ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

هم خون

تازه پریود شده بودم . خون زیادی ازم می رفت . خیلی هم عصبی بودم ... صد دفعه بهش گفتم سیگار نکش . مشروب نخور . دیر نیا خونه . تازه 6 ماه نمیشه که عروسی کردیم . حالا اینا سرشو بخوره . امشب با این وضع جسمی و روحی خودم وقتی یه بار دیگه با اون شرایط اومد خونه افتادم باهاش دعوا .-چیه بازم که بوی عرق و سیگار میدی . روزای معمولش که ازم فرار می کنی . وای به این که پریود باشم یکی طرفم نمیای . تقصیر من چیه خدا منو زن  آفریده . منم محبت میخوام عشق میخوام . میخوام حس کنم شوهر دارم . به من اهمیت بده  .وقتی که اون شب با اون وضعیت اومد خونه حالم داشت از بوی گند الکل و سیگار بهم می خورد . وقتی بهش نزدیک تر شدم و روی پیراهن سفیدش هشت ده تا تار موی زنونه دیدم همه چی دستگیرم شد .. روزگارشو سیاه کردم . اونا طلایی رنگ بود و موهای سرم مشکی . هیچ بهونه ای نمی تونست بیاره ولی می گفت مال شونه خونه دوستشه . هر چی بهم می گفت  خیانت نکرده بهش گفتم من دم خروسو می بینم و قسم حضرت عباسو قبول ندارم -با همون بیحالی گفت نورا تو اشتباه می کنی حرفمو گوش کن .-خفه شو سعید حالا دیگه همه چی رو فهمیدم . مگه چند سالمه ؟/؟20 سال بیشتر دارم ؟/؟خیر سرم تازه عروسم . هیچی از زندگیم نفهمیدم . خوشگل که نیستم هستم . خوش بدن که نیستم هستم . خوش اخلاق که نیستم هستم . چقدر با تو مدارا کنم . 25 سال سنته . دیگه یواش یواش باید هارت و پورتاتو بخوابونی . مجرد که نیستی . من همه چی رو تحمل می کنم ولی خیانتو نه . این تو و اینم خونه خودت . فردا میام یواش یواش وسیله هامو می برم و تکلیفمو باهات روشن می کنم . دیگه نمی تونم با تو زیر یه سقف زندگی کنم . اینو گفتم و از خونه خارج شدم . خونه مامانم چند تا بلوک اون ور تر بود . تو یه مجتمع زندگی می کردیم . حتی نا نداشت که به عنوان فیلم هم که شده از رفتنم جلو گیری کنه . با گریه از در خارج شدم . خونه مامان اینا طبقه دوم بود . خدا کنه خواب نباشن . میدونستم نویان بیداره نویان داداشم بود . 18 سال داشت . داشت خودشو واسه کنکور آماده می کرد . اون باید بیدار می بود به موبایلش زنگ زدم -الو نویان -سلانم نورا چه عجب یاد داداشت کردی این وقت شب .-ببین من امشب میخوام پیش شما بخوابم . یواش درو باز کن نمی خوام کسی رو بیدار کنم .-باشه الان ردیف می کنم . هر بلوکی سه طبقه داشت و از آسانسور هم خبری نبود و منم باس می رفتم طبقه سوم .-چه خبره نویان !مامان بابا رو بیدار می کنی -چیه بازم با سعید دعوات شد ه؟/؟