ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

سدهای شکسته 21

پسرم شایان خیلی شبیه منه البته فک و فامیلای مادرش خیلی دلشون واسش می سوزه و همش میگن یتیم شده . از اینا که بگذریم یه روز اومدم خونه و دیدم مادرم داره یه خبر خوش به من میده . منو کشت تا حرفو زد . شهرام جون من از تو حامله ام . سنگ روی یخ شدم -مامان بابا خودش دکتره اگه بفهمه -کجای کاری اون که نمیاد از من و بچه و خودش آزمایش بگیره . از من که هیچی ,سرشم از بس شلوغه سر نخو گم کرده تو کاریت نباشه -حالا میدونی بچه منه ؟/؟-آره پسرم من خودم خوب میدونم چیکار کردم . گاوم زاییده بود . زن نبرده صاحب دو تا بچه شده بودم . از این ور ناز و نیز های شهناز منو کشته بود . پس از قهر قبلی که اوایل حاملگی شیفته بود چند هفته ای طول کشید تا باهاش آشتی کردم . از اون وقت تا حالا دو تا پاشو کرده تو یه کفش و میگه مرغ یه پا داره و هر جوری شده باید کوس منو بکنی و دختری منو بگیری . میخوام از کوس حال کنم . ای بابا پدرت خوب مادرت خوب خواهر عزیزم ناز من جان من فدات شم بابات فلانیه مامانت محترمه . داداشت واسه خودش شخصیتی داره . کوسمو بکن چیه ؟/؟از اون طرف هم سیما دست بردار نبود و می گفت اگه راه داشته باشه باید حتما از من بچه دار شه . خدایا به دادم برس . من با درسام چیکار کنم . ترم چهارم بودم و به فصل بهار رسیدم . شهناز بیشتر از همه اعصاب منو خرد می کرد . آخر منو مجبور کرد که یه نقشه ای بچینم . راستش این همه دردسر لازم نبود . ولی برای این که شهناز بیگناه جلوه کنه و همه چیز طبیعی پیش بره مجبور شدیم این کار مسخره رو بکنیم .. از پسرای الکی ام کمک خواستم البته بهشون نگفتم که میخوام خواهرمو بگام چون اگه می گفتم با هام لج می شدن فقط بهشون گفتم یه مشکلی واسش پیش اومده میخوام کمکش کنم و در حقش برادری کنم . ازشون خواستم که خواهر منو گروگان بگیرن و حرفایی هم که باید رد و بدل بشه و کار هایی رو که باید باید بکنیم به اونا یاد آور شدم . راستش نیاز به پول نداشتم ولی مجبور بودم که مسئله رو طبیعی جلوه بدم و از پول پدر هم کم نمیومد . چون پسرای سیما شناخته شده بودن و شاید به نحوی رو در روی خونواده ما قرار می گرفتن از یکی دو تا از دوستای اونا کمک گرفتیم . پسرا با جان و دل پذیرفتند که به من کمک کنند . فقط به اونا اخطار دادم که اگه یه تار مو از سر خواهرم کم بشه با من طرفن . در هر حال خواهره رو مثلا گروگان گرفته و بهمون اخطار کردن که ده میلیون تومان پول میخواهیم تا آزادش کنیم . عجب گروگانگیرای کم توقعی بودند !از پایین پنجره تو خیابون به خونه مون زنگ زدند . اتفاقا پدر خونه بود .-آقای دکتر پول زیادی نمی خواهیم . دختر لجبازت داشت فرار می کرد که یکی از رفقا ..هه ..هه...هه ..با اجازه شما دختریشو گرفت . اگه می خواهین جونشم گرفته نشه ده میلیون تومن میدین دست آقا شهرام برامون بیاره فقط چند ساعت مهلت دارین . اگه به پلیس خبر بدین گوش تا گوشش بریده هس . یک کارد بزرگ هم زیر گلوی شهناز گذاشته از پشت پنجره موقعی که هیشکی تو کوچه نبود نشونش می دادن . مادرم به شدت اشک می ریخت و برای اولین بار گریه پدرم را می دیدم . منم از این ور اونا رو از مطلع کردن پلیس منع می کردم . بالاخره مبلغ ده میلیون جور شد و همون شب من با