ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

سدهای شکسته 19

جان جااااااااااااان بزززززززن چه کییییییرررررری آدمو سر حال میاره اگه میدونستم این قدر معطل نمی کردم هنوز کمرش تو دستام بود و به همون وضعیت کیرمو می فرستادم تو و بیرون می آوردم . چشاش گرد شده بود -بزززززززن قربون کیر و کمرت خسسسسسستتتتتت کردم ؟/؟جبران می کنم . چند تا فقط چند تا دیگه بززززززنی آبم میاد تا ته منو بگا تا آخر فرو کن -شیفته این کوسسسسسست منو سوزوند . دیگه تحملشو ندارم آب کیرمو چیکارش کنم -بریزش تو. من تشنه ام هم لب و دهنم تشنه هس هم کوس و کونم . حاج آقای من . رئیس من کیر خوشگل و سفت و کلفتو فرستادیش تو . من بهش بی احترامی کنم بگم آبشو بریزه بیرون ؟/؟امکان نداره همچه کاری کنم -بچه چی ؟/؟-من از خدامه که بار دارم کنی میندازم گردن شوهرم -آخه این قدر هالو نیست که -اگه یه چاقو بذاری زیر گردنش یا یه مثقال دوابهش برسونی هالو هم میشه .. ادامه بده حواسمو پرت نکن بذار آبم بیاد . اوخ جووووون داره میاد داغ کردم چقدر گرمه حال میده کیف داره همین جور داره می ریزه بدددده آبتو بریز کیفم کامل شه . آب میخوام زود باش بده . کیرم خودش اتومات عمل کرد و بدون دستور من آبشو ریخت داخل . جااااااااان چه حالی داد . با این که کیرمو بیرون نکشیده بودم شیفته من سرشو گذاشت روی زمین و بدنشو به شکل نیمدایره در آورد طوری که کوسش در مرکز و شیبش به سمت راست طوری قرار بگیره که حتی یک قطره آب هم بر گشت نکنه . واسه این که گردنش درد نگیره یکی دو دقیقه بعد گردن تا انتهای کمرشو صاف کرده رو زمین گذاشته کوسشو بالا کشیدم -عزیزم همون یه قطره هم برسه کفایت می کنه -شاید اون یه قطره عمل نکنه بعضی وقتا آدم تو تاریکی باید این قدر تیر بندازه تا به هدف بخوره -باشه هر چی تو بگی من حریف زبونت نمیشم -حالا کجاشو دیدی ؟/؟زبونم تازه می خواد کارشو شروع کنه . کیرمو گرفت تو دستش و مدل به مدل ساک زد -آههههههه عزیزم نمیدونی چقدر خوشم میاد راس گفتی که حریف زبونت نمیشم . با این تعریفا بیشتر کیف کرده و به کارش ادامه داد کیر با هر ضربه داخل کوس لذتشو قطع و وصل می کنه ولی این جوری که شیفته کیرمو با دست و زبونش می مالید و می لیسید و ساک می زد لذتش یه سره بود و تمومی نداشت دلم میخواست آبمو خالی کنم -آهههههه بخور کیرمو همین مدلی بخور . خیلی کیییییفففففف می کنم -عزیزم شهرام جون من تو لذت ببر تا منم کیف کنم . هر وقت نتونستی جلو گیری کنی خالیش کن توی دهنم به من حال بده -بدت نمیاد ؟/؟-عشق من تو آب کوسسسسسمو که می خوری مگه بدت میاد ؟/؟من که دوستت دارم همه چی تو رو دوس دارم آبتم دوس دارم -آه شیفته نگو آتیشم زدی . دوستت دارم شیفته . داره میاد . مجبور شد کیرو بذاره توی دهنش تا آبم حروم نشه . نصف دفعه پیش هم خالی نکردم ولی خیلی لذت بردم . اون با زبون و لبش مشغول شد و من در اوج پرواز ولذت و خوشی آب کیرمو ریختم داخل دهن شیفته جونم . شیفته کیرمو از ته تا سر مثل رختی که می چلونننش با جفت لباش به طرف بالا فشار داد تا ته مونده آب منو بریزه توی دهنش . واقعا نمره اش بیست بود . قمبل کرد و گفت حالا بکن توی کونم . کیر من تا کونشو دید یادش رفت که تازه خیس کرده درجا شق کرد . از همون خیسیهای دو رو بر استفاده کرده و کیر کلفتو به سوراخ کون تنگ فرستادم . از اون کونای مشتی و باحال بود که آدم از نگا کردنش سیر نمی شد . صورتش به پدرش رفته بود و کونش به مادرش . خودم از هوس به خودم می پیچیدم و این خانوم هم کونشو می چرخوند -عزیزم کونتو می گردونی دردت نگیره ؟/؟-نه من بچه سوسول نیستم حال می کنم . کون گرد شو می گردوند و کیر قفل شده منو تو سوراخ کونش حسابی می پیچوند -چیکار می کنی شیفته .. خودت خواستی ها بگیر که اومد دیگه نمی تونم نگه داشته باشم -بریزش توکونم عزیزم این یکی سوراخمم آب میخواد سبز سبزم کن بهاریم کن دوباره متولدم کن . دیگه نتونستم طاقت بیارم با این که خیلی لذت می بردم و حس می کردم یه دریا آب روتو کون شیفته خالی می کنم ولی دوسه جهش بیشتر نداشتم . دیگه هیچی نمونده بود . واسه ا ین که متوجه افتم نشه چند تا جهش قلابی هم خودم درست کردم وشیفته هم که این شیفتگی منو دیده بود حرکت دورانی خودشو سریعتر کرده و خیلی ماهرانه و عالی شیره کیر و کمر منو کشید حالا اون چه می دونست دو سه قطره بیشتر نبوده . ولی لذت قلقلکی عجیبی داشتم . بهترین موقع واسه گاییدن کوسش بود که بتونم بدون جلوگیری انزال نشم . مست مست از خوشی و لذت و حال در عالم خودم روی زمین ولو شدم . خیلی حال کرده بودم -دیدی بهت گفتم اگه با شیفته باشی بهت بد نمی گذره ؟/؟