ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

از جنوب به شمال

یه موقع فکر نکنین از جنوب به شمال از بندر عباس تا بابلسرو میگم .همین آپارتمانهای قدیمی خودمون تو غرب تهرون و یه خورده دور تر و غربی تر از میدون آزادی رو میگم که یه مجتمع و چند تا بلوکه که به صورت شمالی جنوبی از پشت تقریبا با هم مماسن و ارتباط بین ساکنان آپارتمانهای قرینه  خیلی راحته . هروقت می رفتم روی تراس رخت پهن کنم از آپارتمان روبرو یعنی همون همزاد و قرینه چند تا جوونو می دیدم که با وضعی مسخره و بدنی لخت با یه شلوارک به پا منو خیره نگاه می کنن و با دست یه اشاره هایی هم می کنن . چند بار تصمیم گرفتم به شوهرم بگم ولی حساب کردم پسرم هم سن اوناست و داره تو یه شهر دیگه درس می خونه و اونا هم مجردن و شیطنتها و هوس جوونیشون گل کرده . هر چند بعضی وقتا هم که رو بالکن یا تراس نمی رفتم بازم سرو کله اشون پیدا می شد . شاید دوبرابرشون سن داشتم . 39 سالم بود وبراشون خیلی مسن بودم . بر شیطون لعنت . من اسمم شور انگیزه و به غیر از مواقعی که واسه رخت میرم تراس خیلی شور انگیز و خوشگل می کنم . پسر 19 ساله ام تو دانشگاه مشهد و رشته دندانپزشکی مشغوله و دختر 18 ساله امو که شوهر دادم . من موندم و شوهر بنگاه دارم ایمان که تنها چیزی که فهمیدم نداره ایمانه . رفته بود یه خونه خالی رو به یه زن شوهر دار نشون بده که تو همون خونه مشغول گاییدن زنه شد که معلوم نبود کی زاغ سیاهشونو چوب زده که اومدن سراغشونو هر دوتا رو انداختن هولوفدونی تا آب خنک بخورن . کثافت آشغال واسم پیغوم می فرسته که وقتی دارم میام ملاقات واسش پول و سیگار ببرم . دیگه آبرویی واسه خودش باقی نذاشته بود . ومنم احساس حقارت می کردم . دیشب تا صبح چشام روهم نرفت . سکه یه پولم کرده بود . تو همین آپارتمان 100 متری خودمون 100کیلومتر راه رفته بودم عاقبت پس از 100 دقیقه فکر کردن تصمیم خودمو گرفتم . انتقام ..تلافی ..اونم از راه تراس هوس ..حرص می خوردم . گرفتن این تصمیم برام خیلی مشکل بود . من با این سنم برم با افرادی طرف شم که به دید بچه بهشون نگاه می کنم ؟/؟در دیدگاه نخست دو عامل باعث شد که خودمو قانع به انجام این کار کنم . یکی عجله در انتقام گیری و این که اونا لقمه های آماده ای بودن ویکی هم این که رفت و آمد از این طرف خطرش کمتر بود . مخصوصا اوایل بعد از ظهر که کولر ها همه روشن بوده وپرده ها همه کشیده . رفتم حموم کوسمو برق انداخته و به سرو وضع خوشگل خودم رسیدگی کردم و با یه پیرهن مجلسی کیپ که کون متوسط منو بزرگ و هوس انگیز نشون می داد رفتم رو بالکن . خبر مرگشون هر روز اینجا بودن . چند تا سنگریزه پرت کردم و بعد رومو برگردوندم . صدای باز شدن در شیشه ای رو شنیدم . جووووون سرو کله یکیشون پیدا شد . یه نگاهی به طرفش انداختم . تعجب می کرد فکرکرد حتما یه نفر دیگه ام . چند بار سر تکون داد که یعنی هستی ؟/؟منم با تکون دادن سر بهش جواب دادم که بله هستم . بد جوری تو کف انتقام رفته بودم اومد یه در مخصوص دیگه رو واسم باز کرد ومنم از در خروج خودمون و از طریق راه پله کوتاهی که بین دو آپارتمان  بود خودمو رسوندم به آپارتمانشون . وای آپارتمان دانشجویی اشون چه ریخت و پاشی بود !