زانتیا به دنبال دزدان راه افتادم تا خواهرم را مثلا با پول معاوضه کنم . هر چه کردم نفری یه میلیون به آن دو نفر بدم قبول نکرده می گفتند که آقا شاهپور و شاهرخ بیشتر از اینا به گردنشون حق دارن . حالا من بودم و خواهرم و خونه دربست یکی از دوستان دانشجوی شهرستانی ام که آخر هفته را به شمال نزد خانواده اشان رفته بود و کلید را در اختیارم گذاشته که با دوست دخترم اونجا خلوت کنم . وارد آپارتمان شدیم . از خونه برامون زنگ زدند -پدر نگران نباش . همه چی امن و امونه . مارو دارن جایی می برن که تا بخواهیم برگردیم خیلی طول می کشه فکر کنم صبح بتونیم بر گردیم  .دلواپس نباشی . خودم براتون زنگ می زنم . فقط وضع روحی شهناز به خاطر این بلایی که سرش اومده بده -شهرام جان دلداریش بده بگو تا پدر و داره غم نخوره . مادره هم گوشی رو گرفت و گفت فدای سرش عیبی نداره همه چی درست میشه . جان بره مگه میاد ؟/؟موبایلو خاموش کرده گفتم دیدی شهناز چه شری برامون درست کردی ؟/؟می ارزید ؟/؟-اول ببین بعد بپرس که می ارزید یا نه .؟/؟آخه منم نیاز دارم دیگه . میخوام داداشیم پرده منو پاره کنه . افتتاحم کنه کوسمو بکنه . دوستت دارم کاشکی می تونستم واست لباس عروس بپوشم -تورو خدا بسه دیگه به اندازه کافی حال منو گرفتی و .. دیگه دلم نیومد بیشتر از این سر کوفتش بزنم و دلشو بشکنم چون الماس وجودشو داشت تقدیمم می کرد . حالا دیگه تا صبح مال همیم شهناز جون .-آره داداش خوشگل من تا حالا بیشتر از صد دفعه تو بغل هم لخت بودیم ولی این دفعه با دفعات دیگه فرق می کنه . این دفعه عروسی کوسسسسمه . بالاخره به آرزوش می رسه من تا کی میخوام صبر کنم که عروسی کنم . دست خودم باشه میگم کیر همین داداشی برام بسه . اینم بهت بگم اولین بچه ام باید از تو باشه -حالا خواهر عزیزم بهتره که تعارفو بذاریم کنار . دو تایی خودمونو لخت کرده و رفتیم حمام . شهناز تازه دیروز دوره ماهیانه اش تموم شده و من خاطرم جمع بود که بار دار نمی شه اگه امشب تو کوسش آب بریزم . بیشتر از صد دفعه پشمای کوسشو همون موهای پشمکی کوسشو مز مزه کرده بودم -داداش چی جوری دوست داری . براق و تراشیده یا همین جوری پشمالود ؟/؟-من صاف و تراشیده رو خیلی دوست دارم . گوشه و کنار یه خود تراش گیر آوردم و با این که می دونستم شاید بهداشتی نباشه ولی چاره ای نداشتم حسابی دو رو بر کوسو کف مالی کردم تا اگه تیغه کند بود کوس شهناز جونمو خراش نده .-ناراحت نمیشی از این که تو رو از دست این موهای آکبندت خلاص می کنم -واسه چی ناراحت باشم . من که دارم پرده بکارتمو تقدیم تو می کنم چرا واسه موهای کوسم ناراحت باشم ؟/؟شانسی که کوس شهناز آورد این بود که یک ژیلت امریکایی نصیبش شده و راحت موهای تر و تازه اشو می گرفت . کیف می کردم از این که موهای کوسشو می تراشیدم . کیرم خیلی شق کرده بود . یه پیشنهادی شهناز بهم داد که استقبال کردم . گفت سر و ته کنم طوری که کیر من بره توی دهنش و منم با خود تراش بتونم پشمشو بگیرم یعنی رو کوسش مسلط باشم کونم به طرف صورتش بود و اونم کیرمو از همون عقب گذاشته بو د تو دهنش و من هم بالا سر کوس و در جهت مخالف با خود تراش کوسشو برق می انداختم . خیلی سریع صاف و صوفش کردم .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

3 نظرات:

کامران گفت...

