از استعداد و استادی پری تعریف میکردند و به نوعی قصد خایه مالی داشتند.پری به حالت سگی دو زانو بر روی زمین نشست و گفت میخوام یه مسابقه ای بین شما چهار تا مرد بذارم که با کیرتون از فاصله چند متری به نوبت بطرفم یورش ببرین و با همون سرعت و با یک ضربه کوسمو هدف بگیرین.هر دو نفری که از ده ضربه امتیاز بیشتری آوردن اولین نفرایی هستن که میتونن با کوس و کونم حال کنن البته ناراحت نشین تا فردا غروب اگه هم حالی بمونه تا فردا شب هم با هم حال میکنیم.مینا جون تو هم داور باش که کسی خطا نکنه فامیل بازی رو هم بذار کنار اینقدر منوچو تشویقش نکن. میتونین کیرو توی دست بگرین میتونین هم مستقیم حمله کنین من توصیه میکنم که ته کیرتونو دست داشته باشین اینطوری بهتر و راحت تره.غضنفر لب به سخن گشود و گفت ببخشید این همون پنالتی کشیه؟؟/؟؟ پری در جواب گفت نه این بیشتر شبیه بازی گلفه که توی ایران کمتر رایجه.کیر را در دست گرفته و به نوبت بطرف کوس پری حمله میکردند.مینا هم به هر کیری که وارد کوس میشد یک امتیاز میداد.اگر ضربه اول به تیر دروازه یعنی لبه های کوس برخورد میکرد طرف حق نداشت از ریباند استفاده کند و این وظیفه داور بود که مراقب امتیازات باشد.هر کیری که به کوس پری میرسید لذت فوق العاده ای به او میداد و برعکس ضربه هایی که گل نمیشدند درد شدیدی در او ایجاد میکردند که نزدیک بود مسابقه را تعطیل کند اما غیرتش اجازه نداد. سرانجام ضربات دهگانه هر یک از شرکت کنندگان به پایان رسید.منوچهر با 8 و جعفر با 7امتیاز مقامهای اول و دوم را کسب کردند و اولین بکن های پری شدند.جواد 6 امتیاز و غضنفر ناشی هم 3 امتیاز کسب کرده و قرار شد که اول سر وقت مینا بروند.مینا هم شرط کرده بود در صورتی این شرایط را خواهد پذیرفت که اول یک لز درست و حسابی با پری داشته باشد.جمشید همین یکی را کم داشت.قبلا هر وقت فیلم سکسی میدید به صحنه های همجنس بازی که میرسید کانال را عوض میکرد ولی حالا زنش او را رو سفید کرده و با خواهرش دو نفری کووووووس و کوووووون هم را می لیسیدند.تعجب میکرد که این همه کیر مصنوعی را از کجا آورده بودند؟/؟ چه حالی میکردند انگاری که تمام کیرهای دنیا در حال کردن آن دو نفر هستند.وقتی کمرشان را سبک کردند هر یک به سراغ 2 تن از مردها رفتند و یاد آوری کردند که سکس چهار به یک و سه به یک هم خواهند داشت و این تازه شروع کار است.پری در حالیکه کیر جواد بغض کرده را می بوسید به او گفت پسرم ناراحت ناراحت نباش از اولم قرار نبود که تو همش تو منو بکنی.- حالا نمیشه من افتتاح کنم.- اولش که جو و پاپی افتتاح کردن.- اون فرق میکرد.- من نمیخوام پیش منوچهر و جعفر کم بیارم واسم افت داره.- پسرم فردا شب وقتیکه اینها همه رفتن من و تو تنها میمونیم اونوقت تو شب تا صبح میتونی مامانتو درست و حسابی بکنی کیر جواد و بوسید و گفت حالا برو پیش عمه مینا ناراحت میشه اگه تو خودتو اینجوری نشون بدی احترام بزرگترو داشته باش سعی کن پیش این غضنفر پیر پاتال که همش با قرص خودشو سر پا داره کم نیاری معلوم نیست امشب مینا چطور از دست مسعود و مونا در رفته و این دو نفر هم چه عذر و بهونه ای واسه زن و بچه شون آوردند.عملیات با رمز امیر سکسی آغاز شد.پری مثل یک جنده سابقه دار هنر نمایی میکرد دو کیری که کلفت تر و درازتر بودند در وهله اول نصیبش شده و او در آسمانها سیر میکرد.- ووووااااااااایییییییی بکنیننننننننن منو بخوریننننننننن کوووووووووسمو بخورین سینه هاااااااااام همه جای من برای شماست دو تایی بجان کون آبدارش افتاده بودن.با اینکه در عرض چند ماه سکس فراوانی داشت ولی کونش نه تنها همان زیبایی اولیه را داشت بلکه خوش استیلتر هم شده بود.