بشقاب غذا یه طرف کتابا یه طرف لباسا رو زمین ولو .. یه چیزی شبیه به آشغالدونی بود . -ببینم تنهایی ؟/؟-نه بیژن و بهرام رفتن حموم . منم چاکر شما مبین قبل از اونا بودم حموم . ببینم چند می گیری ؟/؟-مگه شما نظافتچی می خواستین ؟/؟-ببخشید منظورم از اون کارا بود . -منو با زنای هرزه اشتباه نگیرین . چون چند ماهه که می بینم تو سختی هستین ومنم چون دیدم یه ثوابی در حق شما بکنم اومدم در خدمت شما باشم . شاید این کارم گناه باشه ولی جلوی گناه سه جوونو می گیرم . بازم سه بر یک جلوم . -خدا کنه همه زنا مث شما ثوابکار باشن . پیرهن قرمز و روژلب قرمز و زیر چشم هم ست شده با این رنگ هوش از سرشون پرونده بود . اون دو نفر دیگه هم با شورت از حموم بیرون اومدن مبین هم که با شلوارک جلوم وایستاده بود . هر سه تا خوش قیافه و خوش اندام بودند ولی هنوز تمایلی به اونا نداشتم . من فقط می خواستم وجود کیرشونو تو بدنم احساس کنم . احساس آرامش کنم و برم در واقع اونا یکبار و برای همیشه بشن دکتر اعصاب من . یه بار بهشون میدم دیگه نمیدم . مبین اومد زیپ پیرهنمو آروم از پشت کشید پایین ومشغول لخت کردنم شد بیژن رفت سر وقت لبام و سوتینمو باز کرد . بقیه پیرهنمو هم در آوردند . مبین لباشو گذاشت رو کونم -جوووووون بچه ها کونش میزون میزونه . من می میرم واسه همچین کونی . من اول با کونش حال می کنم شما صاحب اختیارین به هر جا می خواهین بچسبین بچسبین .. بیژن :این که نمیشه تا آخرش با کون حال کنی -بچه ها دعوا نیفتین به نوبت از همه جام استفاده کنین . من که نمردم دارین ارٍث  تقسیم می کنین . دسته جمعی لخت لخت شدیم حالا همه مون ایستاده بودیم که مبین و بهرام یه خورده خودشونو خم کردن تا جفت سوراخامو لیس بزنن . مبین زبونشو می مالید به سوراخ کونم . بهرام از جلو دوطرف و لبه های کوسسسسمو کشیده و باز کرده بود و لیسش می زد . سر بیژنو از رو لبام جدا کرده اونو گذاشتم رو سینه هام . یه دستم پشت سر بهرام بود که اونو به کوسسسسسسم فشار می دادم و یه دستم پشت سر بیژن که سرشو محکم به سینه هام می چسبوندم . از اون ورم که مبین داشت سوراخ کونمو می خورد . سه تای منو مست مست کرده بودند . نمی دونستم کدوم حالش بیشتره . کوسم خیس خیس و خیلی بی تاب شده بود -جااااااااااان چقدر بچه های باحالی هستین . فکر نمی کردم تا این حد فرز و وارد به کار باشین . -هنوز کجاشو دیدین ؟/؟صبر کن کیره رو وارد عمل کنیم -دیگه دلشو ندارم بلند شین از جاتون .. راست می گفتند این تازه مقدمه اش بود که منو این قدر حشری کرده بود . -فکر نمی کنین من جای مامانتون باشم ؟/؟بیژن :بابا این دوروزه دنیا کیر که بلند شد خواهر مادر نمی شناسه یه جا می خواد توش آروم بگیره . مگه حالیش میشه مادر کدومه خواهر کدومه .؟/؟مثلا یه مجلسی که چشم همه بسته باشه و هر کی هر کی رو بکنه . به نظرت کیره میفهمه کوس مادرش کدومه ؟/؟هر کدوم بیاد دم دستش می کنه . بر عکسشم همینه . همین بهرام خودمون داره قلق مامانشو می گیره ..