ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

شعله شهوت 5

مجید!من دارم تودل آسمونا پرواز می کنم . تو لذت بی نهایت . با موتور تو . باکیییییییرررررررررتو که منو برده اون بالابالاها -آخ شیلا شیلا شیلا کاش زودتر میومدی .ا لان باید جبران اون روزهای از دست رفته رو بکنیم .-بکن منو تو حالاشو بکن . بگو الان می خوای چیکار کنی ؟اون روزا رو پیشکش . عزیزم مجید من تو از طلبت نمی گذری ؟/؟-چرا . سگ کی باشم که نگذرم . فقط یه چیزی ازت میخوام . میخوام که در آینده خوش حساب باشی .-با تو معامله کردن یعنی به بهشت رفتن . قربونت برم که از طلبت می گذری .. یه عشوه مکش مرگ مایی اومده و همین جور که پشت به اون بوده و کیره خودش داشت کارشو می کرد با ناز بهش گفتم حالا من اگه نخوام از بدهیم بگذرم چی ؟/؟-من که آرزومه فقط یه ماه تموم باید تو رو از شوهرت قرض بگیرم که دربست مال من باشی . شیوارو هم میدم دم محسن . چه طوره ؟/؟محسن و شیوا که دقایقی بود دست از کار کشیده و منتظر قسمت بعدی عملیات بودند بهشون بر خورد و شیواگفت دستمونو خراب نکن ماتازه گروه چهار نفره و ضربدری خودمو نو راه انداختیم . حواسمون نبود که اونا حواسشون به ماست . محسن به حرف اومده و گفت زود باشین می خواهیم برنامه چهار نفره رو شروع کنیم .-تا مجید منو به ارگاسم نرسونه قبول نیست . -شیلا این کیر اگه آبش خالی شه بازم سفته و می تونه تو رو بگاد میخوام آب پاشونی کنم و به گاییدنت ادامه بدم . -تو فقط بگام . با کیرت با کیییییییییییررررررررررررت منو ریز ریزم کن . بترکونم . کوسسسسسس منو به آتیششششش بکشششششش و می خوای کبابششش کن بخوررررررررشششششش می خوای توش دریا درست کن آب بریزهر کارررررررری  دوسسسسسس داری با کوسسسسسم با کووووووونننننم با ذررره ذرررره تنم بکن  .فقط کیییییررررتو تا من نگفتم بیرون نکش . به این دو تا مزاحم هم کاری نداشته باش  .کوسسسسسسسم تشنه یه کیر درجه یک یکه . -محسن خودت بهم گفتی زنت باردار نمیشه .-آره جواب آزمایش ما نیومده . یکی گفته که احتمالا شیلا چسبندگی داره .-مطمئنی ؟/؟-چه میدونم . خواهر منم داشت یه چیزی فرومی کنن توی رحم می گردونن راستی تو هم با کیرت می تونی چسبندگی شیلارو کم کنی . محسن و شیوا می گفتند و می خندیدند . خیلی آروم به مجید گفتم عزیزم شاید شوخی باشه ولی اگه میخوای اونارو به ویژه محسنو از رو ببری کیر تو توی کوسم بچرخون که مثلا حرفشونو باور کردی بیا ماهم دستشون بندازیم . مجید با یه حرکت دورانی کیرشو توی کوسم می گردوند -نههههههه یه خورده درد داره مجید ولی یه عالللللللللمه کییییییییفففففففف داره واییییییی سوختم کی میگه درمون چسبندگی درد داره وایییییی محسن وایییییی شیوا من دارم حالللللللل می کنم . اوففففففففف نه مثل این که چند تا کیییییییییررررررکلفت باهم رفته تو کوسسسسسسسم اوخخخخخخ همه جام دارررررررررره باززززززززمیشششششششه اوخ کییییییرررررررچندتا !نه یکی نه دوتا چند تا محسن گفت خیال برت داشته شیوا . اگه بخوای منم میام -فعلا تو حالم نپر اون دیروز بود امروز فرق می کنه .-مجیداومد داره میاد -بذار بیاد من دست از گاییدنت نمی کشم . کوسسسسستم با کییییییرررررم همین طور نوازشششششش میدم . با هر قطره یا قطرات منی که در هر مرحله و جهش به کوسم ریخته می شد یه قسمت از درونم داغ می شد -بریز مجید نمیدونم من آتیشم یا تو -هر دوتا آتیش داره آتیش می سوزونه .مجید پس از تخلیه مقاوم تر شده بود و بیشتر کیرشو فرو کرده بود تو کوسم و با دست و حرکات وسط بدنش اونو تو کوسم می گردوند . این دفعه نوبت من بود که با آتیش کوسسسسسسم کیرشو بسوزونم . وایییییییی اون منو سوزونده بود . یه آتشفشانی در من به پا کرده بود که داغی اون محسن و شیوا رو هم می سوزوند . چشمه آب جوش منم از زیر زد بالا .