ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

بکش بیرون 4

وای بازم که گفت بکش بیرون . یاد این بکش بیرون ها که افتادم دوباره یه حسی تو من بیدار شد . از آخرین باری که با پروانه سکس داشتم 3روز می گذشت . درست 2 شب قبل از ازدواجش . شب قبل از ازدواجشم گفت که بیام تو رختخوابش ولی قبول نکردم . برای اولین بار بود که ردش می کردم . باهاش قهر کرده بودم . مثلا قهر بودم . هر وقت لازم بود حرف می زدم و جوابشو می دادم . یعنی اون به حرفش عمل می کنه .؟/؟داداششو فراموش نمی کنه ؟/؟مامان و بابا هم خوشحال شدند از این که دو هفته ای رو از شر من خلاصن .  لازم نبود این همه هیس هیس بکنن . حتی می تونستن به صدای بلند بگن بکش بیرون بکش بیرون . حالا هم که فکرشو می کنم مامان هم اگه خودشو عقب می کشید اینم یه نوع بکش بیرون حساب می شد . خواهرم بر خلاف خونه ویلایی پدرش که بیشتر از 19 سال درش زندگی کرده بود صاحب یه آپارتمان شیک 150 متری شده بود . شوهره خونه رو به اسم اون کرده بود . همدیگه رو بوسیدیم و هر کدوم یه گوشه ای نشستیم . یه شلوارک و یه تاپ تنش بود . هنوز قیافه عروس خانوما رو داشت . چند سال بزرگتر از سنش نشون می داد با این که خیلی خوشگل بود  . و خوشگل کرده بود . ولی من همون چهره دخترونه اشو بیشتر دوست داشتم . شامو خوردیم و رفتم به حال خودم دراز کشیدم که مثلا بخوابم . روی همون تختی که می دونم شوهر خواهر نامردم دیشب پروانه رو گاییده -چیه پیام به همین زودی خوابت گرفت ؟/؟-چیه مگه چی شده ؟/؟-همین ؟/؟این طوری هوای خواهرتو داری و بهش احترام میذاری ؟/؟-چیه د وست داری بیام طرفت و تو هم خیطم کنی که من حالا یه زن شوهر دارم و خواهش می کنم بهم دست نزن .-یعنی واقعا این فکرا تو کله اته تو خواهرتو این طور شناختی ؟/؟خواهری که خودشو زندگیشو فدای تو کرده ؟/؟به خاطر این که بیشتر بهت حال بده و بیشتر باهات حال کنه -خب تو که ضرر نکردی خونه دار شدی -خونه سرمو بخوره . مگه بابام کم داشت ؟/؟دیدم پروانه غیبش زده . یه .خورده بهش حق دادم . برخورد بدی باهاش داشتم . رفتم دیدم تو یه اتاق دیگه رو زمین نشسته و داره گریه می کنه -.فکر کردم می تونم خوشحالت کنم . می خواستم برات سورپرایز باشه . فکر کردم کارم برات ارزش داره . فردا برو زن بگیر ببین می تونی از خونه تکون بخوری ؟/؟دیوونه !شوهرای خیلی بهتری به گیرم افتاده بودن . اما من به همه شون جواب رد دادم . حتی به یه دکتر.  گفتم یه چند سالی رو که تو مجردی و این شوهر نسناس ما رانندگی می کنه  شبارو با هم باشیم . شب کنار هم بودن یه حال و هوایی دیگه داره . ولی تو اینارو نمی دونی تو احساس منو درک نمی کنی  . نمی بینی که پروانه داره تو عشق و هوس تو می سوزه . آبجیت از این که دست یه مرد غریبه بهش بخوره عذاب می کشه . ولی چاره چیه . من می خواستم با تو به اوج هوس و لذت برسم . چاره ای نداشتم . خواستم این جوری راحت تر خودمو در اختیارت بذارم این جوری دیگه هراسی ندارم که دختریم تبدیل به زنانگی بشه . ولی تو همون آدم کند ذهن کم عقل همیشه ای . همونی که باید خواهر بزرگترت پرو بالتو بگیره و هواتو داشته باشه . صدای گریه من بلند تر از صدای هق هق پروانه شده بود . هر کی ما رو تو اون وضعیت می دید فکر می کرد پدر و مادر ما مرده -پروانه جون منو ببخش من هیچی حالیم نبود . اینو از اول می گفتی . -چند بار اشاره کردم ولی انگار کافی نبود . اصلا گفتن نمی خواست .-حالا می تونم ازت خواهش کنم که منو تو بال و پر خودت بگیری ؟/؟سرمو گذاشتم رو سینه اشو وخودمو واسش لوس کردم . چند دقیقه بود هر دو رو تخت بودیم لخت مادرزاد بدون هیچ پوششی . حس می کردم که خیلی دوستش دارم . نمی دونم چرا مث سابق اون احساس مالکیتو نسبت به اون نداشتم . پروانه احساس منو به خوبی فهمیده بود -می دونم تو فکرت چی میگذره . عزیزم من همیشه متعلق به توام . اگه به تو اهمیت نمی دادم که این همه خودمو به آب و آتیش نمی زدم که این بساطو جورکنم -حالا بیا به خودمون برسیم پیام . امشب دیگه باید معنای تکمیلی بکش بیرونو بهت بگم . لبهای بالایی و پایینی خواهر نازمو به لبای داغ و تشنه هوس و بوسه خودم چسبوندم . با نفسهای آروم و بوسه گرم هم دنیایی از آرامشو در آغوش کشیدیم . همون آغوشی که واسه هر دوتامون دنیایی از آرامش بود . یعنی همسرم می تونه جای خواهرمو پر کنه ؟/؟من که این طور فکر نمی کردم . پروانه دستشو به کیرم رسوند و گفت خیلی کلفت تر از اولین دفعه ای شده که باهاش حال کردم ولی طولش زیاد فرقی نکرده .-تو هم جا افتاده تر شدی عزیزم  . کونت همون کونه . کوست تپل تر شده . سینه هات هم درشت تر . کوسسسسسسمو بمال بمال ببین چقدر واست خیسه . از همون لحظه اول مراسم ازدواج واسه این لحظه ثانیه شماری می کردم . اون وقت داداش جونم میگه که پروانه همش فکر خودشه . حالا بیا و ببین که پروانه واست می میره . عاشقته . لبامو گذاشتم رو سینه های آبدارش . کیف می کردم که خواهرمو میگام .. نامرد دانیال نامرد . داماد آشغال . زنتو می کنم حالشو می برم . تو عاشق خواهرم میشی .؟/؟ میدونم چیکار کنم . اون حق خودمه . با کف دست و انگشتام کوس پروانه رو می مالوندم -داداش داداش دیوونتم . من می خوام . دوستت دارم . دیگه اذیتم نکن . ببین من همه جسممو روحمو زندگیمو آبرومو در اختیارت گذاشتم . دیگه این قدر اذیتم نکن . یه بند انگشتمو کردم تو کوسش و با همون تیکه حال می کردم -قربون سادگیت بشه پروانه واسه همین چیزاست که عاشقتم . داداش حالا می تونی انگشتاتو تا ته بفرستی تو کوسم . کیرتم تا آخر بفرستی داخلش . تا ته منو بکنی و بکشیش بیرون . دوباره منو بکنی . این قدر باید منو بکنی و بسوزونی که بهت بگم داداش سوختم بکش بیرون !ادامه دارد .. نویسنده ..ایرانی 