ا لبته مامانش یه خورده رعایت می کنه بهرام هر وقت میره خونه کوس مامانشو لیس می زنه آبشو میاره .. مادرش میگه گاییدن نه . خوب نیست احترام از بین میره . ولی این اعجوبه ای که من می بینم به لیس زدن هم قانع نیست و می دونم چند وقت دیگه با کیرش اونو تنظیم می کنه ... سه تخت یه نفره رو آوردن کنار هم گذاشتن و منو مث یه پر کاه بلند کرده انداختن روش . تا حالا سه تا کیرو یه جا با هم ندیده بودم اصلا چی دارم میگم به غیر از کیر شوهرم کیر دیگه ای سراغم نیومده بود . بدنم می لرزید -ادامه بدین بچه ها -جوووووووون قربون حال دادناتون برم .-انگیز خانوم ما حسابی داریم عشق می کنیم .-قربون عشقتون وای کوسسسسسسسم کوسسسسسسسسم . هر سه تا کیر امروز باید بره توش . منو جرررررررررررم بدین واییییییییییییی نه نه دوستتون دارم میخوامتون .خودم به حرکت در اومده بودم .مث دیوونه ها هر تن و بدنی رو که نزدیک تر بود به خودم می چسبوندم . دیگه هیچی حالیم نبود . نمی دونستم کی رو کوسسسسسسمه کی رو سینه ها و کووووووننننمه . همه جا به جا شده بودن . بهرام :مثل دختر بچه ها خیس کردی -عزیزم دوباره بخورشششششش بخور بخور بخور نفس نفس می زدم چشام باز نمی شد . نمی دونستم می تونم تا این حد حال کنم . کاش از همون چند ماه پیش میومدم طرفشون -واییییییی بهرام بخورررررر مبین دوباره برو رو کونم با سوراخش بازی کن . بیژن تو هم هر جارو گیر آوردی باهاش ور برو نزدیکه . ارگاسمم نزدیکه . زود باشین بچه ها . کوسسسسسسسم واسسسسه کیییییییییییرررررررر  تون هلاکه . طاقت نداره . زود باشین . دارم به جنون می رسم .نه .. زود باشین . منو محکم داشته باشین تا خودمو ازپنجره پرت نکنم . وایییییییی .. خودمو دمر کرده محکم به تخت چسبوندم بیژن و مبین بیکار شدند و رفتن رو کمرم تا ماساژم بدن و بدن داغمو رو فرمش داشته باشن . بهرام مث یه چریک پرید پشتم . دو طرف کونمو به پهلوها باز کرد و دستشو به کوسم که حقش بود رسوند . و چکش کرد دید که خیس خیس و آماده کیر ترو تازه و کلفتشه . یه سر سوزن مونده بود که آبم بریزه ... هیجان داشت دلمو می ترکوند . قلبم می خواست وایسه . دومین کیر زندگیمو می خواستم بخورم در یه محیطی امن . بی درد سر . شوهر کوس کش دیوث زن بازم همون زندان باشه بپوسه . تازه اون رفته یه زن شوهر دارو کرده و گاییده . من دارم به دو سه تا جوون حال میدم که مجردم و ثوابم می کنم که باعث انحراف جامعه نشن و دنبال دختر مردم راه نیفتن . اونا واقعا نیاز دارن هرچند من خودم الان نیازم بیشتر از اوناست -اووووووووووفففففففففف جوووووووون رفت . کیر شماره دو زندگیم رفت توکوسم . جوووووووووون بهرام حال کن حال بده حال بده کیییییییییییییییییییییرررررررررررررررتو می خوام کوسسسسسسسم تشنه و داغششششششه بزززن آتیش بزن خنک کن . بهرام بگو چی می بینی ؟/؟