پری هر بلایی که مینوانست بر سر کیر منوچهر و جعفر درآورد آنها را مجبور کرد که در پای نرده چوبی بایستند و کیرشان را بطرف بالا بگیرند خودش زا به آخرین پله قبل از پا گرد میرساند و از نرده چوبی سر میخورد و درست در آخرین نقطه کوسش به سر کیر منوچهر یا جعفر که به نوبت آنجا می ایستادند میخورد و دو طرف آنچنان هنرمندانه و استادانه هدف میگرفتند که کیررررر تا تهههههههه کووووووووووس میرفت و پری آه ه ه ه ه بلندی میکشید.کمر و پای پری را گرفته و دو نفری بر روی پله می کشاندندش و همانجا بار دیگر دو کیر در آن واحد در بدنش بود از آنطرف جواد و غضنفر بیشتر محو تماشای بغل دستی های خود بودند تا اینکه سرشان بکار خودشان گرم باشد.پری دست خود را بر روی قفسه سینه اش قرار داد و در حالیکه فریاد میزدجووووووووون اوومد اوومد اوووووووووومد آب گرم و داغ خود را تخلیه کرد آخ دلم رفت چه حالی داد.منوچهر و جعفر هم امان نداده ودر جا منی را در کوس و کون پری ریختند.منوچهر در آخرین لحظات کون پری را میگایید و جعفر کوسش را.از آنطرف هم به هر جان کندنی بود آب کوس مینا را هم از جایش حرکت دادند هر 6 نفر حسابی سبک شده بودند حالا می بایست جای خود را عوض میکردند یعنی بکن ها جا بجا میشدند.پری که لذت سکس در تمام وجودش مانده بود و میخواست به نشئگی قویتری برسد گفت مینا جون میتونم یه خواهش ازت بکنم یکی به طلبت میذارم.مینا که متوجه طلب شده بود گفت تو صد تا خواهش ازم بکن.- اگه ممکنه جواد و چند دقیقهای بفرست اینور و تو فعلا با غضنفر مشغول باش من کار دارم.جواد مثل گرگهای گرسنه بجان مادرش افتاده بود و از آن بالا جمشید بر سر خود میکوفت که بچه مومنش هم تو زرد دراومده.جواد هار شده بود به دو نفر دیگر فرصت نمیداد که به پر و پای مادرشان بپیچند تمام تن مادرش را می لیسید و مثل آب میوه هر جای بدن پری را که میخورد و می لیسید هورت میکشید.کیرش را از کوس به کون و از کون وارد کوس میکرد.- جواد جون وقت زیاد داریم قبل از اینکه منوچ و جعفر برن طرف مینا میخوام یه سکس 3 نفره داشته باشیم یعنی باید طوری عمل کنیم که سه تا کیر در آن واحد بره توی سوراخم من توی فیلمها دیدم شدنیه بسته به طرز دراز کشیدن و پهلو کردن ما داره یه خورده سخته ولی باید ردیف کنیم.مگه میشد روی حرف پری حرف آورد؟/؟ چند لحظه بعد دو کیر منوچهر و جواد در کوس و کیر جعفر در کون پری جای داشتند کیر پسردایی و پسرعمه با هم داخل کوس پری تلاقی میکرد و حسابی سر حالش آورده بود.ضربه های سریع و شدید بیشتر از ناحیه جعفر وارد میامد که در حال کون کردن بود سه کیر خیلی سریع کار خود را انجام دادند و بار دیگر کمر پری را سبک کردند اینبار آب کیر فراونتری نصیب پری شده بود.سه کیر با هم آبشان را به سوراخهای پری رخته و او از اینکه لذت برده و توانسته یکجا سه مرد را راضی کرده و به اوج هوسشان برساندر احساس غرور و آرامش میکرد.غضنفر بطرف اربابش آمد و منوچهر و جعفر بطرف مینا رفتند تا طعم واقعی کیرررررررر را به او بچشانند.جمشید جایی و نایی برای رفتن نداشت معلوم نبود این همه آب کمر از کجا گیر می آوردند که تند و تند داخل کوس و کون مینا و پری میریختند حتی دیده بود که جواد وغضنفر به در خواست مینا دو کیر را با هم به دهانش فرو کرده و در حالیکه مینا هر دو کیر را ساک میزد آبشان را کشید و همه را تا قطره آخر خورد درحالیکه یک ربع قبلش شاهد بود که این دو نفر کوس و کون خواهرش را سرشار از منی کرده اند.من از این غضنفر کمترم ؟/؟ خاک توی سرت جمشید که فکر میکردی داری به یه دختر 25 ساله حال میدی هر چی سرت بیا حقته یعنی تا این حد؟؟