ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

فریب فریبا 6

خودم از این چرندیات خودم احساساتی شده و دو سه قطره اشکی بر گونه هایم جاری شد . فوری به طرفم دوید اشکهایم را با لبان و زبانش پاک کرد و با بوسه ای جانانه و آبدارو طولانی با من آشتی کرد .شلوارشو پایین کشیده و در فاصله ای که مامان به حمام رفته بودآشتی خودمو نو مستحکم تر کرده و کیر خودمو به کونش فرو کردم . دلم واسه این سوراخ تنگ تنگ شده بود . دو روز می شد که نکرده بودمش . انگار دو سال می شد که ازش دور بودم . واسه این که اونم راضی بشه هول هولکی کوسشو لیسیده و با سینه هاش بازی می کردم و حرفای عاشقونه تحویلش داده و تو آخرین لحظه قبل از ارگاسم هم گفت -آهههههه داداششششششش بگگگگو کییییرررت در اصل مال منه -آره خواهر کوچولوی من اگه با مامان هستم لذت نمی برم مجبوریه . فقط تو تو تو کون تو به من لذت میده . میشه یه روزی کوستم بکنم ؟/؟فریده جون فقط تن تو ست که منو راضی میکنه .-باززززززززبگو -تنننننن تو فقط تو تن تو کووووووون تو کوسسسسسس تو سینه کوچولوی تو لب تو تن تو -اوووووووفففففف تو رو خدا داداشی بازززززم اومد چقدر گرمه . سبک شدم جووووووووون قررررررربون دهنت . من که قبلا آبمو تو کونش خالی کرده بودم دوباره خیس نکردم ....پس از خوردن ناهار یه قرص سر درد خورده خوابیدم . نصفه شبی رفتم سراغ مامان . میدونستم اوضاع از چه قراره و الان سر و کله فریده برای مچ گیری پیداش میشه . جلدی کیره رو گذاشتم تو کوس مامان و تند و تند مث آدمای فراری از زندان کوس خوشگلشو نشونه گرفته و می گاییدمش تا آبش اومد . و منم یهو صدای کلید و باز شدن درو شنیدم که به کیرم فرمان پخش آب داده و کوس مامانی رو سیراب و کیر خودمو سبک کردم . مامان ترسیده بود و قصد جمع و جور کردن خودشو داشت . فکر می کرد دزد اومده . هنوز کیرمو بیرون نکشیده بودم که چشممان به جمال فریده خانوم رو شن شد -به به به به بد که نمی گذره ؟/؟مامان خانمی منو باش . اونم با پسرش .این راسته ؟/؟دیگه مرد نبود ؟/؟اگه بابا بشنوه خیلی تعجب می کنه . مامان تو باید واسه ما نمونه باشی . فریبا سرشو پایین انداخته تکون نمی خورد .-میدونی زنای محصنه مجازاتش چیه ؟/؟خودت مسلمونی . خوب واردی .ا عدام . من ننگمه مادری مثل تو داشته باشم ...-دختره گیس سفید فکر کردی من نمی دونم تو با برادرت رابطه داری ؟/؟هر شب به بهونه درس میاد میکندت از خودت خجالت بکش اگه کوستوبه  با د بدی اون وقت باید بری زن یه پیر مرد بشی -مامانی دزد ندیده پادشاهه هر وقت گیرم انداختی بگو . فقط وصیتنامه اتو بنویس مامانی . برام مهم نیست اگه چیزی بهم نبخشیدی . از معشوقه تو حسابی نگهداری می کنم جور تو رو هم می کشم و هوای فریدو دارم مجبورم بیشتر بهش بدم ...چند قطره منی از کوس مامان فریبا در حال سرازیر شدن بود و فریده هم با حرص و لج داشت تماشاش می کرد . میدونم خیلی عجله کرده بود که کار به اینجا نرسه و در حالت معمولی ما رو غافلگیر کنه . ولی من خیلی زرنگی کرده و سریع کارمو انجام دادم بالاخره فریده تا می تونست رجز خونی کرد و از اتاق خارج شد . درست مثل همسر اولی که سر بزنگاه شوهرشو با یه زن دیگه توتله میندازه ..-حالا چیکار کنیم فرید اگه به بابات بگه ؟/؟-نه مامان تو هم باید کوتاه بیای این قدر سخت گیر نباش اونم جوونه نیاز داره خودتو بذار جای اون وقتی همسنش بودی دلت نمی خواست ؟/؟چیکار کنه بره به یه پسر غریبه رو بندازه که فقط به خالی کردن کمرش فکر می کنه ؟/؟من به خاطر تو حاضرم قلق فریده رو بگیرم . دیدی که منو هم کوبید و گفت خوک کثیف آدم با برادر خودش این رفتارو داره ؟/؟به مامانی شب بخیر گفته وگفتم خودم درستش می کنم . با اون نقشه ای چیده و بهش گفتم موبایلتو بزار روی بیصدا برات زنگ می زنم بهت میگم که آیا می تو نیم نقشه رو پیاده کنیم یا نه ... رفتم پیش فریده و گفتم به به چقدر قشنگ حرف زدی خوشم اومد رو شو کم کردی خیلی سیاست داشتی خوشم اومد قربون خواهر عاقلم برم .-تو که بهت بد نگذشته بود زهر ماریت شد نه ؟/؟