یهویی تمام وجودمو گرفت . یه جیغی کشیدم که تا نفس کم نیاوردم ادامه داشت . یعنی ارگاسم از این قوی تر و باحال ترم میشه ؟/؟-بچه ها فعلا کارم نداشته باشین . بذارین مستی نرمک نرمک با وجودم ادغام شه . یهو ضد حال نزنین . بذارین تو کیف خودم باشم . چشامو بستم خیلی کیف می کردم سرمستی عجیبی داشتم مثل آدمایی شده بودم که بهش داروی بیهوشی تزریق میشه . چند دقیقه گذشته بود که تو حالت خواب و بیداری متوجه شدم یکی داره از زیر سینه هامو میخوره یکی سوار بر کونم داره کوسمو میگاد و یکی هم سرگرم ماساژدادن ناحیه کون و کمر و شونه هامه که وقتی بیشتر به هوش اومدم دیدم اونا به ترتیب شیوا محسن و مجیدند . محسن خیلی هوسی شده بود . از این که یه مرد دیگه داره زنشو خیلی بهتر از اون میگاد حسابی تحریک شده بود . آدم وقتی کیر اسبو نوش جون کنه کیر سگ دیگه بهش حال نمیده ولی از هیچی بهتر بود . البته اختلاف اندازه کیر مجید و محسن به اندازه اختلاف کیر اسب و سگ نبود . شیوا دو تا دستاشو به هم زد و گفت گوش کنین بچه ها برای چند دقیقه سکوت و استراحت . فعلا برای یه نیمساعتی دست از کار می کشیم و یه تجدید قوایی می کنیم و دوباره بر می گردیم . محسن :کارت عالی بود شیلا ...شیوا :دختر تو معرکه ای . آتیشپاره تمام عیاری . خوشگلی با یه جاذبه جنسی 20..مجید :هر کی تو رو داشته باشه و بخواد یکی دیگه رو بکنه سقوط کرده ..شانس آورد که محسن حواسش نبود شیوا هم همین طور . البته این حرف واسه خودشم افت داشت . اونا که دل تو دلشون نبود . شیوا رفت واسه مون سخنرانی کنه . انگار تو یه سالن چند هزار نفریه و داره حرف می زنه .. ما امروز یه عضو جدیدو تو گروه خودمون پذیرفتیم -اوهو شیوا کی میره این همه راه رو . عضو جدید گروه شما رو پذیرفت . تازه مگه شما می خواهین یه گردان راه بندازین ؟/؟ماخودمون هستیم و خودمون .-به افتخارشیلا من امشب از حق خودم می گذرم و از اعضای مرد این گروه می خوام که همراه با من به این عضو جدید خوش آمد و خیر مقدم گفته شه . مجید کیرشو گرفت طرف دهن زنش شیوا و گفت بلندگونمی خوای ؟/؟ول کن این کوس شر ها رو بریم به کارمون برسیم . سه نفری می خواستن به من حال بدن . البته این وسط شیوا ضرر می کرد . مردا خودشون حال خودشونو می کردند . شیوا با لبه های کوسم بازی می کرد و زبونشو می کشید روش . من کونمو گذاشته بودم رو دهنش . محسن هم از پشت داشت کونمو می گایید و مجید هم لبشو رو لبام قرار داده بود و مثل دوتا عاشق و معشوق لبامونو به هم چسبونده و تو عالم خلسه و عشق و حال بودیم . کف دو تا دستمو گذاشتم دو طرف سرش خیلی آروم طوری که اون دوتا نشنون و بهشون بر نخوره گفتم مجید من کیرتو میخوام . حالا میخوای تو کونم فرو کنی یا تو کوسم کییرررررتو میخوام . محسن و شیوا جاشونو عوض کرده بودند . محسن داشت کوسمو می گایید و شیوا هم با نوک زبونش سوراخ کونمو لیس می زد . خوشم میومد اما نه در اندازه ای که به ارگاسم برسم  .-مجید برو کمک محسن . میدونم کونمو دوست داری ومنم میدونم خیلی دردم میاد . با کونم که حال کردی با محسن جاتو عوض کن . خودت ناخدای کوسم باش که امشب یا از این به بعد دردی داره که با کیر شفا بخش تو تسکین پیدا می کنه .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

3 نظرات:

matin گفت...

عجب داستان ضبدری ردیف هست جناب ایرانی راستی امیر خان با ما قهر هستن که جواب ما رو نمیدن ؟ ولی اگه میتونی ادامه این راز نگاه رو تند تند بزار مرسی

ناشناس گفت...

ایرانی عزیزممنون که داستان ضربدری نوشتی مطمنن ادامش زیباترباحالترخواهدبود منتظر ادامش هستیم.

کیوان گفت...

با سلام ایرانی عزیز اگه ممکنه برای تنوع چند تا داستان کوتاه خانوادگی بذار

 

ابزار وبمستر