/؟؟ زن من سهمیه من شریک زندگی منو دارن مثل نون و حلوا پیش من تقسیم میکنن و من بخاطر حفظ ابرو جیکم در نیاد؟/؟ تف بر این زندگی تف بر این دنیا آدم اگه نمیره خیلی چیزها می بینه.پری آنقدر حشری شده بود که هر چهار نفر را طلبید.مینا هم بیکار ننشست و5 نفری آمدند تا خارش پری را بگیرند یکی کون را میخورد یکی کوس را می لیسید دو تا از کیرها که کلفت تر و درازتر بود یعنی مال جعفر و منوچهر به ترتیب در کوس و کون پری قرار داشتند کیر جواد تو دهن مامانش بود غضنفر هم با سینه های پری ور میرفت و گاهی هم کونشو چنگ میزد و مثل سگ بو میکشید.مینا هم با همه جای پری و اون چهار تا مرد ور میرفت و هیجانشونو زیادتر میکرد گاهی وقتها هم کیر مصنوعی را به کمک کیر جعفر میفرستاد و همین باعث میشد که کیر منوچهر بیشتر داغ کنه پنج نفره از پری لذت میبردند و پری هم به هر پنج تای آنها حال میداد تا اینکه بار دیگر پری به سینه ها و قفسه سینه خود چنگ انداخت و در حالیکه فریاد میزد سووووووووختم .قلبم از جا وایستاد بیرون بکشید تمام بدنش به لرزه افتاد و لذت و خوشی خاص و فراوانی در تمام ذرات تنش احساس کرد و خود را از دست آنان خلاص نمود و فرمان داد که هر چهار نفر آنها آب کیرشان را روی بدن او خالی کنند.او تنوع میخواست و هیچکس را یارای مخالفت با او نبود.اطاعت امر شد و در حالیکه مینا کوس پری را می لیسید و بار دیگر اتش هوس را در او شعله ور میکرد چهار مرد حریص آب کیرررررر خود را بر روی صورت سینه و شکم پری خالی کردند زن هوسباز با انگشتان خود این آبها را از سر و صورت خود برداشته و به دهان فرو میبرد و با لذت انگشتان خود را می لیسید گویی که آب حیات مینوشد.هر پنج نفر در کنار هم دراز کشیدند و ساعتی استراحت کردند. کیر غضنفر کمی شل شده بود اما قصد نداشت تا دو سه ساعت دیگر قرص بخورد میخواست زمان را طوری تنظیم کند که کم نیاورد دو تا تخت دو نفره را از اتاقها به درون هال آوردند.عملیات تپه اغاز شده بود کون مینا و پری را بر روی تخت قرار داده و وحشیانه میگاییدند.دیگر هر کی به هر کی شده بود.مردها فقط کوس یا کون میخواستند و زنها کیررررررر فرقی نمیکرد که مال کی باشد شرم و حیایی هم که از اول وجود نداشت.حساب اینکه چند بار به ارگاسم رسیده اند از دست جمشید خارج شد زنها را بر روی تخت دراز میکردند دستهایشان را بدرخواست خود آنان به تخت میبستند و با سرعت و حریصانه آنها را میکردند طوریکه حرکت نمیتوانستند بکنند فریادهای گوش فلک کن زنان و ناله های آرام تر مردان جمشید را عصبانیتر میکرد.در حالت دست بسته فقط یک مرد در آن واحد میتوانست زن را بکند پی در پی جا عوض می کردند و تا ساعتها مشغول بودند شش هفت ساعت بود که مشغول بودند هنوز گرم گرم بودند زنها برای مردها ساک میزدند و مردها هم دست از کوووووون لیسی و کووووووس لیسی خود بر نمیداشتند.تا اینکه پری و مینا هر دو بر روی شکم و بر روی تخت دراز کشیده و در حالیکه کونشان رو به مردان بود ز آنها تقاضای ماساژ کردند که هر کی هر جا رو بماله شده بود ولی غضنفر فقط کون پری را میمالید با آنکه قرص دوم را نخورده بود ولی تماشای کون خوش ترکیب و برجسته و تپل و سفید و گوشتالود پری حسابی کیرش را شق کرده بود زنان در زیر ماساژ مردان خمار شدند و لحظاتی بعد هر6 نفر بر روی دو تخت دو نفره ای که در کنار هم قرار داده بودند به خوابی عمیق فرو رفتند و جمشید هم پلکهای خسته اش را بر روی هم گذاشت چند ساعت بعد که ساعت از 9 صبح هم گذشته بود همه از خواب بیدار شدند.