ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

از مامان به مامان 3(قسمت آخر)

بس کن مامان دیگه نمی خوام از غریبه ها حرف بزنی -ای حسود !-تو دیگه الان مال منی حق نداری از بقیه بگی -چشم فعلا که مادرت زیر کیرته و کنیزته . روکوکب جونم خم شده سینه هاشو گذاشتم تو دهنم -مامان چه خوشمزه هس انگار کیرم مث دریا شده و لذت هوس داخلش مث یه موج رگهاشو بالا و پایین می بره -عارف بخورررررر سینه هامو بخوررررر درست مثل بچگیهات مثل اون وقتا که شیر سینه امو می خوردی میکش می زنی . حالا دیگه لبات کلفت تر شده اون موقع دوست داشتم زودتر شیرتو بخوری و من استراحت کنم . ولی حالا دلشو ندارم لب و دهنتو از رو سینه هام ورداری . بخور بمال نوکشو میک بزن . آهههههههه نههههههههه کوسسسسسم -مامان چقدر شهوتی هستی ؟/؟-امروز فرق می کنه . تو خیلی حشریم کردی . خیلی خیلی حشریم کردی .-مامان آرایش که می کنی خیلی خوشگل تر میشی . قول بده وقتی هم که تو خونه دارم می گامت واسم آرایش کنی -همچین خودمو واست عروس می کنم که کیرت تا منو ببینه شق کنه . حالا بزن منو بساز . -نگاه کن مامان کیرمو تا ته بیرون میکشم دوباره میذارمش تو .-همینه همینه بذار ببینم . بزن ببینم .بیشتر حال کنم  .بغلم بزن . فشارم بگیر له و لورده ام کن . بچسب بهم . تمام دستوراتشو انجام می دادم . پلکاش رو هم قرار گرفتند . آهی کشید و آروم گرفت . آروم آروم زمزمه می کرد که قربون کیرت بازم ارضام کردی . من در وصف جنده ای که قرار بود بکنم یعنی همین مامانم شنیده بودم که هر کی که اونو می کنه آبشو می ریزه توی کوسش و از نظر بهداشتی مطمئنه منم به استناد گفته اصغر آقا و این که تنسی تاکسیدو بابا چی دارم میگم بسیجی هرگز دروغ نمیگه بازم چند ضربه درشت و کاری به کوس مامان زدم که چشماش داشت از کاسه می پرید بیرون و اون وقت شلیک رگباری کیر من بود وسیبل مامان .-جاااااااااان بددددده آب کیییییییییرررررررررتو بده -بگیر مامان آبم داره می ریزه تو کوسسسسسسست وای خالی کردم جااااااااان چشامو بستم تا در آرامش خودمو سبک کنم -خسته نباشی جووووووون با داغی کیرت و آبش هم منو سوزوندی هم سیرابم کردی . مامانو بر گردوندمش . من تا کون مامانو نمی گاییدم ول کن معامله نبودم . دستمو گذاشتم رو کونش . خیلی چرب و براق شده بود . کیرمو که پس از تخلیه شل شده بود درجا شق کرد . سرمو گذاشتم روش و شروع کردم به خوردن و گاز گرفتن و ور رفتن با کوسش . -جان جان جان کون مامان مامان مال منه -بکن عارف تو سوراخ کونمم به هوس آوردی خیلی حریصی من و تو رو واسه هم ساختن ....با ضربات دست پشت در اتاقو کوبیدند -عارف هنوز تموم نشده ؟/؟دو ساعته که مشغولی . گشادش کردی .پشیمون میشه و دیگه نمیاد . اون بیچاره چیزی نمیگه تو ولش کن دیگه .-اصغر آقا !عارف جان جوون باحالیه نیم ساعت دیگه کارمون تموم میشه -باشه خانوم شما که اعتراضی ندارین ماهم حرفی نداریم . ادامه دادیم . دیگه به خوردن و میک زدن تن و بدن و سوراخای مامان عادت کرده بودم . سوراخ کون مامانو با لذت می خوردم . این هیجان در من وجود داشت که بعد از خوردن و میک زدن سوراخ کون مامان کیرمو میذارم توش . می دونستم دوام در مقابل همچین کونی برجسته و با حال کار حضرت فیله . کیرمو گذاشتم وسط درز پشت و بین دو قاچ کونش و چند بار به طرف بالا و پایین حرکتش دادم و اب کیرمو ریختم رو کون مامان تا هم یه حالی کرده باشم و هم وقتی میذارم تو کونش بهتر حال کنم و بیشتر بگامش .-عارف جون خب می ریختی تو کوسسسسم دیگه . تو که میدونی اسراف حرامه -آره تو رساله هم نوشته . خب یه تنوعی بود . ایراد نداره . یادم بنداز رفتم خونه کفاره اشو بدم . بسته به این داره که آدم مقلد کی باشه . یه خورده سوراخ کون کوکبو وارسیش کردم . انگشتمو گذاشتم داخلش . بدک نبود . با این که در این قسمت هم کار کرده نبودم ولی حس می کردم باید کون مامان خیلی کار کرده باشه . این بسیجیهای گرگی که من می شناختم به کون حیوونا هم رحم نمی کنن چه برسه به آدم . می دونستم کم کمش بیست تا کیر مامانو گاییده . از این به بعدش باید دقت می کردم که فقط کیر من باشه که حالشو تنظیم می کنه . یعنی مامان با کیر من 21کرده و اگه یه ورق دیگه روش بکشه اون وقت سوخته . انگشتمو از سوراخ کونش در آوردم و به جاش کیرمو گذاشتم . اصلا چربشم نکردم . کیرم رقت داخل . کیپ کونش شده بود . مامان دردش نگرفت . کیر کلفت منو تحمل کرد ومنم حالمو می کردم . کیر بقیه دوستان راهو برام هموار کرده بود . کمر کوکبو گرفته بلندش کردم اونو به شکل 90درجه و قمبل کرده درش آوردم تا استیل و شمایل کونش کاملا تودیدم باشه -مامان نمیدونی تماشای کون خوشگل و باحالت چه لذتی میده !