-کسرم می شد می خواستم از خیانتش بگم . ترجیح دادم سکوت کنم . چند لحظه بعد فهمیدم که از چاله خودمو انداختم تو چاه . آخه بابا مامان رفته بودن شمال خونه آبجی بزرگه ام نادیا و من و نویان باید شبو تو خونه تنها می موندیم . از تنها بودن با نویان خاطره خوشی ندارم این داداش یکی یدونه ما خیلی هیزه . معلوم نیست عرضه دوست دختر گرفتن نداره چشه که همش به ما پیله می کنه اون وقتا که دختر بچه بودم همش با نگاش داشت منو می خورد . یادم میاد یه بار حواسم نبود و سر زده رفتم اتاقش دیدم نوار بهداشتی کثیف و دور انداخته منو از توسطل آشغال بر داشته و چه جور داره اونو بو می کنه . سریع قبل از این که متوجه بشه از اونجا دور شدم . من خیلی خجالتی تر از اون بودم . حالم داشت بهم می خورد . یه شب دیگه هم شرایط طوری شد که من و اون مجبور شدیم شبو تنها با هم باشیم . اتفاقا بازم پریود بودم این بار بیش از اندازه گستاخ شده بود . نصفه شبی شورت منو تا نیمه پایین کشیده بود و داشت وسط کونمو بو می کرد . من خودم سختم بود -جااااااااان چه حالی میده . بوی کوس نورا چه حالی داره اوف اوف اوف کوستو بخورم نورا . خیلی ترسیده بودم . اگه دختری منو می گرفت . اگه سرم بلا می آورد . جون خودش خیلی احتیاط می کرد و با ملایمت رفتار می کرد که بیدارم نکنه . طوری نفسشو بالا می داد که انگاری خوشبو ترین گل دنیا به مشامش خورده . من که از بوی خون مونده خودم داشت حالم بهم می خورد ولی اون داشت کیف می کرد به این هم قانع نشد و کیرشو در آورده بود و روی کونم می کشید و یکی دو دقیقه که کیرشو با کونم مماس کرده بود و حرکتش می داد اونو گرفت تو دستش و آبشو همونجا خالی کرد .-آخخخخخخ نورا نورا من اگه کوستو بکنم دیگه هیچی از این دنیا نمی خوام . با این که یه خورده خوشم اومده بود ولی ترس سبب شده بود از این که ولم کرده خوشحال باشم . حالا دوباره به هم رسیده بودیم .  دیگه شوهر داشتم و اون نباید اجازه چنین کاری رو به خودش می داد . یه خورده با هم صحبت کردیم و رفتم رو تخت مامان اینا دراز کشیدم . خوابم نمی برد . فکر و خیال داشت دیوونه ام می کرد فکر یه زن دیگه که سعید داره باهاش عشقبازی می کنه . منم زنی نبودم که بخوام خیانتو با خیانت جواب بدم و آتیش درون خودمو خاموش کنم . هم کیف کنم و هم انتقام بگیرم . از پنجره بیرونو می دیدم . مهتاب همه جارو قشنگ کرده بود . باید می رفتی نزدیک . کنار پنجره تا ستاره ها رو می دیدی .. یهو حس کردم هوس شدیدی دارم . حشری شده بودم . هر وقت پریود می شدم بعد از ازدواجو میگم دوست داشتم این وقتا سعید میومد با کوسم ور می رفت نازمو می کشید . حداقل با دستاش خارشمو می گرفت بهم توجه می کرد.  ولی اصلا اون تو این فازا نبود . از بوی خون و عرق فرار می کرد . از من فاصله می گرفت . هوس نمی ذاشت من بخوابم . هوس اجازه درست فکر کردنو ازم گرفته بود . داشتم به چشای خوشگل داداش نویان فکر می کردم یعنی همون علاقه رو به من و گاییدن من داره ؟/؟اصلا فکرشو نمی کردم کار به جایی برسه که من دنبالش برم چقدر بی جهت محکومش کرده بودم .  داداش محروم خودمو محکوم کرده بودم . بمیرم براش . در عرض دو دقیقه از این رو به اون رو شده بودم یعنی هنوزم از بوی خون کوس من لذت می بره و هوس منو داره ؟/؟