صبحانه ای خوردند و قرار گذاشتند که برنامه بعدی خود را در حمام جا دار اجرا نمایند غضنفر که قرص دومش را بعد از صبحانه بالا انداخته بود گفت خانم یادتون باشه که من لیف و کیسه خوب بلدم بکشم.- یادمه غضنفر جون مطمئن باش بی فیض نمیذارمت بعد از فعالیت دیشب یک حمام داغ و حسابی میچسبه جمشید هم که دیگر بیدار شده بود فقط صدای آنها را می شنید دیگر نمیتوانست چیزی ببیند صدای ناله های پری و مینا بگوش میرسید که مدام طلب کیررررررررر میکردند صدای جواد را میشنید که میگفت عمه اینجوری خوبه ؟/؟ مینا با عشوه گری میگفت هر جور بذاری توششششش خوبه لحظاتی بعد صدای پری را میشنید که منوچهر و جواد در حال گاییدنش بودند صدای ناله های او را.- وووا�5;ایییییی کجاااااااایی جمشید که ببینی منوچهرررررر داره زندایی اااااااااشو میکنهههههههههه جواد داره مامانشووووووو میگاددددددد کارگرهای خونه کوووووووووس و کوووووووون زنتو حواله کردن و هر جوری که بخوان دارن میکننش کجاااااااایی که ببینی زنت داااااااااره پروازززززز میکنه کجاااااایی تا ببینی پری تو داره پر میکشه کاشکی زود تر از اینها بمن خیانت میکردی تا مزه کوووووووووس دادن به این و اونو بفهمم من کیرررررررررهای باحال رو خیلی دوستتتتتت دارممممممم کیرررررررررر کیررررررررر جوووووووووون فقط کیررررررررر خیلی بمن حال میده اوووووووف لحظاتی بعد لیف زدن و دستمالی کردن غضنفر را تصور میکرد.-بمال غضنفر کوووووووسمو بمااااااااال چقدر وقتی با لیف و صابون روی کووووووسم دست میکشی بمن حال میده وااااییییییی حالا لیفو بنداز فقط با دستات من بمالممممممم طبع شعرش هم گل کرده بود منو بمال بزن تو خال بکن تو چال من کیر میخوام سیر سیر میخوام جوون میخوام هم پیر میخوام از داخلش من شیر میخوام امروز هر کی هر جور که دوست داره باید منو بکنه جررررررررر بدهههههههه نمیخوام ناراضی از این در خارج شین جواد که هیچی بعدا هم میتونم حسابی حالشو جا بیارم اما شما بقیه همه مهمان منید احترام مهمان بر من واجب است میهمان حبیب خداست و سفره من برای همه شما پهن پهن است پس تا میتونین بخوریننننننننن و بکنیننننننننننن سیر سیر بشیننننننن و برینننننن ووووووااااااایییییی جمشید دیگر تاب و توانی نداشت شیرینی و گل را گذاشت و آرام راه خروج را در پیش گرفت نمیدانست چه کار کند هم دوست داشت به زندان محکوم شود و هم دوست داشت ازاد شود کاری از دستش ساخته نبود نمیدانست چه باید بکند بیش از هشتاد در صد دار و ندارش را به پری بخشیده بود او روی منیژه را سفید کرده بود بخاطر حفظ آبرو قصد مچ گیری هم نداشت چه میکرد؟/؟ چه میگفت ؟/؟ میرفت جار میزد که پسرش زن او یعنی مادر خود را گاییده است ؟؟/؟؟ میگفت که زنش در آن واحد با چهار نفر از نزدیکان و دور و وریهایش آمیزش داشته است ؟/؟ میگفت که سگهای خانه اش کوس و کون همسر او را گاییده اند؟؟/؟؟ نههههههههه اصلا نمیشد بخاطر این قاچاق نکرده کم آبرویش نرفته بود و اگر این موضوع هم برملا میشد چگونه میتوانست سر بلند کند؟/؟ زندگی با یک خیانت کار را هم نمیتوانست تحمل کن دوست نداشت سوار ماشین شود میخواست به زندان برگردد در همین افکار بود که خود را نزدیک پارک ملت دید حداقل ده کیلومتری با زندان فاصله داشت ولی باز هم دوست داشت پیاده برود شاید اعصابش کمی ارام گیرد.آزادی برایش زندان شده بود هر چند میدانست در زندان هم دلش خواهد گرفت ولی در آن لحظات میخواست از این دنیای کثیف فاصله گیرد زندان را دنیایی دیگر میدانست به سه راه آب و برق رسیده بود پاهایش خسته شده بودند اما همچنان میرفت نمیدانست که در جستجوی چیست رها از زندان نمیدانست که آزادی کجاست ؟/؟ پایان نویسنده ایرانی با تشکر فراوان از دوست عزیزم جناب ایرانی