-عارف کیرت داره یه دنیا حال بهم میده داخل کونمو داره ماساژمیده . وای دوست دارم همین جا زیر کیرت بخوابم . چه ماساژو نرمش با حالی !اون داخلو داغ و نرمش کرده -بکن کونمو بکن عاشق کون دادنم -مامان تو عاشق چی که نیستی ؟/؟-برخلاف بعضی ها که با کون دادن حال نمی کنن به نظرم کون دادن خیلی باصفاست . بزززززززن کیرتو تا ته بفرست بچسب به کونم . آخخخخخخخخ که من می میرم واسسسسسسه کیررررررت  -منم می میرم واسه قمبل کونت .-عارف بکن بزن نترس دردم نمی گیره من تحمل می کنم . کف دو تا دستمو گذاشتم رو هر طرف قاچ کون مامان یه خورده بالا کشیدمش کیرمو تا ته می فرستادم و می کشیدمش بیرون . سرعت حرکتو زیادش کرده بودم و سرعت آه و ناله کردن کوکب جون هم زیاد شده بود -جان جان عارف بکن حال بده کونم آبتو می خواد . بریز تو کونم -مامان تو نمی خوای ارگاسم شی ؟/؟-بقیه باشه واسه خونه بده .شاید این برادرا ی نگهبان اینجا کار داشته باشن .بخوان برن خونه .شب جمعه هست و باید به دعا خونی و زن و بچه اشون برسن . چسبیدم به کون مامانی و چشم ازش نمی گرفتم کیرمو تا آخر می فرستادم و می کشیدمش بیرون . کون مامان می لرزید وبا هر لرزش کلی لرزش تو من ایجاد می شد . اخرشم یکی از این لرزه ها کار دستم داد و همین جور که به کون مامان ضربه می زدم خودمو ول کردم و و آب کیرم که حرکتشو شروع کرد منم سرعتمو کم و تماس خودمو با کون مامان زیاد تر کردم و با یه تحریک فوق العاده ریختم تو کون مامان .-عارف جااااااااان کونم داغ کرد . چی ریختی توش ؟/؟وای که دیگه مردم از هوس . کونمم سیراب کردی . زود لباساتو بپوش بریم خونه که من طاقت ندارم . هنوز هوس دارم . بقیه سکسو باید خونه انجام بدیم . این یه ساعت راه تا خونه مث سه سال می گذره . باباتم به این زودی برنمی گرده . مامان پرایدشو با خودش آورده بود . با این که گواهینامه نداشتم ولی پشت رل نشستم . چون دیگه هم اون و هم من می ترسیدیم که ممکنه شهوت نذاره خوب رانندگی کنه . تو راه مامان پونزده هزار تومن پول داد دستم -بیا بگیرش مادر که به بچه اش کوس میده دیگه پول نمی گیره . حالا بهم بگو من همین پونزده تومن می ارزیدم ؟/؟..ای اصغر نامرد .. نامرد ده تومنو زده بود به جیب .-جون مامان من بیست و پنج تومن به اصغر داده بودم . اون ده تومنو واسه خودش گرفت . امااینو بدون تو واسم به اندازه یه دنیا می ارزی وتو قیمت نداری . نمیشه رو تو قیمت گذاشت . کوس و کون و وجودت واسم بی نهایت با ارزشه . فقط مامان باید یه قولی بهم بدی .-چه قولی ؟/؟-دیگه این خلافکاریها رو کنار بذاری و دنبال مردای دیگه نباشی .-من تو رو دارم عارف . امکان نداره بهت خیانت کنم -پس مامان اول که رفتیم خونه باید توبه کنی بری حموم آب توبه بریزی سرت تا وقتی که تو رو میگام به طور رسمی هم بدونم که تو دست از کارهای گذشته ات کشیدی -اولا باید به حرف من اعتماد داشته باشی ثانیا چون میدونم می خوای شرعیش کنی و توبه من رسمی بشه چشم قبول می کنم -آره مامان خوشگلم من چون می دونم تو زن معتقدی هستی و توبه اتو نمی شکنی ازت چنین خواهشی کردم -حالا عارف من می تونم یه خواهش ازت بکنم ؟/؟-بگو مامان جونمو بخواه -نه فقط کیرتو میخوام -اونم که همیشه مال توهه -حالا میخوام -کجا بریم وسط خیابون ؟/؟-ببین من اونجا یه کوچه تاریک می شناسم میریم ته کوچه که بن بسته . پشت ماشین ترتیب منو بده . آخه کوسسسسسسسم خیلی میخخخخخخخاررررره هر چی با ناخن می خارونمش خارشش گرفته نمیشه فقط کیییییررررتو می تونه خارششششششو بگیره -یعنی خونه دیگه کیر نمی خوای ؟/؟-چرا این یه پیشوازیه برای مرحله بعدی . خدایا اگه یه وقت این قرصای ضد بارداری اثر نکنن چی میشه ؟/؟وقتی پشت ماشین داشتم شورت مامانو پایین می کشیدم به این فکر می کردم که با این همه آتیش تند و کوس دادنهاش چطور تونسته که این همه مدیریت داشته باشه و بیشتر از یه بچه هم نداشته باشه . بهتره در یه مورد خاص که تا به حال بهش توجهی نکردم یه بررسی داشته باشم . رفتم خونه اولین کاری که می کنم اینه که یه عکس بزرگ بابا رو می چسبونم به آینه و خودم روبروش وای می ایستم ببینم هیچ شباهتی بین این دو تا قیافه هست ؟/؟..پایان ...نویسنده ..ایرانی 