هنوزم حاضره نوار بهداشتی منو بلیسه ؟/؟هنوزم دیوونه منه ؟/؟باید یه کاری کنم که بیاد طرف من . شورتم کون نما بود و وسوسه انگیز البته نه واسه سعید عیاش . از تو کمد مامان یه لباس خواب توری بدن نما رو گرفتم و تنم کردم . حالا شورت و سوتین و کمر و پاهای لخت و نوار بهداشتی خون آلوده منم از زیر این لباس خواب تن نما مشخص بود . در اتاق خوابو که از ترس نویان قفل کرده بودم دوباره باز کردم . دمر افتادم رو تخت و هذیان گویی و فیلمو شروع کردم . نه نه سعید تو نباید به من خیانت کنی نه .. نه صبر کردم . یه خورده کولی بازی رو زیاد کردم . وقتی حس کردم نویان خودشو رسونده به اتاق خواب کلماتو شمرده تر و مقطع ادا می کردم که شک نکنه .. می دونم که اون محو خواهرش شده بود . و عمرا اگه صدام می زد . صلاح دونستم که صحبت خیانتو پیش نکشم فیلمو ادامه دادم ... سعید واسه چی ... هر وقت پریود میشم نمیای  .. طرفم . آههههههه کوسسسسسسم میخخخخاره کیییییررررر می خواد . چند لحظه ساکت شدم دوباره شروع کردم . هوسسسسس دارم سعید بیا چرا از بوی خون من بدت میاد ؟/؟مگه من زنت نیستم ؟/؟به غریبه .. بگم باهام .. وربره . دسسستتو بکککششش رو کوسسسسم بعد بشششورش .. کمرم .. کوسسسسم .. کیییییررررررمی خوام .. من میرم خونه مامان . سعید برو گمشو ..اگه .. اگه یه کیر دیگه بررره تو کوسسسسم جلوششو نمی گیرم . جوونایی هستن که خون کوسسس زن پریودی رو میخورن .. تقصیر خودته من به اونا نه نمیگم .. چند دقیقه ای اونم خیلی شمرده و با لحن هذیانانه این حرفارو بر زبون آوردم من بمیرم برای داداش یکی یدونه ام که داشت ناله می کرد و آه می کشید و در حسرت تن من همونجا وایستاده بود . خدا کنه فقط به یه جلق زدن راضی نشه و صحنه رو تر ک نکنه ... دوباره چند جمله دیگه گفتم . اگه به من حال ندی منم به غریبه ها حال میدم کمررررم سنگینه یکی بیاد سبکم کنه . بذاره تو کوسسسسم منو با کیرش بکنه منو بگاد ... ساکت شدم تا ببینم نویان چیکار میکنه چند دقیقه گذشت چند بار صدام کرد.  خودمو زدم به خواب جوابشو ندادم . این بار از روی لباس خواب بینی اشو گذاشت روی کونم . هرچند شورتم داشتم با لذت نوار بهداشتی منو بو می کشید .با خودش می گفت  نورا تو دستور بده خودم این نوارو تیکه پاره می کنم میذارم لای نون جای پنیر می خورمش .  اگه تشنه ام شد خون کوستو نوش می کنم . مثل دیوونه ها شده بود  .ولی من دیوونه تر بودم ثانیه به ثانیه هوسم بیشتر می شد داشت به اوجش می رسید . نمی دونستم این تابو رو چه طوری و از کجا بشکنم . هر چند قبلا یه بار داداشی اونو شکسته بود ولی من بروش نیاوردم و موضوع هم قدیمی و کهنه شد.  به خودم یه تکونی دادم و فوری قبل از این که نویان فرار کنه رومو به طرفش بر گردوندم . جز کیر شق شده پشت شلوارش همه چی امن و امان بود -پسره هیز اینجا چیکار می کنی ؟/؟چرا مث مردای هوسباز به من نگاه می کنی .؟/؟