11 نظرات:

ایرانی گفت...

دوست و برادر بسیار خوبم امیر عزیز!از این که با همه ناملایمات و نامهربانیهای مواجه شده از سوی دوستان و بعضی همکاران وکپی برداران در بعضی از سایتها وبا لطف و محبتی که به این جانب وخوانندگان عزیز داشته انتشار این داستان را تا به آخر ادامه داده ای بی نهایت سپاسگزارم .بااجازه شما بازدید کنندگان عزیز می خواهم نوعی بدعت گذاری کرده نقد یاتفسیری بر اثرخودداشته باشم ..در نگاه اول به نظر می رسدکه این داستان پر از خیانت و ترویج آن است .ولی یک نظر به ابتدا و انتهای ان نشان می دهدکه فرجام خیانت چیست؟در حقیقت اینجا مر دداستان بیشتر محکوم شده تا زن آن .دکتر جمشید همه چیز خود را به خاطر خیانت از دست داد .آیا با یک خیانت منصفانه بود که او را به چنین عاقبتی محکوم کنیم؟در هر حال خیانت خیانت است .من نباید پری را اینقدر زود از راه بدرمی کردم .اما در آن صورت داستان کش دار شده به یک رمان تبدیل می شدکه این از حوصله خوانندگان عزیز به دور بود .در این داستان چند نوع سکس به چشم می خورد .سکس فامیلی ,سکس با غریبه و سکس با حیوانات.تنوع در گفتارو استفاده از کلام عاشقانه و احساسی در هنگام سکس جلوه خاصی به این داستان که نخستین اثر سکسی من بوده بخشیده است .صحنه های بیش از حد خیالی هم در این ماجراها به چشم می خورد که می توان آن را از عناصر داستان سکسی دانست .مثلا چگونگی سکس اول غضنفر باغبان خانه و پری که مرد فکر می کرد نماینده ای از بهشت برایش رسیده و پاداش کار های نیکش می باشد که البته این خیالی بودن را طنز خاص و سادگی غضنفر و سکس پر هیجانشان پوشش داده است .خصلت مردان و تنوع طلبی آنان نیز در این مجموعه جلوه خاصی داشت .داریوش در شب عروسی خود اول از مرز پری می گذرد ,منوچهر علاوه بر مادر خود با پری رابطه بر قرار می کند...دکتر جمشید با خیانت همسر دوم خود مواجه می شودو نادم و پشیمان قصد باز گشت و جبرا ن گذشته را دارد ولی دیگر خیلی دیر شده است .او هر آنچه را که خود کاشته درو می کند.طوری که زندان را برای خود بهشتی می داند که اورا از دوزخ آزادی رهایی می بخشد .در هر حال این داستان باهمه کم و کاستیهای خود باز هم تخیلی بوده اما تخیلی که در بر دارنده واقعیتهای زیادی بوده است .اگر بخواهیم به درستی ارزیابی کنیم حتی رمانهای جاودانی چون بینوایان ویکتور هوگوورستاخیز تالستوی که در بر دارنده واقعیتهای اجتماعی و مسائل آن روز بوده و می توان در بسیاری از جنبه ها به عصر حاضر تعمیمش داد باز هم داستان بوده و این بستگی به برداشت خواننده داردکه چگونه این حقایق یا واقعیتها را در مخیله خود تصور نماید ..هر آینه این آینه شفاف تر باشد خواننده بهتر می تواند با واقعیتها و مسائل جاری روزانه اش آشنا شده از بدیها دوری گزیند و به خوبیها روی آورد .تنها این خوبیها نیستند که به ما درس نیک بودن می آموزند.دوری از بدی نیز ما را به دامان خوبی می سپارد آنچنان که لقمان از بدان درس می گرفت و لقمانیان باید چنین کنند .اگر خیانت و ناپاکیها زشت است اگر همه قهرمانان داستانها در آشفته بازار بی وفاییها سر گردانند پس بیایید زندگی خود را بر پایه ای بنا کنیم که جز عشق ,آرامش ,صمیمیت ,یکرنگی ,پاکی ,خلوص نیت وهرچه خوبیست خمیر مایه دیگری نداشته باشد.آری دوستان وعزیزان!از عشق گله مند نباشید..این عاشقان هستند که می میرند. عشق هرگز نمی میرد .جسم و روحتان سالم و شادوقلبتان با نیروی عشق همیشه پرتپش باد ...ایرانی