سلام ایرانی جان عیدت مبارک
درسته که از شما زیاد کپی برداری میشه ولی شما هم 70 درصد مطالبتون کپی برداری از سایتها منحل شده است مثل اویزون و ...
مثلا داستان خاطرات مهندس روشنک ، بهشت ، از روسری تا شورت و ....

ازت یک خواهش هم دارم اونم اینه که یک داستان طولانی و دنباله دار تو مایه های مهندس روشنک بنویسی چون واقعا خیلی طرفدار داره.

matin گفت...

خیلی زیباست مرسی

ایرانی گفت...

کامران جان و متین عزیزم ممنونم از نظرات شما .کامران عزیز مقایسه عجیبی کردی سایت آویزون که متاسفانه مدتیه راکد شده و همه از روش کپی کردن و تازه اگه خود امیر از روش داستان برداشته و کپی کرده کاریه که همه سایتها انجام دادن و بازم زهی به معرفت امیر که اگه چند تا داستان ازشون گرفته اون هم سال گذشته و بیشتر در اوایل کار اکثرا به منبعش اشاره کرده واون عدد هفتاد درصدی هم که قید کردی بسیار بسیار اغراق آمیزه و اگر هم در مواردی بوده که اونم خیلی کم از شهوانی داستان گذاشته به ماخذش اشاره کرده اما من بیشتر صحبتم مر بوط به صد ها داستان جدیدیست که خودم نوشته و منتشرش کرده ام یعنی فعالیت دوسره داشته ام .در چند ماهه اخیر به غیر از داستان دونیمه سیب که یکی دو قسمتش تو سط امیر منتشر شد و یه داستان عمومیه کدوم یک از این صدها داستانو می تونی پیدا کنی که در سایت دیگه ای باشه البته خیلی ها رو کپی کردند من به غیر از داستانهایی که خودم نوشته ام هیچ داستان دیگری منتشر نکرده ام به قلم شکسته خود افتخار می کنم ومنت آنهایی را که احترام و متانت سرشان نمی شود نمی کشم .اگر سایتی را دیده اید که همچون سایت امیر در چند ماهه اخیر صددر صد مستقل و متکی به خود و داستانهای خود باشد بفرمایید تا من قلم عشق خود را بر زمین بگذارم وگرنه چند تا تصویر سکسی گذاشتن و فیلمهای پلاسیده و از رده خارج شده سکسی رو دیگه همه می تونن بذارن .نوشتن صدها داستان خوب یا بد قضاوت به عهده عموم, خودش کلیه و از طرفی انتشار اونا رو بگو با همه اینا من از این همکاران خاطی و خلافکار این انتظارو دارم که اگه داستان دزدی می کنن کپی بر داری می کنن به منبعش اشاره کنن اگه به منبعش اشاره نمی کنن دیگه یه نسرین خانومی نیاد و اونا رو به اسم خودش تموم نکنه .کامران جان یک بار دیگه تو جه شما را به خواندن پیامهایی مثل لوتی شهوانی هم بله, واین داستان ادامه دارد جلب می کنم .راستش من هنوز داستان مهندس روشنک را نخوانده ام و اصلا فرصت مطالعه ندارم .یه وقتی اگه فرصت شد و خوندم در صورت فرصت مجدد افتخار می کنم که در خدمت شما باشم .برایت آرزوی موفقیت وقضاوتی منطقی می کنم .شیرین کام باشی ..ایرانی

 

ابزار وبمستر