-یه کون خوشگل و ناب وورم کرده یه کوس داغ و سرخ و سفید و تپل که اون زیره با یه کیری که میره تو کوس و بر می گرده میره تو کوس و بر می گرده -جووووووووون بگگگگو اخ آخ بهرام جونم یه چیز گرم مثل یه موج آروم داره میاد بیرون هووووووف الان داره طوفانی میشه داره می ریزه واییییییی اومد آبم اومد بهرام منو بکن بازم بگو کیرت چه جوری میاد و میره با زبونت بگو نشونش بده -قربون انگیز حشری و پرشورم برم مث اسمت پر حرارتی وایییییی کیرمو آتیش دادی بگیر این آب داغغغغغغغو که خیلی منتظرش گذاشتی جاااااااان می میرم واسه این کووووووون لرررررزون و کوسسسسس داغت چه حالی میدی . !آخخخخخخخخخ .ا نگشتشو کرد توسوراخ کونم کیرشم با شدت و سرعت تا ته کوسم می رسوند و در می آورد -جووووووون بهرام قربون پرش و جهش رگهای کیرت برم وای وای اوخخخخخخ ریختی بالاخره ریختی شور انگیزت سوخت . شورانگیزت از حال رفت جوووووون -حالا بهرام برو کنار فکر ماهم باش . بهرام کیرشو کشید بیرون در جالی که هنوز لذت گاییدنش توی کوس و تموم بدنم باقی بود  .بهرام رفت یه گوشه ای دمی بزنه . بیزن خودشو به حالت طاقباز و در وضعیتی که پاهاشو به صورت عدد هشت در آورده بود انداخت جلوم -جاااااااان بازم یه کیر دیگه روبروم سبز شده بود دهنمو گذاشتم رو کیر بیژن با لذت میکش زدم . -قربون لب و دهنت . می میرم که یکی واسم ساک بزنه . مبین از پشت سوراخ کونمو با یه روغنی که نفهمیدم چیه چربش کرد و کیرشو به سوراخ کونم چسبوند . این پسر از اولش در بست عاشق کون بود ولی همه باید از همه جا لذت ببرن . عدالت باید رعایت شه که بیعدالتی از گناهان بزرگه . کیر مبین هم راهشو پیدا کرد  و رفت تو کونم -پسر خوشگله !مبین جون !بالاخره به آرزوت رسیدی و بعد از یه ساعت کونمو گاییدی .-اووووووووفففففف نگو من از هفت هشت ماه پیش تا حالاخوا ب همچین لحظه ای رو می دیدم -عشق من کاری می کنم که دیگه همیشه تو بیداری ببینیش . واییییییییی جووووووووون کییییییییرررررت رو تو کوووووووووننننننننممممم  بتککککککون . حرکتش بده بذار حال کنم . بززززززن با کف دستت کونننننننمو بزززززن بذار حال کنم . مبین شروع کرد به مشت و مال دادن کون من و اون طوری که می خواستم با بیرحمی کونمو می گایید و من از سکس خشنش لذت می بردم . حس می کردم یه زن 20 ساله شدم . کیر بیژنو هر موقع که حرف می زدم ازدهنم در می آوردم . آخرش دلم سوخت و گفتم عیبی نداره اونا دارن به من حال میدن من چرا خودمو واسشون هلاک نکنم . کیرشو محکم تو دستام گرفته و دوباره گذاشتمش تو دهنم . هر چی این طرف و اون طرف وول می خورد ولش نمی کردنم تا این که ..-انگیز جون انگیز جون شورانگیز من .اومد بدت نیاد یه وقتی . کیرشو قفل کرده و بهش اجازه فکر کردن نمی دادم -آهههههههههه چه حالی می کنم . جاااااااان چه دهن گرم و نرمی داری . جووووووووووون . دست از مکیدن بر نداشتم تا مطمئن شم حالش جا اومده .-چقدر آب کیییییییییییررررررررت خوشمززززه هست حیف که یه خورده اش ریخت . هر کاری که واسه یکی می کردم بقیه هم می خواستند -انگیز باید واسه ما هم ساک بزنی -انگیز منم باید کونتو بکنم -بابا جان من که فرار نکردم یه نفرم به همه تون می رسم چشم  . دو تا زانو مو گذاشته رو زمین کونمو قمبل کردم . بیژن زیرم دراز کشید گذاشت تو کوسم و کیر مبین هم که توی کونم بود و بهرام هم سر و کله اش پیدا شد و رفت به سینه هام چسبید . یه ندایی به مبین داد و مبین هم کیرشو با چند ضربه محکم دیگه فرستاد تا ته کونم که نزدیک بود مویرگای مقعدم پاره شه . آبشو ریخت تو سوراخ کونم .