ناشناس گفت...

آخرش اصلا خوب نبود!!ماسمالیش کردی!!بخوصوص قضیه سگها خیلی بیمورد بود!!!

asal75 گفت...

سلام خدمت امير عزيز...من 3 قسمت از داستانتو تو لوتي گذاشتم با ذكر منبع...اميدوارم ببخشي منو.....ممنون...

ایرانی گفت...

بااجازه از امیر گرامی ودر پاسخ به دو نظر دهنده عزیز:من خودم از داستانهایی که آخرش خوب نباشه ویا به نوعی نوعی تراژدی باشه که در آن عاشق و معشوق به هم نرسن و احساس نومیدی رودر آدم بیدار کنه اصلا خوشم نمیادحالا می خواد لیلی و مجنون باشه یا رومئو و ژولیت .واگه هم یکی از همین الان به من بگه که لوکاس وجید در فیلم همسان که از فارسی وان پخش میشه تا آخرش به هم نمی رسن بقیه فیلمو نمی بینم .فیلم داستان وماجرا باید آدمو امیدوار کنه ضمن اینکه در کنار امید یه نیم نگاهی هم به اخلاقیات داشته باشه اما در مورد داستانهای سکسی صرف مثل همین گناه درمانی که درواقع بیشتر محتوایش عشقبازی بود و می خواست به نتیجه اخلاقی خیانت اشاره کنه ما عاشق و معشوقی نداشتیم واصلا آدمای درستکاری داخل داستان نبودند که همه چی به خیر و خوشی تموم شه وکلاغه به خونه اش برسه واگه هم داستان می خواست بیش از این کش پیداکنه لوث می شد....درهرحال خواننده ضمن آن که می توانست با سکس و طنزش سرگرم شودبه مسائل جانبی آن هم می توانست بیندیشد واگر هم زن و شوهر پس از این همه خیانت وهرزگی آشتی می کردند داستان به نهایت مسخرگی رسیده و هیچ نتیجه ای نداشت وضمن احترام به نظر دوست عزیز وتمجید از نکته سنجی اونظر من بر آن بوده که در اوج ونقطه بالای نمودار این داستان را به پایان برسانم .درمورد سکس حیوانات هم باید گفت سلیقه ها متفاوت است ومن منتظر نظر خوانندگان و دوستان بیشتری هستم .اما در مورد انتشار داستان گناه درمانی در سایت لوتی که این قصه سر دراز دارد.اولش که به منبع داستان اشاره ای نمی کردند .بعدش چهارتا کلمه درگوشه ای نوشته و گفتند بر گرفته از امیر ...الان که دوباره به سایتشون مراجعه کردم17قسمتوباهم در یک تاپیک جدا منتشرکرده و4ضفحه منتشرکرده واشاره ای به منبعش نشده .اسم نویسنده هم که پیشکش. من یکی که به سهم خود ادعا و اعتراضی ندارم چون نه نفع مالی در کاراست و نه جایزه و شهرتی .اما دوستان باید احترام ناشر و کار گردان را رعایت کنند.در هرحال نمیدانم شاید در صفحات یکسره شان به نام امیر اشاره شده باشه ولی چیزی پیدا نکردم واگر رفتارشان به این صورت باشد عنوان سایت رااگر نالوتی بگذاریم صحیح تر می باشد ومن به جای این که وقتم را تلف کرده و بخواهم با کلی دنگ و فنگ در سایت نالوتی عضو شوم و نظرم رابفرستم عقیده ام را همینجا اعلام می کنم که ارسال نظر برای همگان آزاد است .تازه دوست عزیز عسل75!نیازی نبودکه شماسه قسمت برای نالوتی بفرستیدآنها خودشان کپی می کردندهرچند این مسئله هم به نظر من نوعی رد گم کردن بوده چون تمام قسمت های داستان رونوشتی از سایت امیر بوده وعلت آن علاوه بر شکل ظاهری داستان تغییر نوشتاری در یکی از واژه ها می باشدکه از اول تا آخر داستان اعمال گردیده که این رمزی بین من و امیر است که بیش از این تو ضیح نمی دهم .بارها و بارها گفته ام هدف اصلی رضایت خوانندگان عزیز و دوست داشتنی درهرسایتی می باشد وبرای این بحث ها مدال نمی دهند و نان و حلوا تقسیم نمی کنند اما باید احترام دیگران را رعایت کرد .اگر من برای دیگران ودر این زمینه برای حقوق معنویشان احترامی قائل نگردم چگونه می توان از دیگران انتظار داشته باشم که به من احترام بگذارند .امیدوارم همچنان توفیق وتوانایی آن را داشته باشم که با نگارش داستانهایی در خور این سایت در خدمت دوستان عزیز و امیر دوست داشتنی ,مهربان ,زحمتکش وبی توقع باشم .بار دیگر از دوستان نظر دهنده عزیز ممنون وسپاسگزارم وحتی اگر به من ناسزاهم بگویند ناراحت نمی شوم چون همه انسانها را تا زمانی که حقی از دیگران ضایع نکنند دوست می دارم .درپایان اگر مطلبی از مطالبم به نظر عزیزان توهین آمیز آمد عذر مرا پذیرا باشید که من هرگز قصد جسارت به کسی رانداشته وندارم وبه خاطر عشق به شماست که می اندیشم و می نویسم .دوستتان دارم ..عاشق باشید ..با عشق زندگی کنید ..با کسی که عاشقش هستید عشقبازی کنید ولی هر گز عشق را به بازی نگیرید..ایرانی