از تو چشات خیلی چیزا می خونم . سرشو انداخت پایین خیلی سرخ شده بود -خواهر توی خواب خیلی چیزا می گفتی -مثلا چی -روم نمیشه فقط داشتی از خیانت به سعید می گفتی . اگه هواتو نداشته باشه میری با مردای غریبه ..-بس کن نمیخوام بشنوم حالا تو چرا این جوری به من زل زدی ؟/؟-من نمیخوام زندگی آبجیم خراب شه -مثلا چه جوری میخوای فرشته نجاتم شی ؟/؟..راستش مونده بودم که چه جوری جورش کنم . داشتم از هدف دور می شدم . -یه سوال ازت دارم . تو داداشمی و باهات صمیمی ام اگه زن بگیری و زنت وقت پریود ازت بخواد بری طرفش میری ؟/؟-چرا که نه حتی نوار بهداشتیشو می لیسم و ..-خب فهمیدم ولی سعید مث تو فهمیده نیست -نورا تو نباید زندگیتو واسه این مسئله خراب کنی -اومد جلوتر پیشونی منو بوسید و منم لبشو بوسیدم و خودمو بهش چسبوندم -نورا نورا داداشت داره می میره -تو فقط یه آره بگو زندگیتو نجات میدم نمیذارم از هم بپاشه . جونمو هم بخوای فدات می کنم .-چی رو بگم آره -یعنی نمی دونی ؟/؟--چرا ؟/؟..الان بهترین موقعیت بود که من بشم ارباب و اونم بشه برده من و منم بتونم هوس خودمو بخوابونم . جریان اون شبی رو که با نوار من و کون من ور می رفت واسش تعریف کردم . خجالت کشید سرشو انداخت پایین . من خواهر بدی نیستم ذاتم خراب نیست . دوست ندارم زجر بکشی . به من نشون بده که فرهنگت بالاست . مث سعید فکر نمی کنی . تو هم خون منی . نمی تونم زجر کشیدن تو رو ببینم .-میگی چیکار کنم ؟/؟-خیلی خنگی نویان می تونی کار اون شبتو ادامه بدی.-دستم میندازی ؟/؟..یه سیاستی رفته و اخمی کردم و بهش گفتم تا پشیمون نشده بهم نشون بده که چند مرده حلاجی .. وای اگه چاره داشتم خودمو مینداختم تو بغلش و همه جاشو می بوسیدم و زار می زدم که کیرشو تا ته فرو کنه توی کوسم ولی می خواستم گربه رو دم حجله بکشم و رئیسش باشم . صدای ضربان قلبشو که تند و شدید شده بود می شنیدم . طاقباز قرار گرفتم سرش داد زدم زودباش تا پشیمون نشدم .-نوکرتم آبجی . بنده اتم .برده اتم .غلومتم !احساسمو درک کن . من مث یه جهنمی هستم که انگاری یهو حکم بهشتو داده باشن دستش . باورم نمیشه به من حق بده . دوستت دارم نورا . عاشقتم . واست می میرم .-حالا نمیخوای بمیری کوسمو بخور .-اول باید دیوار جلوی کوستو بخورم بهم حال بده . نوار خونی و کثیفو از شورت من بیرون کشید . بعد از این که با کیف اونو بو کرد شروع کرد به گاز زدن و جویدن .-چیکار می کنی نویان -کارم نداشته باش . بذار حالمو بکنم -عزیزم اگه سوپ قبل از غذا زیاد بخوری یه وقتی اشتهات واسه غذای اصلی کور میشه ها -نه نه عزیزم من به اندازه کافی گرسنه ام . تو رو اگه درسته هم قورت بدم سیر نمیشم . اولش از این کارش لذت می بردم و کیف می کردم . داداش شده بود داش غلوم . هوسمو زیاد می کرد اثر کوس خونی من که به اون این قدر حال می داد وای به حال کوس پاک و تمیز . آخرش خودمن دیگه دلم سوخت و گفتم این میکرب نکنه داداشمو مریض کنه . نوارو از دستش گرفته انداختم یه گوشه ای -عزیزم حالا برو سر اصل مطلب . لباساتم در آر تا راحت باشی . تمام لباساشو به جز شورتش در آورد . هنوز یه خورده حجب و حیا داشت -بی دست و پا !