-جااااااااان سبک شدم آرزوم بود -کونمو سوزوندی ولی کییییفففففف دادی . مبین کیرت درد نکنه . بهرام هم کیرشو فرو کرد توی کون خیس شده از منی من . حالا دیگه سوراخم روونتر شده بود . بیژن کوسمو می گایید و بهرام کونمو . گاهی که محلی حرف می زدن متوجه می شدم که بچه مازندرانن . تو گاییده شدن کوسسسسسم به بیژن کمک می کردم . داغ شده بودم . یه حس عجیبی داشت منو منفجر می کرد ونمی دونستم رو زمینم یا آسمون -بکنین منو حال کنین باهام . بگایین منو . سینه هام . اونو فراموشش نکنین بمال مبین بیکار نشین تو همه جارو بگیر . دوستتون دارم . کیییییررررررر هر سه تاتونو می خوام . کاش هر سه تا کیییییییییرررررررتون با هم می رفت توی یه دونه کوسسسسسسسسم . من سوختم واییییی . دست بکشین همه جامو . من نمی تونم نمی تونم یه جا وایستم کمکم کنین . زود باشین ارضام کنین . نه شما نمی فهمین من چی میگم بیژن : شور انگیر خوشگله گاییده شدن لذت داره گاییدن هم همینه . منم دارم می سوزم تو رو خدا زود باش ارضا شو کیرم می خواد خالی کنه -بی انصاف تو که الان ریختی تو دهنم -دوباره داره میاد . وقتی توی کوس ناز یه آدم ناز حال می کنه من چه طور می تونم جلو آبشو بگیرم سه نفری به هم اشاره ای زده و پچ پچایی کردن که حالیم نشد البته یه دقیقه بعد فهمیدم که منظورشون چی بوده . بهرام که کیرش بود داخل کونم خودشو بالاتر کشید و دو تا پاهاشو از دو طرف پهلوهام آورد پایین . یه خورده سرش توی سوراخ کونم کج شد و دردم گرفت که بعد با یه خورده این ور و اونور کردنش کمی بهتر شد . مبین رفت جای قبلیش تقریبا پشت بهرام قرار گرفت یه خورده کارشون سخت شد . مبین کیرشو گذاشت تو کوسم دردم گرفت ولی درجا خوب شد . حالی که از دو تا کیر تو یه کوس می کردم فوق العاده بود  . می دونم که دو کیر خورده ها احساس منو خوب درک می کنن . شوهر نامرد عوضی من رفتی یه کوس بکنی سه تا کیر رفت تو سوراخ زنت . بازم ازت ممنونم که مجبورم کردی قرص بخورم خودخواه که کاندوم نکشی سر کیرت و جلو گیری هم نکنی ؟/؟بازم من دارم حالشو می برم .-پسرا من کوسسم گشاده /؟حال نمیده ؟/؟چه طوری دو تا کیرو کردین توش ؟/؟به جون خودمون و به جون عزیز خودت تنگ تنگه . حالا جا باز کرد و رفت دیگه . چون خیلی با حال و مهمون نوازه -فعلا که من و کوسسسسسسم مهمون شماییم . سه تا کیر دیگه منو زیر بنا و روبنای منو به لرزه در آورده بودند . البته کیرای داخل کوس هماهنگ حرکت نمی کردند . چشامو بسته بودم و حرکت سه تا کیر و قیافه هوس انگیز کیرها رو مجسم می کردم . بهرام کون کن که بی سر خر منو می گایید بیشتر لذت می برد .