اگه دوست داشته باشی همیشه این جوری بهت حال میدم . چند دقیقه ای همدیگه رو بغل زدیم و درددل کردیم . در این دقایق محکم بغلش کرده لباشو اسیر لبای خودم کردم . چشای هردومون بسته بود و تودنیای خودمون سیر می کردیم . دقایقی که با هیچی دیگه عوضش نمی کردیم . فکر کنم ده دقیقه ای گذشته بود که شیفته متوجه شد کیرم دوباره شق و سفت شد . منو رو زمین خوابوند و رو من نشست و کوسشو به کیرم چسبوند و یه خورده کیرمو قلقلک داد بعدشم یدفعه فرو کرد توی کوسش و با سرعت و فشار زیاد بالا و پایین می کرد -خیلی خجالتم میدی شیفته جون -دشمنت خجالت بکشه . منم خیلی حال می کنم -قربون حالت برم که این قدر شرمنده ام می کنی فقط به سیما چیزی نگو -باشه عزیزم تو دلواپس مامان نباش حالتو بکن . از این همه نعمت استفاده کن -عزیزم هم نعمته هم برکت دوستت دارم -اوووووففففف چقدر خوششششششم میییییاد وقتی که میگی دوستت دارم دلم میخواد همون موقع با کییییییییرررررررت کوسسسسمو پارررررششششش کنی جرررررشششششش بدی آتیششششش بزنی . منم دوسسسسسسستتتتتت دارم هوسسسسسسستو دارم . آخخ نمی دونم چرا بازم سنگینم تو که با کیرت از سر شب تا حالا داری آب منو می کشی پس از کجا میاد ؟/؟دارررره میاد باززززم داره میاد داره سرازیر میشه بازم داغ شدم بازم دوست دارم آب بدی سبزم کنی هر جوری میخوای خالی کن . هر جوری دوست داری . هم خوشم میومد هم سرم داشت درد می گرفت آخه چیزی واسم نمونده بود اینم که اصلا حالیش نبود فکر می کرد من چاه آب دارم به خواهش من به روی شکم دراز کشید کون و کوسش روبروی من قرار داشت و تماشای یکدفعه اونا هیجان خاصی به من می داد . دو تا قاچ کونشو سفت و سخت با دستام گرفته چنگش زده و به طرفین بازش کردم تا جا واسه کیرم باز شه با لذت کیرمو فرستادم داخل کوس . هم سردردداشتم وهم لذت می بردم . هردو با هم آهی کشیده و منم با کیف فراوان کیرمو تا ته می فرستادم حالشو ببره . وقتی کون ژله ایش به زیر شکم من می خورد تمام تنم می خواست آب خالی کنه کون گرد و پف کرده ,خودش دیگه کارشو کرد و با هر جون کندنی بود یکی دو قطره دیگه تونستم خالی کنم و مجبور شدم بازم با چند تا جهش قلابی عطش و قدرت خودمو نشون بدم . با همه اینا دوست داشتم کیرم همچنان داخل کوس قشنگ و تنگ و نازش بمونه .لحظاتی بعد به در خواست خودش که در واقع در خواست قلبی منم بود پشتش دراز کشیده و چند دقیقه ای به همان صورت موندیم . این وروجک هم مثل مادرش افکار منو می خوند .. کار که تموم شد اونورسوندم خونه مامانش . داداشاش کلی از تغییر روحیه آبجی خوشحال شدند . دیگه آبی نبود که تقدیم سیما جونم کنم . هر چی سهمیه این چند ساعتم بود شیفته  کشیده ,نوش جون کرده بود . چند هفته بعد توسط شیفته به خونه مامان جونش احضار شدم . یک کار خیلی فوری داشت . کمی مضطرب بودم . به طبقه دوم رفتم . پنج فرزند سیما جون در کنار هم بودند . شیفته برگ آزمایشگاه را که نشان دهنده مثبت بودن تست بار داریش بود با خوشحالی بهم نشون داده و برادران همه به ما تبریک گفتند -حالا جواب آقا کاظم منظورم شوهرش بود .. رو چی بدیم شاهپور گفت اونش با ما اولا طلاقشو می گیریم بعد این که باید قبول کنه که به عنوان پدر واسه بچه اش شناسنامه بگیره -من روی حرف شما حساب می کنم . حالا یه سری به سیما جون بزنم تا مشکوک نشه . رفتم یک طبقه پایین تر پیش سیما . لباشو بوسیدم و به محض تموم شدن بوسه گفت تبریک میگم داری بابا میشی . راستش چون فکرم به کوس و کونش بود چند ثانیه بعد حرفاش رفت داخل مغزم . رنگم مثل گچ سفید شد -چیه عزیزم شتر سواری که دولا دولا نداره -متوجه نمیشم من که عروسی نکردم و تو هم تنها زن زندگیم هستی مگه بار دار شدی ؟/؟-آره میدونم من تنها زن زندگیت هستم البته به غیر از دخترم که داره منو مامان بزرگ می کنه و تو رو بابا که اگه کسی غیر از شیفته تو زندگیت بود خودم حسابتو می رسیدم -نه اشتباه می کنی بچه مال من نیست -تو که دروغگو نبودی .. به طرف طبقه دوم دویدم -بچه ها ازتون انتظار نداشتم که بهم دروغ بگین منو رسوا کنین . شیفته از تو یکی انتظار نداشتم من بهت اطمینان کرده بودم . دیگه با چه رویی تو چشای سیما نگاه کنم . بچه ها شما نگران کارتون نباشین محفوظه من نامرد نیستم . روزی شما رو قطع نمی کنم ولی این مرامش نبود . خداحافظ برای همیشه خداحافظ شیفته البته اگه اجازه بدی شاید هر از گاهی به بچه ام سر بزنم اگه مرام داشته باشی و یکی دیگه رو اسیر خودت نکنی . تف به تو و عشق تو -نه عشق من تو اشتباه می کنی . شاید یک حقیقتی رو به تو نگفته باشیم ولی به خدا به عشق پاکم قسم که بهت دروغ نگفتم . خیانت نکردم . بی مرام نبودم ... با اندوه و عصبانیت از صحنه دور شده و در حال خروج از خانه سیما رو دیدم که سراسیمه به سمت من می دوید و گفت صبر کن شهرام من از اول می دونستم از اولش در جریان بودم -می خواستین تو این نمایش مسخره ام کنین و غرورمو زیر پا له کنین ؟/؟به ریش من بخندین ؟/؟درس بزرگی به من دادین که دیگه به هیچ زن و دختری اعتماد نکنم . تفی بر زمین انداخته بی توجه به اشکهای سیما و شیفته دررا پشت سر خودم بستم .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

