ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

زبون دراز 10

ملوسک با ساک زدن خود منو فوق العاده حشری کرده بود . دوست داشتم فروکنم تو یکی از سوراخاش و کیرمو داخلش حرکت بدم . آخ که امروز چقدر جوانمرد شده بودم . هم از عواقب کار می ترسیدم و هم این دوروزه از کوس کردن سیراب شده بودم وگرنه شاید در مورد تصمیم گیری ملوسک بهتر و بیشتر فکر می کردم . هر لحظه کیرم سفت تر می شد . یه حالی می کرد این دختره که انگاری من کیرمو تو کوسش فرو کرده باشم .-جااااااااان مجتبی چقدر بامزه هست کی میشه زنت شم و عروست شم اون وقت بذاریش تو کوسم .-من که چشام آب نمی خوره من و تو بهم برسیم.خونواده ات منو قبول نمی کنن .بزرگترا که خرشون از پل گذشت دیگه عشق و این حرفا حالیشون نیست .فکر نمی کنن که یه موقعی هم خودشون اندازه ما بودن و خواسته های الان مارو داشتن .آدما نباس این قدر مغرور باشن ..ملوسک یه مکث دیگه ای به کیر خوردنش داد و گفت این قدر نفوس بد نزن . مگر این که جنازه منو چال کنن تا بخوان میون من و تو رو بهم بزنن . اگه قید همه چی رو بزنم و با تو فرار کنم نمیذارم من و تو رو از هم جدا کنن . این حرفو زد تنم لرزید -عزیزم تا می تونی سعی کن کار به اینجاها نکشه . پدر و مادر بچه بزرگ کردن امید و آرزو دارن . خدارو خوش نمیاد -واییییییی مجتبی تو دیگه آخرشی هر لحظه بیشتر از لحظه پیش متوجه خصلتهای خوب و جوانمردیت میشم . من کت بسته  در اختیارتم . تسلیم توام بی اجازه تو آب نمی خورم . فعلا این کیره رو بخور که ساک زدنت خیلی مست و نشئه ام کرده . قربون دهن غنچه ایت برم . دوستت دارم . ملوسک با انگشت اشاره می زد که اگه سنگین شدم آب کیرمو خالی کنم تو دهنش . دستمو گذاشتم پشت سرش یه خورده هم خودمو عقب می کشیدم تا کیرم بیشتر تو دهن کوچولوش نره و حلقشو درد نیاره .-ملوس ملوس دارم میام . دیگه نمی تونم . ملوسک هم که حال و روز منو دیده بود سرعت ساک زدنشو بیشتر کرد و آب کیر من ریخته شد تو دهن ملوسک جون .-آه اه آه ملوسک خیلی نانازی . خیلی با حال آبمو کشیدی . جوووووون قربون لبت . فدای دهنت . بیچاره یا حالا خوشش میومد یا به خاطر من آب کیر من همه رو خورد -مجی جون حالا که کوسمو نمی کنی کونم در اختیارته -اول بذار یکی عزیز دل خودمو ببوسم تا بعد . لب کوچولو و نازشو به لبم چسبونده و با تمام وجودم در آغوشش کشیدم . دیگه این قدر هم بد جنس نبودم . اوصادقانه و با تمام وجود جسم و روح و عشق و قلبشو تقدیم من کرده بود . نگاه ساده و معصومانه اش .. می تونستم دوستش داشته باشم ولی بدی من این بود که نمی تونستم در سکس به یکی قانع باشم . مخصوصا وقتی که نگام به کون درشت و خوش دست می افتاد دیگه همه چی از یادم می رفت . حالا یه درد سر این طرف داشتم یکی از طرف خونواده . اگه این هرکولو می دیدن چی می گفتن ؟/؟بهشون چی می گفتم ؟/؟می گفتم واسه پول باباش بوده که قدم اولو گرفتم ؟/؟یه نهیبی به خودم زده و گفتم ول کن مجتبی برو رو تخصص خودت . ملوس دمر افتاد رو تخت و منم روی کونش نشستم . وزنمو تحمل می کرد . یه بالش و متکای حسابی می شد این کونش . به اندازه کافی سیرم می کرد . یه دستی به همه جاش کشیدم و وسطشو باز کردم  .صد رحمت به مسیر کوسش . این طرف جاده خیلی تنگ تر نشون می داد سر و بدنمو به کون ملوس پرس کردم تا یه خورده از زبونمو به سوراخ کونش رسونده و با همون یه لیسکی می زدم .-مجی هوس منو زیاد می کنی خوشم میاد -ملوس جون می خوام بیشتر باهات حال کنم . وزنت نمیذاره . اگه می خوای خوشحالم کنی لاغر تر شو -بازم خهجالتم میدی ؟/؟تو جونمو بخواه چشم ... کونشو غرق بوسه کرده بودم و کوسشم با کف دستم برشته برشته اش کردم . امانشو بریده بودم نمی دونست باید چیکار کنه . کیرمو که سیخ شده بود کشیدم رو درز وسط ملوسک از سوراخ کون تا کوسشو با کیرم ماساژمی دادم .-آهههههههه عزیزم فدای کیییییییییرررررررتو بازم که داری کوسسسسسمو به آتیش می کشی .  یه خورده یه نموره کیییییییررررررررتو بچسبون به کوسسسسسم . یه لحظه ترسیدم که نکنه یه تکونی به خودش بده و این کیر بره تو کوس . حواسم بود کیرمو دور کوس کم موی ملوسک می گردوندم . با این تخلیه آبی که از صبح تا حالا داشتم کیرم با استقامت بیشتری حمله می کرد اینم از اون کون گنده های سوراخ ریز بود.  خیسی کوسشو منتقل کردم به سوراخ کونش . می دونستم کافی نیست ولی خیلی لفتش داده بودیم . از یه جایی باید گاییدنو شروع می کردم . کیرمو فشار دادم به سوراخ ریز کون ملوسک کون گنده -آخخخخخخخخخخخ . کاری به دردم نداشته باش . بذارش تو . این طبیعیه . وایییییی سینه های خوشگل و به نسبت سنش درشتشو و به نسبت وزنش ریزو گرفتم تو دستم و با دور و نوکش بازی می کردم . این قدر این کارو تکرار کردم تا این که یه ده سانتی از کیرمو فرستادم توی کونش .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 
 

ابزار وبمستر