لختم کن دیگه فقط بلدی رو آدم خوابیده کار کنی ؟/؟لباس خواب و سوتین و شورت منو هم از پام در آورد . سرشو گذاشت لا پام و فقط بو می کشید -چیه اینجا عطر فروشی نیست .-چرا نورا خوشبو ترین عطر دنیا رو میشه اختصاصی همین جا گیر آورد . بذار کونتو خونتو بو کنم .-اوووووفففففف نویان بوش کن تا صبح بوش کن . مال خودت ولی باید حال بدی . حال . حالیته . خون تر و خشکیده  دور و بر کوسم لب و لوچه اشو کمی سرخ کرده بود . چونه و بینی اش رو کوس من قرار داشت . بی اندازه حشری شده بودم . نمی تونستم چشامو باز کنم . هر کاری کردم ضعفمو پیش داداش نشون ندم نشد . زبونشو در آورد کشید رو کوس خونی من . چه لذتی چه لذتی !آهههههههه نویان کوسسسسسس من کوسسسسسسسمن . میک زدنو شروع کرد . چقدم با لذت و اشتیاق این کارو انجام می داد . بعدا اگه عروسی کنه خوش به حال زنش . می دونه چطور راضی نگهش داشته باشه . بی اراده با دو تا دستام موهای سر نویانو می کشیدم .-آخخخخخ داداش داداش کوسسسسسم .کیییییییرررررررت کوش .؟/؟دستم فعلا به کیرش نمی رسید .-داداشششششش بخوررررشششش قربون دهنت . میدونم دوستم داری . خواهرتو دوست داری . از ته دلت دوستش داری . چقدر با هوس با احساس کوسمو می مکی . انگار هر چی خون کثیف باقیمونده پریودی داشتم داشت می کشید و میک می زد -جاااااان چه حالی میده . یه لحظه که مکث کرد ه بود دیدم که یه چیز گرم و روون داره ازم خارج می شه . حس کردم که تا حالا باید خیلی خون خورده باشه -نویان عزیزم من ناراحت نمیشم . تف کن بریزش مریض میشی من دلشو ندارم -بذار حال کنم  .بذار واست بمیرم . پاره پاره شم تیکه تیکه شم . بذار مریض شم . این کفاره خوشی منه . نمیدونی چه لذتی داره خون کثیفو خوردن  .وقتی می بینم خواهرم شاد میشه دنیارو مال خودم می دونم -ارضام کن نویان . می تونی فقط چوچوله هامو بخوری خونمو کمتر میک بزنی -چی میگی مطمئن باش خونخوار نمیشم . من واسه خواهر خوشگلم جون میدم . عاشقتم دوستت دارم -نویان شورتتم در بیار . میخوام با کیرتم تماس داشته باشم -من غلامتم برده اتم  . زن ذلیلتم . هر کاری دوست داری با من انجام بده شلاقم بزن . دستامو ببند . بگو مث یه سگ شم واست واق واق کنم . به گردنم قلاده ببند فقط منو از خودت دور نکن . تو خانم رئیس منی -داداش گلم دوستت دارم این حرفا چیه . شورتشو در آورد و کیرشو به یه خورده بالاتر از مچ پام چسبوند . کلفتیشو احساس می کردم . می دونستم در این شرایط احتمال این که با مکیدن کوس به ارضا برسم بیشتره برای همین از نویان خواستم تا ارضا شدنم کوسمو بخوره . اگرم بهش می گفتم تا صبح بخوره این کارو انجام می داد . دستاشو گذاشته بود رو سینه هام . منم با دستام موهای سرشو با محبت و عشق و هوس نوازش می کردم -نویان نویان دارم