ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

زبون دراز 1

توبچه های خونه من ته تغاری بودم . دو تا خواهر و یه برادر بزرگتر از من همه از دواج کرده رفته بودند و من مونده بودم و پدر و مادرم که هردوشون معلم باز نشسته بودندو با یه حقوق بخور و نمیری زندگی رو پیش می بردند .. بازم جای شکرش باقی بود که وسطای شهر یعنی همین تهرون بزرگ خودمون بین فردوسی و توپخونه یه خونه کلنگی قدیمی از خودمون داشتیم که پول اجاره خونه ندیم . بر خلاف دو تا خواهر و یه برادر بزرگتر  از خودم که حداقل یه لیسانس کیلویی و آبگوشتی هم که شده گرفته بودن من اهل درس و این حرفا نبودم . فقط دنبال تفریح و دختر بازی بودم . به هزار مصیبت خودمو تا دبیرستان کشوندم . از اونجا به بعدش هم هر چه وعده و وعید بهم می دادن که اگه بری دانشگاه شیر می کشیم و پلنگ می کشیم به کت من نمی رفت که نمی رفت . کار به جایی رسید که پدر و مادرم به یه دیپلم خشک و خالی هم قانع شده بودن . شاید اگه خوش تیپ نبودم و تیپ دون ژوانی نداشتم راحت می رفتم دنبال درس و مشقم . در هر حال سعی می کردم با یه دختری دوست شم که از قبل منو نشناسه و از خونه هم بهش زنگ نزنم .آ درس هم بهش نمی دادم . در عوض با زبون بازی و این حرفا خودمو عاشق دلخسته اش نشون می دادم . وبعد هم که حالمو می کردم و حداقل از کون می کردمشون خودمو گم و گور می کردم .. ملاک انتخاب من یکی کون گنده داشتن دخترا بود و یکی دیگه این که من باید از اونا جذاب تر می بودم که زبونشون رو من دراز نباشه . مدیر و ناظم و معلما از دست من عاصی بودند . موقع امتحان میومدن اکثرا بالا سر من ولی من کار خودمو می کردم . از هیچ درسی به اندازه شیمی بدم نمیومد . به سال آخر هم رسیده بودم . تا به حال شیمی رو با تقلب و تک ماده یه دو سه سالی قبول شده بودم . یکی می گفت چون قبلا تک ماده زدی دیگه نمی تونی یکی می گفت میشه . در هر حال بابا ننه مهربونم سال آخرو واسه مجتبی جون عزیز دردونه شون یه معلم شیمی خصوصی گرفتن . البته همچین خصوصی خصوصی هم نبود . ما سه نفر بودیم که می رفتیم پیشش درس . هیچی بلد نبودم . اصلا نمی دونستم فرمول آب چیه ؟/؟یه بار دبیر خصوصی شیمی که زن بود واسه مسخره کردن من ازم پرسید فرمول اب چیه ؟/؟یکی از پشت سرش بهم رسوند و منم که قاطی کرده بودم گفتم هاش او دو-بچه های ابتدایی بلدن جواب بدن تو اصلا واسه چی اینجایی .؟/؟می خواستم بگم که واسه دید زدن کون گنده اته که هنوز نرفتم و اینجام . حداقل هفت هشت سالی بزرگتر از من بود . خیلی تو کف کونش بودم . بد مصب مانتو هم نمی پوشید تا این کونش هوش از سرم نپرونه . هر وقت بهم پشت می کرد می رفتم تو نخ کونش . چند بار دم در موسسه منو با دوست دخترای کون گنده ام دیده بود . هر سری هم منو بایکی می دید . دیگه خسته شده بودم . خیلی منو کنف می کرد . کار به جایی رسیده بود که درس که تموم می شد به دوستام اشاره می زدم برین من بعدا میام . می نشستم و زل می زدم تو چشای خانوم دبیر و بهم پشت که می کرد کونشو دید می زدم . خیلی به خودش فشار می آورد که چیزی نگه . صورتش داشت منفجر می شد -ببینم تو هدفت چیه ؟/؟از چی خوشت میاد ؟/؟-من از درس خیلی خوشم میاد . دوست دارم همه کارام عملی باشه . من از اختراع و خلاقیت خیلی خوشم میاد . مثلا برای آب و فرمولش یه زنجیره و مدل جدید درست کردم که اون فرمول غلطه رفته طرف فرمول درسته -نفهمیدم منظورت چیه ؟/؟.فوری یه کاغذ دادم دستش .راستی راستی کله ام واسه این جور چیزا خوب کار می کرد . درسو کوفتم می گرفت بخونم . عکس یک کون گرد و بر جسته رو کشیده بودم و یه سوراخ کون گشاد هم اون وسط واسش گذاشته بودم . بالای دو تا قاچ کون به انگلیسی حرف هاش رو نوشتم و کنار سوراخش نوشتم (او).بعد یه عکس کیر با دو تا بیضه درشت کشیدم و نوک کیر رو در تماس با سوراخ کون قرار دادم . روی تنه کیر یا آلت نوشتم اچ یا همون هاش و روی دو تا بیضه هم دو تا حرف (او)انگلیسی گذاشتم -ببخشید خانوم دبیر اون اولیه گرده فرمول صحیح آبه و دومی فرمول غلطشه که من اون روز به شما جواب دادم .البته اگه تو بطنش برین آب پیدا میشه حالا یه سوال داشتم اگه این دو تا با هم جفت شن یه ماده جدید به قرمول هاش سه (او)سه درست میشه ؟/؟-خفه شو آشغال عوضی کثافت . کاری می کنم که از مدرسه اخراجت کنن . شانس آورده بودم که آدرس درست و حسابی نداده بودم و تازه کی دردسر داشت توی تهرون بزرگ دنبال این جور کارا بره .فلنگه رو بستم وقبل از این که بقیه بفهمن چی شده پا به فرار گذاشتم .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

2 نظرات:

matin گفت...

در مورد اول داستان نمیشه نظر داد ولی با ادامه میشه نظر داد مرسی

مرتضی گفت...

درود ایرانی عزیز
داداش من تازه این داستان رو شروع کردم و واسه خوندنشم بد جور هیجان دارم.
اولش که خیلی جالب شروع شده...ممنون

 

ابزار وبمستر