asal75 گفت...

ايراني عزيز..
من گفتم از امير عذرشو بخوام و در مورد منبع من اول همه نوشته بودم از امير سكسي و فك نكنم كسي با اينجا اشنا نباشه.
اونجا آدماي زيادي داستان كپي ميكنن شما توي يه تاپيكش بري يه داستان رو 20 نفر گذاشتن..

Unknown گفت...

با سلام خدمت دوستان خصوصا ايراني عزيز و عسل عزيز تشكر از شما دوستان بخاطر نظر لطفتون بمن حقير جناب ايراني كه الطافش مشخص و واضح است و من واقعا شرمندش هستم اما دوست عزيز عسل جان ممنون كه صادق بودي و داستان منو با ذكر منبع در لوتي منتشر كردي اينكار نشانه شخصيت شماست البته حق باشماست كه خيلي از افراد داستانهاي منو بدون ذكر منبع كذاشتن در لوتي و بنده هم يكبار بهشون از طريق ايميلشون تذكر ميدم و درصورتيكه تكرار كنن ادامه داستان رو منتشر نميكنم مانند داستان خونوادكي آرزو سكس من و مامان و آرش و... اين تنها جواب به اشخاصي است كه براي شخصيت خود و ديكران ارزش قائل نيستند حتي تصميم داشتم داستانهاي دوست عزيزم ايراني را نيز به همين شكل اجرا كنم اما بخاطر اينكه نويسنده اش ايشان است و نظر ايشان مورد قبول است نه بنده به همين علت از ايشان كسب تكليف نمودم و ايشان موافق اينكار نبوده و بنده اطاعت امر كردم و داستانش را تا آخرين قسمت ادامه دادم *** بنظر من ادامه دادن و زحمت كشيدن براي نوشتن داستان و انتشارش در اين وبسايت بيفايدست وقتي با هزار جور مشكلات اعم از مشكلات قانوني و مشكلات ذهني و فكري و... اقدام به نوشتن و انتشار ميكني و دوستان فقط كبي برداري ميكنن و حتي حاضر به دادن يك نظر نيستند در نتيجه يعني داستانت ارزشي نداره توجه كرده باشيد مدتي است بنده شخصا داستان نمي نويسم و بيشتر داستانهاي جناب ايراني رو منتشر ميكنم *** متين عزيز از شما هم ممنونم بخاطر نظر لطفت داداشم شاد باشيد دوستان

ایرانی گفت...