فکر نمی کردم هنوز شلوارتو در آورده باشی ولی تا اومدم آقا آبشو ریخته بود اگه به حرفت گوش می دادم و یک ربع بعدش میومدم چی میشد ؟/؟-تو میخوای راستی راستی مامانو لو بدی ؟/؟-کدوم دختر یا فرزنده که راضی به مرگ مادرش باشه مامان باید ادب شه تا تو کار دیگران دخالت نکنه . من بزرگ شدم خودم تشخیص میدم چی برام خوبه چی بده .. واقعا کیر من بلبل زبونش کرده بود و حرفای گنده تر از دهنش می زد .-باشه فریده جون من دارم میرم میدونم کوس و کیر خیس کرده من و مامانو دیدی و با من لجی با اجازه ...-نه نررررررو صبررر کن منم میخخخخوام میخخخخخوام دلم براششش تنگ شده .. بوسیدم و بهش گفتم عزیزم الان خطرناکه مامان احتمالا کشیک من و تو رو می کشه تا سر بزنگاه تو رو گیر بندازه تلافی کنه . بذاریم 5 صبح که خوابش سنگین شده باشه نتونه مارو گیر بندازه . فردا جمعه هم هست می تونی تخت بگیری بخوابی . از اون طرف به فریبا جونم گفتم که ساعت 6 صبح بیاد سراغ ما و گیرمون بندازه . ساعت 5 رفتم سراغ آبجی خوشگله ام که الهی فدای کوسش بشم که معلوم نیس کی نصیبم میشه . ولی خب پلمبشو باید یکی دیگه باز کنه تا من ازش بهره برداری کنم . کلی حرفای عاشقونه بهش زدم -من کون تر و تازه و دست اولو ول کنم برم دنبال دست دوم . ؟/؟درهر حال هرچه باشه مامان منه رو شو که نمیشه زمین زد انتظار داری اگه من بهش نرسم بره از غریبه تقاضاکنه ؟/؟بابا هم که هر 6 هفته در میون ده روز میاد مرخصی و گاهی هم به چراغ قرمز میخوره . اون جوری هم که مامان میگه بابا حال بده نیست میگی مامانو بدم دست غریبه ها ؟/؟من ازش تقاضایی ندارم خودش میخواد . باید منو ببخشی میدونی که چقدر دوستت دارم . یه تار موی تو رو با یه دنیا هم عوض نمی کنم همین حرفای عاشقونه رو که می زدم خود به خود سوراخ کونش نرم شد و دیگه نیاز ی هم به روغن مالی نبود و کیره رفت داخل . چند تا تلمبه زدم و با دستپاچگی خیس کردم که نکنه مامان چرچیل یه موقع زودتر برسه و کلک منو فهمیده باشه . لیسیدن کوس کوچولو وکمی پشمالوی فریده رو شروع کردم .-آخخخخخخخ داداشششششش باززززززم بگو که دوسسسسسسم داری بگگگگگو که کیییییررررررررت دراصل مال منه -دوستت دارم فقط تو منو راضی می کنی شبا به یاد تو وجسم و روح تو می خوابم من عاشقتم اگه آبجیم نبودی باهات عروسی می کردم حالا بذار به کوس خوریم ادامه بدم . دو تا دستامو هم گذاشته بودم رو سینه هاش که اثر لیسیدن بیشتر شه .-داداشششششش خالی کردم کییییفففف کردم لذذذذذذذت بردم . دست و دهنت درد نکنه . حالا دو باره کییییییرررتو می خوام . کووووونم نیاز داره کوننننننمو بکن من حاللللل کنم . حالللللم کیییییففففمو تکمیلش کن  .کیرمو دو باره کردمش تو سوراخ کونش -بزززززن تند تر تند تر بذارش تو بکششش بیرون . دارم حال می کنم تو هم حال کن .جوووووووون کونم مال تو ست چه حالی می کنم . داداشششش با دستات بزن به پشت کونم . کبودش کن -فریده من واسسسسه کونت می میرم داره میاد بازم آبم داره میاد -بریزش بریزش تو کون خواهرت . کون آبجیتو یه روزی باید جرررررش بدی تا من حالشو ببرم حالا حال کن و حال بده . خالی کن آبتو . با چند تا ضربه محکم دیگه فریده جیغی کشید که نمی دونم از روی درد بود یا هوس یا هردوتاش منم  مثل حرکت سیل آبمو ریختم تو سوراخ کونش . دو بار در عرض 5 دقیقه .-داداشی من یادم رفته بود از لب و دهنت تشکر کنم . این کیر و کون بهمون امون ندادن . در حال بوسیدن عاشقونه و دلچسبی بودیم که فریبا قالتاق سر رسید . ساعت پنج و نیم بود نیمساعت زودتر از آنچه من بهش گفته بودم ولی یادش رفته بود که من بچه همون مادرم . حسابی رو دست خورده بود . فکر می کرد جلو افتاده ولی نیمساعت از من عقب افتاده بود .. ادامه دارد .. نویسنده ..ا یرانی 

3 نظرات:

matin گفت...

عجب داستان توپی هست خیلی حال میکنم مرسی

hero گفت...

10000 like

ایرانی گفت...

درود بر تو هرو جان .. جواب این متین هم جا مونده بود .. متین دوست قدیمی ما که غیبش زده .. معلوم نیست چی شده یا رفته که رفته یا شایدم با یه اسم دیگه بهمون سر می زنه کسی چه میدونه .. ..ایرانی

 

ابزار وبمستر