6 نظرات:

کیوان گفت...

داستانت خوب بود ایرانی عزیز اگه میتونی برا تنوع چندتا داستان کوتاه هم بنویس ممنون.

matin گفت...

داستان زیبایی بود مرسی ایرانی عزیز ممنون

ایرانی گفت...

باتشکر ازخوانندگان و نظر دهندگان عزیزی چون متین کیوان ناشناس و سایرین .من اگه فرصتی داشته باشم به خواسته های تک تکتون پاسخ مثبت میدم و داستان از جنوب به شمال هم پس از مشاهده در خواست کیوان عزیز طرح نگارش و منتشر شد اگرهم پاسخ به درخواستها با تاخیر می باشد به بزرگواری خود ببخشید چون نویسندگی با حداقل اشکال تمرکز می خواهد .ویژگی داستانهای بلند این است که با توضیحات بیشتر ,بیشتر می توان طبیعی ترش کرد وگرنه نوشتن چند داستان کوتاه ومعمولی دشواری خاصی ندارد .واما درمورد عنوان این داستان یعنی از مامان به مامان بگویم که منظورم پولی بوده که پسره به عنوان هفتگی از مادره گرفته دوباره به دست مادرش رسیده است .باتشکر از لطف و محبت همه شما ..ایرانی

ناشناس گفت...

عالی بود
خیلی خیلی عالی بود
ایرانی جان عزیز لطفا باز هم داستان مامان بزار خیلی قشنگن

ناشناس گفت...

kheily dastan bahali bood bazam baramoon benevis

ایرانی گفت...

درخدمت شما هستم دوست خوب آشنا و نازنینم ! و خوشحالم که سری هم به داستانهای گذشته می زنید . شبیه این داستانها زیاد می باشد ولی گاهی خوانندگان از نویسنده عقب می مانند . منتظر پیامهای بعدی تو دوست خونگرمم هستم ...ایرانی

 

ابزار وبمستر