یه جوری میشم بی حس بی حس . اوی اوی اوی اوی ادامه بده زود باش ارضام کن . من نمی تونم این خوشی و لذتو تحمل کنم زود باش راضیم کن داره میاد . این حالت لحظات قبل از ارگاسم طوریه که فوق العاده لذت بخشه و از خوشی ,تحملش سخته . باید زودتر آدم ارضا شه . اگرم زن بخواد خودشو ول کنه و از این تحمل خوشی و ارگاسم دورکنه دوباره می رسه به جای اولش و روز از نو و روزی از نو . مجبور شدم موهای سر نویانو بکشم . ولی اون همین جور به کارش ادامه می داد .-داداششششش کوسسسسم داره می ریزه داره میاد . داغ و رووونه داره میاد . اوخخخخ سبک شدم . آهههههههههه . شایدم خون همراش بوده ولی می دونم آب منم ریخته . باهم قاطی شدن نمیدونم . فقط می دونم هرچی بوده سبک شدم . بازم اون چیز گرم و داغو داداشی نذاشت که حروم شه  .همه رو خورد.  دوست داشتم با کیرش کوسمو بکنه . دهنه رحم باز بود . اگه اون منو می گایید و میکربی می شدم ؟/؟باید از کاندوم استفاده می کردم ولی کمتر حال می داد .-نویان من کیر میخوام . اگه آبتو بریزی تو کوسسسسم وای چی میشه !اگه بچه دارم کنی مسئله ای نیست ولی میگن بند شدن نطفه وقت پریود خطر ناکه ممکنه جنین ناقص شه . ولی من هوسمو چیکار کنم . میل کیر دارم . یه خورده با کیرش دورو بر کوس من مانور داد و خونیش کرد . کیر خون آلوده اشو گرفته به دهنم رسوندم . نویان مقاومت می کرد و به من اجازه نمی داد واسش ساک بزنم -نه بو میده خوب نیست -چی میگی داداش مگه من و تو هم خون نیستیم ؟/؟مگه تو خون کوس منو نخوردی ؟/؟این کارا رو نکن که آبمون تو یه جوب نمیره ها . تو که داری واسم می میری من عرضه تب کردنو که باید داشته باشم . اگه بده و بو میده پس تو چرا می خوری ؟/؟تازه خودتو سبک و خالی کن میخوام وقتی می کنی تو کوسم آبتو اون داخل خالی نکنی.  مثل یه برده مطیع دستور اربابشو اطاعت کرد . کیرشو گذاشتم تو دهنم . بوی بد خون می داد.  ولی وقتی ایثار گری و هوس و پاکدلی و خوش نیتی داداشی رو که به یاد می آوردم با لذت کیرشو ساک می زدم . آههههه نورا نورا نورا !حالا اون با دستاش موهامو نوازش می کرد . کیر خوشمزه و کلفتشو تو دهنم مزه مزه می کردم . یه کیر سفت و سخت و محکم با پوستی نرم و لطیف و کلفت . جووووون خیلی بهم حال می داد . پس از یه ار گاسم جانانه از اینم که داشتم به داداش نویان حال می دادم لذت می بردم  .حس کردم رگای کیر نویان در حال پرشه . می خواست کیرشو بکشه بیرون  این داداش پیش خود حساب من . ولی دو تا دستامو گذاشتم رو باسنش و وسط تنشو به به طرف دهنم فشار دادم تا ول نشه و کیرشو بیرون نکشه -نه نه نه نورا بده ولی آبه دیگه ریخته بود . حالا این من بودم که با لذت آب کیر داداشمو می خوردم . و نمی ذاشتم یه قطره هم به زمین بریزه . چشای خوشگل و جادویی داداش مست و خمار شده بود . کیرشو از ته تا سر میکش زدم و هر چی باقیمونده بود خوردمش و یه لایروبی درست و حسابی هم انجام دادم . هردومون از