-عجب تکنیکی بیژن -آره مبین واسه این حرکت دو کیر یه کوس باید بهمون مدال بدن -میخوای زنگ بزنم 110جایزه امونو بیاره -ای بابا اونا خودشون الان رو کوس نشستن -بچه ها تند تر کوسم میخواد خالی کنه . دسته جمعی سرعتو زیاد کردند و بیژن هم که از زیر کوسمو می کرد با نوک سینه هامم بازی می کرد -ایییییی وووووووویییییی جووووووووون داره میاد . بازمنو سبکم کردین . دیگه خالی خالی شدم -میدونیم بازم داری . آب سه تا کیییییییررررررو با هم میخوام . زود باشین نترسین . از بچه مچه خبری نمیشه . من باید بترسم که نمی ترسم . بکنین منو کیر مردا!ببخشین شیر مردا!سه تایی باهم ناله می کردند و به فاصله یکی دو ثانیه جهشها شروع شد . بعضی جهشها باهم بود .نمی دونستم دقیقا مال کدوم کیره . آب بهرام که رفت تو کونم مشخص بود . کونم داغ شد . کوسسسسسم پر از آب کیر شد . فقط می دیدم داره می ریزه داخلش و تمومی نداره .-اووووووووههههههههه خیلی تشنه امه هر چی بهم آب میدین بازم تشنه امه . بهرام و مبین کیرشونو بیرون کشیده به دهنم چسبوندند . -بخورش زودباش . دو تا کیرشونو باهم فرو کردند تو دهنم . چه حالی می داد چه لذتی . سه نفری داشتن باهم کیف می کردند . برای یه زن 39 ساله خیلی لذت داشت که جوونای 19.20ساله باهاش حال کنن . انگار شور جوونی و خود جوونیشو با من قسمت کرده بودند . تازه خیلی هم مردونه می کردند . بیژن هم کیرشو از کوسم بیرون کشید و فرو کرد تو دهنم بیابگیرش .-جاااااان تو هم بیار فدای کیر تو هم میشم . هر کی هر طلبی ازم داره بیاد هر کی کون می خواد هر کی میخواد کوس بخوره یا بکنه . هر کی سینه میخواد .. بیاد . به نوبت افتادن رو لبم . یعنی منو می بوسیدن . هر کدومشون که منو بغل می زد حس می کردم که عاشقشم و تمام هوس و وجودمو تقدیمش کردم لذت می بردم . همه شون از این که این لحظات خوش چه زود تموم شد ناراحت بودن -بچه ها من یه پیشنهاد دارم -بفرما -پسرم دانشجوست و یه کاری می کنم که این تابستونم ترم بگیره.  دخترمم که شوهر داره . شوهرمم که برای چند ماهی رفته مسافرت کاری به یه ییلاق خوش آب و هوا تا آب خنک بخوره . من تا موقعی که اوضاع جوره میام همین جا با شما زندگی می کنم . واسه تون آشپزی می کنم اتاقتونو مرتب می کنم . بهتون رسیدگی می کنم .ا ینجا اگه کاراش رگله بشه کار خاصی نداره . فقط باید باهم کنار بیایین . همه با خوشحالی کف زده هورا کشیدند . ومنو غرق بوسه کردن  .-یه طرح دیگه ای هم دارم . من به نوبت هر روز زن یکیتون میشم . فقط اون حق داره منو بکنه باهام عشقبازی کنه یا به  اون دو نفردیگه مجوز بده که منو بگان . حالا اینجا باج گیری و امتیاز بگیری میشه خیلی شرط و شروط میشه حسابی حال می کنیم و می خندیم ولی فکر نکنم اون دو نفر دیگه تحمل داشته باشن 24 ساعت منو نگان . بعد شبا هم پیش شوهر اون روزم می خوابم و بازم مگر این که ......حالا من میرم یه سری وسیله هامو بیارم .  رفتم خونه یه مقدار اسباب اثاثیه امو آوردم . خونه اصلی من هم که این روبرو بود و غمی هم نداشتم . اون شب یه جشن درست و حسابی گرفتیم و شب هم دیدم همه داغ کرده و با کیر های شق شده بهم  نگاه می کنن -عیبی نداره بچه ها امشب هر سه نفرتون شوهرم باشین . از فردا طرح جدیدو پیاده می کنیم .. پایان .. نویسنده .. ایرانی 
 

ابزار وبمستر