4 نظرات:

ارباب جوون گفت...

اول سلام ایرانی جون
داستانای تو هم یه ضعفی داره مثل سریالای ایرانی ( مثل ستایش) اون اینه که بعضی از کاراکترای اصلی داستانو بعد از چند قسمت فراموش میکنی .
اگر قراره داستان سریالی باشه پس باید بیشتر به جزییات بپردازی. چند وقته از خواهر و مادر شخصیت اول داستان ننوشتی
2- ادامه داستان مردذلیــــــــل زن زن ذلیــــــــل چی شد پس؟؟؟؟؟؟

amir_66 گفت...

سلام
باز هم مثل همیشه شاهکار کردی در این داستان منتظر ادامه آن هستم.
پاینده باشید.

ایرانی گفت...

ارباب جوون عزیز و امیر 66 گرامی من !شب شما به خیر .در پاسخ به ارباب خودم بگم که در داستان سکسی اونچه که مهمه سکسه و حالات و هیجانات اون و هر چه هم کاراکترهاش بیشتر باشن حوصله خوانندگان کمتر سر میاد و از اون یکنواختی خارج میشه وتازه سوژه بهتری هم پیدا می کنه. در اون صورت که اول تا آخر یک داستان طولانی یک نفر بخواد با یه نفر دیگه به طور ثابت سکس کنه که همه چی یکنواخت در یکنواخت میشه .در ادامه این داستان و قسمتهای بعدی سکس با خواهرو داریم .فعلا که پارازیتو دیدم تا یک ساعت دیگه داستان زن ذلیل مرد ذلیلو میذارم .امیر جون از تو هم به خاطر پیام گرم وتشویقت ممنونم .تندرست باشید ..ایرانی

matin گفت...

خیلی عالی مرسی کلی حال کردیم مرسی

 

ابزار وبمستر