یکبار دیگه به دوست و برادر عزیزم امیر و سایر خوانندگان گرامی ومحترم سلام گفته درود می فرستم .داداش امیر بازم شرمنده ام کردی .من یکی باید از شکسته نفسی و فروتنی و افتادگی تو درس بگیرم .شما در مورد داستانها صاحب اختیارید که هر کاری انجام دهید من فقط به خاطر این که تلاش نویسنده به هدر نرفته وخواننده عزیز این سایت در انتظار پایان داستان نمانددوست دارم که داستانها تا آخر ادامه داشته باشد.هنوز داستانهای منتشر نشده دیگری در راهست و به نظر من هرچند ادامه ندادن داستانهای کپی شده تنبیه خوبی برای متخلفین می باشد ولی زیاد شدن داستانهای ناقص هم برای این وبسایت مفید نخواهد بود.من امیدوارم خوانندگان سایت لوتی و سایر سایتهای کپی کننده زرق و برقی با مراجعه به وبسایت امیر به خوبی متوجه جریانات فوق شده واصل را از نا خالص تشخیص دهند.این بهترین راه تشخیص حق از ناحق است .وباز هم امیدوارم که نظر دهندگان ومشوقین دراین مجموعه افزوده گشته تا مدیریت محترم با دلگرمی بیشتری فعالیت کندومن در همین جا بار دیگر از مدیران سایر سایتها به خصوص لوتی که انشاءالله در صفت هم لوتی باشندخواهشمندم که در انتشار داستانهای این سایت چه به نویسندگی من و چه سایرین ذکر منبع وماخذ را فرموش نفرمایند.در مورد نوشته های من اسم نویسنده را هم نبردید مسئله ای نیست .عیبی ندارد خیرش راخوردم .فقط این امیر عزیز مارا عصبانی نکنید.میگن هر کسی رو از عملش میشناسن .من که تا الان چیزی جز خوبی و زحمت و تلاش برای دوستان چیزی ازش ندیدم وهمه این حرص و جوشاش فقط به خاطردوستان و خوانندگان عزیزه .در پایان بازم از امیر عزیزم به خاطر محبتی که داشته و قبول زحمت فرمودند که حداقل انتشار داستانهای کپی شده ام رابرای دلگرمی من وعنایت به هزاران خواننده عزیز و چند نظر دهنده گرامی که خدا بیشترشون کنه ادامه بده,بی نهایت سپاسگزارم .امیر جون !ازخدا می خوام که هر روز موفق تر از روز قبل باشی..ایرانی

matin گفت...

من اطلان اخر این داستان رو تا به امروز ندیدم داداش بلاخره تموم شد دیگه داداش امیر دست گلت درد نکنه ولی این اخرش یکم بد جور بود ولی دستت درد نکنه ممنونم

ایرانی گفت...

سلام به یاور همیشگی متین جان عزیز و با تشکر از نظرات پرشور وارشاد کننده ات.در مورد آخر داستان در نظر شماره 4ذیل همین قسمت تو ضیحاتی دادم که امید وارم خوتده باشی .بازم از لطف همیشگی تو و امیر عزیز ممنونم وامیدوارم که بقیه خوانندگان هم مثل تو حداقل با ارسال یک جمله هم که شده نشون بدن که مارا فراموش نکرده اند ..ایرانی

ناشناس گفت...

روانی ترین سایت سکسی که بعد آویزون اومد
.
کاش یکس ساپورت مالی می کرد سایت قشنگی می ساختین. متاسفم که هم سایتا لوتی شهوانی پر شده از داستان شما که اسمی ازش نمی برن

ایرانی گفت...

بادرود و سلام به تو آشنای عزیزم !ممنونم به خاطر حسن نظر و دلگرمی دادن شما . بازهم برای من و امیر نازنین که تنها گردانندگان این مجموعه هستیم مایه افتخار است که خوانندگان خوب و همراهی چون شما داشته که به ما انگیزه ادامه راه می دهید . انگیزه می دهید تا از کمترین زمان نهایت بهره راببریم . آنچه بیشتر از این داستانها ارزش دارد احترام متقابل به یکدیگر و ارزش قائل شدن برای هم و توجه به شخصیت یکدیگر می باشد . سایت ما از نظر فیلم و تصاویر سکسی و مسائل حاشیه ای کمبود دارد که کل اینترنت پر شده از انواع و اقسام فیلمها . سایتهای خارجی زیادی هست که دهها هزار فیلم و کلیپ ناب دارد و به نظر من پرداختن به داستان مهمترین کاریست که می توان در این گونه سایتهای ایرانی انجام داد . همان گونه که فرمودید بعضی از سایتها بدون توجه به سایت امیر و اشاره به آن داستانهای ما را کپی می کنند . به کپی کردن آنها اعتراضی نداریم ولی به حذف نام نویسنده و منبع معترضیم . شاید آنان از این هراسانند که اگر به نام وبلاگ امیر اشاره کنند از تعداد خوانندگان و در آمدشان کاسته شود . یک ساعت پیش باز هم در انتقاد از این عمل زشت آنها مقاله ای منتشر کردم . ولی آنان خیلی پوست کلفت تر از این حرفها هستند اما نوک قلم من خیلی تیز تر از اینهاست . بازهم از شما به خاطر حمایت کلامی که می دانم بر خاسته از قلب مهربانتان می باشد سپاسگزارم . شاد و تندرست باشید ..ایرانی

 

ابزار وبمستر