4 نظرات:

amanda گفت...

سلام اقا امیر.
داستان خیلی خوبی بود.
میخواستم درخواست کنم داستان سکس با خانوم مهندس(روشنک)که تا قسمت سیزدهم گذاشتید را ادامش را بگذارید
من خیلی دنبال این داستان گشتم.
اگر کاملش را بگذارید ممنون میشم.
ممنون از شما.

سمیرا گفت...

سلام ایرانی و آقا امیر
واقعا همه داستان هایی که میزارید خیلی زیبان..بعضی هاشونم دوست دارم هزار بار بخونم ولی باز سیر نمیشم.
اقای ایرانی از شما ممنونم امیدوارم امیر آقا رو راضی کنید ادامه داستان سکس خانوادگی آرزو رو بزاره.
من همه قسمتهاشو تو کامپیوترم کپی کردم و منتظر ادامه داستانم.
تقریبا همه داستانهای سایت رو خوندمو اونایی رو که دوست دارم واسه خودم کپی میکنم
اگه به ندرت نظر میزارم ببخشید واسه اینه که نمیتونم خیلی تو سایت باشم فقط میتونم داستان های جدید رو زود کپی کنم و از سایت خارج بشم..اخه میترسم تو خونه کسی بفهمه

ایرانی گفت...

آماندای گل و سمیرای عزیز باعث افتخار ماست که در خدمت شما و سایر دوستان باشیم .میدونم که امیر عزیز هم به خواسته های شما اهمیت میده حالا اون یه خورده محکم تر از من اهل مبارزه با داستان دزداست در هر حال هر کاری کنیم توسایتای دیگه هم منتشر میشه .دیشب یه خورده بیشتر گشتم دیدم بیشتر از سی تا از داستانهای دنباله دار و یا کوتاه ما که از نظر تیکه به صد تا هم می رسه تو سایت لوتیه تازه این چند تای آخرو اسم نویسنده رو گذاشتن ولی منبع امیر یادشون رفت .بیشتر داستانها که از هیشکدوم اثری نیست .بعضی ها منبع هست نویسنده نیست .رو یه روال و نظم خاصی رفتار نمی کنن .در هر حال بازم از هردوتاتون ممنون .می دونم امیر اگه دستش خلوت تر شه اون دو تا داستان پر طرفدار رو هم ادامه میده .امیر جان ابره و آستر همه رو که دارن می برن این دو تاروهم ( منظورم داستان آرزو وخانم مهندس )بذار ببرن .ثواب داره .جای دور نمیره ..موفق باشید ..ایرانی

matin گفت...

داستان خیلی زیبایی هست مرسی ممنون من هم ادامه اونارو میهوام بخونم دیگه داداش بزار حال کنیم دیگه

 

ابزار وبمستر