ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

ماه عسل در عسل 4

و یک بلوز زمستونی خیلی خوشگل به رنگ صورتی به تن کرده و پس از برگشت از توالت که ته حیاط بود کنار دستشویی بیرون از محوطه توالت شروع کردم به دست شستن . از توآینه مواظب بودم که حاجی سلیمان میخ من شده و دستشو گذاشته تو پیژامه اشو داره با کیرش بازی می کنه . و خیره شده به کونم که در این حالت مث یه دایره خوشگل و مامانی شده بود . بعد عمدا کنار شیر آب دیگه ای که کنار باغچه بود دولا شده و کون قشنگ دایره ایم رو به صورت بیضی در آوردم با خم کردن سر یه لحظه از لای پام به اون متجاوز نگاه کرده دیدم که سرعت حرکت دستشو زیاد کرده . نز دیک بود سر بخورم . موقع بر گشتن هم عمدا روسریمو شل کرده از سرم انداختم . من خودم چه فیلمی بودم خدا می دونه. از زانو به پایین لخت بودم . کمی هم سردم شده بود و مثلا از افتادن روسری معذب بودم . سلیمان خان با لحنی داش منشانه گفت آبجی شما جای دختر مایی ... من اگه میگم این یه چیزیش میشه و عقلش پارسنگ بر میداره حتما یه چیزی میدونم که میگم . آخه مرد حسابی آدم میشه واسه یه نفر هم آبجی باشه هم دختر ؟/؟من هم زیپ دهنمو کشیده و هر چه فریاد داشتم سرش کشیدم . حاجی نصفه شب که با کارد میای بالا سر من و شورتمو پایین می کشی و خاک بر سریتو فرو می کنی توش آبجیت نیستم ها ؟/؟حالا برات مث یه خواهر شدم ؟/؟فکر نکن خیلی زرنگی . فکر کردی سرمو کلاه گذاشتی ؟/؟در واقع کلاه هم گذاشته بود چون به مرا دش رسیده بود و منم الکی داشتم واسه خودم کر کری می خوندم .-ببخشید خانوم شیطون رفته بود تو جلدم دست خودم نبود آخه شما آدموبه هوس میارین . داشتم کارو خراب می کردم . هنوز طعم کیر دیشب لای دندونا و زیر زبونم مونده بود . راستی راستی این همونیه که من دیشب ازش می تر سیدم ؟/؟سلیمان بین 45 تا 50 ساله به نظر می رسید . حداقل دو برابر من سن داشت و در واقع جای پدرم بود . اما ورم کوس من این چیزا حالیش نبود . از موی خیس سرش می شد فهمید که تازه از حموم اومده بیرون . التماس می کرد که اونو ببخشم .-حاجی تو اگه جای من بودی می بخشیدی ؟/؟من تازه 2روزه عروسی کردم غنچه من تازه باز شده . اگه شوهرم بشنوه ؟/؟بد جوری زرد کرده بود . از روی چهار پایه بلند شد و بر روی زمین نشست . می دونستم با همه ترسش هنوز هم نیم نگاهی به من داشته و چشمش دنبال منه . کوسسسسم خیس خیس شده بود . پشت سدش پر آب بود و منتظر زبون سگی سلیمون بود تا از جاش حرکت کنه به دهن اون سگ تشنه بریزه . این بار من در اتاقشو قفل کرده پرده هارو کشیدم ازگوشه اتاق کاردی برداشته و به طرف سلیمان رفتم اولش یه خورده یکه خورد ولی میدونست که زورم بهش نمی رسه . می خواست ببینه من چیکار می کنم . کاردو تو دست راستم گرفته رو بروش نیم خیز شدم . بعد با دست چپم اون مقدار مو.یی رو که نرسیده به وسط سرش داشت کشیده سرشو به عقب خم کردم -حاجی حالا ببین چند مرده حلاجی اگه من بخوام همون بلا رو سرت بیارم و تلافی کنم چیکار می کنی ؟/؟فکر کردی من دست و پا چلفتی هستم . منو یه زن لچک به سر گیر آورده هر کاری دلت خواست باهام می کنی ؟/؟