جامون پاشدیم و رفتیم طرف حموم . خودمونو شستیم . بیشتر واسه این که یه خورده از عفونی شدن رحم و دستگاه تناسلی ام هراس داشتم . دیگه تحملشو نداشتم . از بس توی حموم داداشی با لیف و صابون به جون کوس و کون من افتاده بود فوق العاده حشری شده بودم . پاهامو باز کرده یه هشت درست کرده به دیوار حموم تکیه دادم . داداش هم خودشو بهم چسبوند و منم یه خورده خودمو به طرف اون حرکت می دادم تا همه کیرش بره تو کوسم دست توکمر هم ,لب رو لب و کیر تو کوس در حال حال کردن بودیم -نورانورانورا-جان جان جان -بازم به من کوس میدی -چراکه نه داداش صبر کن وضعیت سفید شه اون وقت می بینی آبجی واست چیکار می کنه.  منم دارم تو آتیش کیر تو می سوزم کیرشو که بیرون می کشید خون روش نشسته بود .  داداش محکم بزن بزن با هر ضربه کیرش سرم می خورد به دیوار دوباره خودمو جلو می کشیدم کیرشو که می دیدم هیجانم زیاد تر می شد . زیاد ادامه ندادیم ملاحظه منو می کرد تازه فردا و فرداها رو که از دست ما نگرفته بودند . رو تخت دو نفره مامان بابا و تو اتاق خواب اونا و تو بغل هم تا صبح تخت رو تخت خوابیدیم . وقتی که بیدارشدم دیدم که نویان تخت تو بغل من خوابیده . طفلکی دیشب خیلی خسته اش کرده بودم . واسه اولین بار تو این 6ماهی و حتی پس از اون وقتی که بالغ شدم حس کردم یه هوسی توی سوراخ کونم داره قلقلکم میده . دوست داشتم گاییده شم . کیر بره تو سوراخ کونم . نمی دونم چه جوری بگم . کونم می خواست یا من می خواستم دوست داشتم کیر نویانو تو کونم احساس کنم . هنوز کون نداده بودم . آکبند و پلمب شده بودم . از رو میز توالت مامان انواع و اقسام کرم و پماد هارو برداشته مالیدم به سوراخ کونم و نیمساعتی با انگشتام سوراخو انگولک کردم . با کیر نویان بازی کرده ساکش زدم . یواش یواش بیدار شد .-جااااان چی میخوای ارباب . غلومی در خدمته . دستمو گذاشتم ته کیر شق شده اش و کونمو به طرفش قمبل کرده و گفتم بکن توش .-آخ چه سور پرایزی !چه صبح بخیر شیرینی نورا !کون به طرف کیر و کیر به طرف کون حرکت کرد -بذارش تو نترس . یه خورده آماده اش کردم . این اولین کیریه که میره تو کونم .می خوام کونم همیشه اختصاصی و مال تو باشه و همیشه به تو کون بدم .روغن مالی شده .-اوووووفففف خیلی حال میده -همه شو بفرست بره .بیضه هات که می خوره به کونم خیلی حال میده جووووون .بکن کیرتو بذار تو بکش بیرون -نورا کیرم اون تو چسبیده داغ کرده هر چی بیشتر تکونش میدم آبشم بیشتر تکون می خوره .عیب نداره دیوونه خالی کن داخل .-جااااان بگیر نوراااااااا .آب کیرشو خیلی زود ریخت تو کونم . امان از دست یا کیر این داداش کون ندیده یا کون نکرده ما .خودش که می گفت که اولین بارش بوده که کون و کوس گاییده -پس چرا این قدر باچم و خم کار آشنا بودی ؟/؟-نورا این که دیگه آپولو هوا کردن نیست .عصر عصر کامپیوتره . الان تا چند وقت دیگه می بینی که بچه تو شکم مادرشم وارده چه طوری کوس بکنه -حالا دستم میندازی ؟/؟به جون خودم قسمش دادم و اونم به جون من قسم خورد . هنوز هیچی نشده داداشو واسه خودم می خواستمش . انتظار نداشتم و دوست نداشتم که کس دیگه ای غیر از من به اون حال بده و یا اون از کس دیگه ای انتظار داشته باشه . حس کردم به خاطر نویان مجبورم سعیدو ببخشم چون اگه مامان اینا بر می گشتند و منم میخواستم قهر کرده پیش اونا باشم و مامان که بیشتر اوقاتشو خونه هست من چه جوری برم تو بغل داداشم بخوابم ؟/؟اون جوری حداقل تو خونه خودم آزادم . فقط سعی می کنم این سعیدو از کوس و کون خودم محروم کنم . دوست ندارم جز نویان کس دیگه ای منو بکنه . تا کی می تونم شوهرمو تحریم کنم خدا می دونه . شایدم اون از خداش باشه . من که موندم . آب کیر نویان هنوز داشت از کونم می ریخت و من داشتم به این چیزا فکر می کردم -نورا وقتی دوره پریود تموم شد بهم می رسی دیگه ؟/؟-داداش فقط تو . وقتی که خونریزی تموم شد و از پریود پاک شدم سرگل کوسمو میدم به تو که بچینیش .. پایان .. نویسنده .. ایرانی 

4 نظرات:

wild cat گفت...

سلام ایرانی عزیز
اولا بابت داستانها ازتون تشکر می کنم
دوما داستانهات داره شبیه هم می شن
بعضی داستانها هم را تموم نکردی مثل خانوادگی آرزو
در آخر یه خواهش دارم اینکه داستان لز مادر و دختر هم بنویس
ممنون

ناشناس گفت...

ایرانی جانم سلام.میدونی که من از داستانهای سکس خانوادگی خوشم میاد ولی راستش از این یکی زیاد لذت نبردم شاید بخاطر اینه که از پریودی زیاد خوشم نمیاد.البته من متاهلم ودر مدت پریودی خانمم نهایت سعیم در درک اونه.اما بازم ازت تشکر میکنم.منتظر داستانهای بعدیتم

ایرانی گفت...

سلام به دونظر دهنده عزیز و گرامی گربه وحشی و آشنای گل .من هم از شما ممنونم .داستان آرزو در اختیار امیر عزیزه .اجازه بدید با این عقیده اتون که داستانها م داره شبیه هم میشن موافق نباشم .چون سوژه ها همه متنوع ومتفاوتن و تا جایی هم که می تونم سعی می کنم از واژه های تکراری هم کمتر استفاده کنم مگر این که چاره ای نداشته باشم قبلا هم گفتم بعضی چیزها مترادف نداره و در سکس باید این چیزارو مرتب گفت و نوشت .فقط یه چیز شبیه به هم تو خیلی از داستانهام هست که استفاده زیاد از تخت و تختخوابه که گاهی هم صحنه رو می برم به حمام یا چمن و ...در مورد لز مادر و دختر هم چشم .یادم نمیره ولی در فرصت مناسب .به آشنای عزیز خودمم بگم که اینو میشه به حساب نوعی علاقه و هیجان در مایه های فتیش گذاشت که هوس زیاد آدمو از خود بیخود می کنه و معمولا اگه یه طرف مجرد باشه بیشتر خودشو نشون میده و رواج داره .در هر حال داستانه دیگه خیال که از سر گذشت میخواد یه کهکشون باشه میخواد صد کهکشون(خیالی بودن داستانهای سکسی ) .اینم یه مثاله که خودم در آوردم .هر دوی شمارو به خدای بزرگ می سپارم ..ایرانی

matin گفت...

من که کلی حال کردم ولی ایرانی عزیزم ازاین پریود نذار دیگه کیفش میره

 

ابزار وبمستر