سلیمان با تعجب به من نگاه می کرد . گل از گلش شکفته بود . حتما فکر می کرد من دیگه چه جور کوس خلی هستم . بیچاره حق هم داشت . چون این همه کیر باکلاس واسم صف کشیده بودند و من مثل کف کرده ها به این کوس دزد نظر داشتم دست چپمو از رو سرش ور داشته وارد شلوار کردیش کردم . کیرش کلفت و دراز شده بود مخصوصا حالا که با شیوه انتقام گیری یا انتقام کیری من آشنا شده بود با کیرش بازی کرده و یکی دو سانت دیگه بلند ترش کردم -خانم کارد لازم نیست بندازینش دور هر کاری که میخواین انجام بدین هر جور دوس دارین تلافی کنین .-حرف نباشه . اومدی از پشت خنجر زدی و رفتی ؟/؟اگه مردی از جلو حمله کن .-شما رئیسین . دستور بدین روی چشام . شلوار لی امو که در قسمتهای زانو لوله تفنگی بود در آورده و پشت سر اون شورتمم از پام خارج کردم . واسه اولین بار کوسمو از روبرو می دید مثل پیر مردهای بی دندون که موقع خوردن نوشیدنی هورت می کشن اونم اوف اوفی کرد و یه هورتی کشید که فکر کردم توخیالش کوس منو با آبش درسته نوش جون کرده . کاردو که رو زمین قرار داشت دوباره برداشته این بار پشت به حاجی کونمو در معرض دیدش گذاشته کاردو به کوس و کونم هم مالیدم . براش نمایش استریپ تیز راه انداخته بلوز و سوتین خودمو هم یکی یکی به گوشه ای پرت کردم حاجی از هوس چشاشو باز و بسته  می کرد . از ترس این که وقت کم بیارم از تعارف کم کرده به مبلغ اضافه کردم . کاردو رو زمین انداختم و وسط زیر شکم خودم یعنی کوسمو رو دهن سلیمون قرار داده و گفتم نشون بده که مردی و از این طرف هم می تونی . آخ از دست این سلیمون هوسی .آی کوس خورد ...آی کوس خورد ...آی کوس خورد ول کن معامله نبود منو دیوونه کرده بود.  بی توجه به این که صدابیرون بره یا به گوش همسایه ها برسه فریاد می زدم تا یه جوری با هوس خودم کنار بیام .بازهم موقع کوس لیسی از اون هورتهای معروفشو می کشید و من از لذتش لذت می بردم .-واییییییی حاجی زبونت منو کشت . اووووووووففففففف .حاجی کوسسسسس من فدای زبونت . چقدر پهنه رسیده به روون پام . جووووووون حاجی کوسسسسمو بخوررررشششش . گوریل انگوری در جهت مخالف خو.دش منو گذاشت رو سرش . و رو هواهم همین جوری کوس منو می خورد . من شده بودم بینگلی اون . همون 5 دقیقه اول هنوز کیرش وارد عمل نشده داغ کرده جوش آورده بودم .-حاجی جون حاجی جون من کییییییررررررررمی خوام کییییییییرررررررر . سلیمان در همون راستا حدود یه متر پایین ترم آورد و به شکلی که دو تا پامو به پهلوهاش فشار داد و من هم یه نموره ای قفلش کرده بودم . اون دو تا دستشو گاهی میذاشت رو پهلوهام و گاهی هم رو شونه ها منو می گایید . باورم نمی شد کبر به این درازی رو تا ته وارد کوسم کرده باشه . کلفتی اون به من لذت بیشتری می داد . وقتی که دیگه هیچ فاصله ای بین ما نبود وتو حرکات رفت و برگشتی کیرش به آخر مقصد یعنی ته کوسسسسم می رسید از آب جوش هم داغ تر می شدم . عجب کمری !عجب قدرتی !واسه دومین بار تمام بدنم لرزید .-حاجی فدای کیررررررررررررت بشششششششم . جادو می کنه . آبتو بریز تو کوس این تازه عروس . این غنچه تازه رو تو هم ببوس و ببوش ... ادامه دارد . .نویسنده .. ایرانی 

1 نظرات:

matin گفت...

خیلی محشره اونم تازه عروس خیلی زیباست مرسی

 

ابزار وبمستر