ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

سدهای شکسته 22

ژیلتو انداختم یه گوشه ای . حالا اون کیرمو داشت می خورد و من مشغول خوردن کوسش بودم . راستش هر دو تا مون در خوردن شل شده بودیم .  فکرمون هم  باید متوجه لذت دادن می بود و هم لذت بردن . واسه همین سیستم قاطی می کرد . شهناز یک دستشو گذاشت رو بیضه هام و با یک دست دیگه اش محکم کیرمو چسبید و از ته تا سرشو به حالت جلق مالش می داد البته با سرعت و شدت زیاد تا حدی که دردم نیاد .-دختر چیکار می کنی . کیرم آتیش گرفت -اوخخخخخخ من بمیرررررررم واسسسسسسه کیییییییرررررر داداشی .  الان خنکت می کنم . آب جوشششششتو بریز تو حلقم تا خنننک شی .. وقتی که آبم داشت خالی می شد تند و تند سر کیرمو مثل نوزاد گرسنه ای که سینه مادرشو می خورد میک می زد . حتی یک قطره هم بیرون نریخت . خوش اشتها همه رو خورد .جاااااااااان سبک که شدم یک جهش 180 درجه ای زده سر و دهنمو زیر کوس آبجیم قرار دادم ترشح پشت ترشح . هر چی از این خیسیهای کوس می خوردم و به سر و صورتم می مالیدم تمومی نداشتن .-شهراممممم -چیه عزیزم ؟/؟-کی کیرتو میذاری توی کوسم از انتظار واسترس مردم -شجاع باش شهناز هول نکن . بعضی ها اگه پرده شون پاره شه زیاد خونریزی ندارن . در بعضی ها ممکنه در اثر فشار چند تا مویرگ پاره شه و خونریزی خفیفی دست بده زود رفع شه . فقط دستپاچه نشو درد نداره .-می دونم داداش هر که را طاووس خواهد جور هندوستان کشد . من دیگه به مرز جنون رسیدم از بس با لب و دهنت کوس منو گاییدی . با کیرت منو بگا .. کیرمو دور کوس تنگ و کو چیکش می گردوندم . چقدر کوس دخترونه اش ناز بود و چوچوله هاشم خیلی کوچیک بود . یه کوس دیگه هم اگه به همون اندازه در کنارش بود تو دهنم جا می شد . از کوس خوری و کوس لیسی سیر نشده بودم ولی راستش خودمم کمی استرس داشتم از این که یک دختر 18ساله احتمال خونریزیش بیشتره . لب و دهنمو کنار کشیده با کیر رفتم طرفش . کیرمو گذاشتم وسط کوس و بالا و پایین می کردم و از آه کشیدنهاش لذت می بردم . به نسبت دو سال پیش که می کردمش ده دوازده کیلویی چاقتر شده بود . سینه ها و باسنش رشد کرده بود . شکم همون شکم بود و کوس همون کوس . سه سانت و شایدم بیشتر از کیرمو گذاشتم توی کوسش -شهناز چه احساسی داری ؟/؟ناراحت نیستی از این که از دختری به زنانگی می رسی ؟/؟-نه برای چی ؟/؟این چیزیه که خودم خواستم . راهیه که خودم انتخاب کردم تازه باید  قرص هم بخورم .-اگه بابا بخواد پرده مصنوعی برات بذاره چی ؟/؟-بهونه میارم تا موقع ازدواج از زیرش در میرم . اینم یادت باشه صد تا شوهرم کنم کسی غیر از تو نیاید بار دارم کنه . صد تا بچه هم داشته باشم بابای همه باید تو یکی باشی . به به !عجب برنده خوشبختی بودم . بلیط ما اینجا هم داشت برنده می شد -میدونی شهرام جون زن شریک شیطونه من خوب میدونم پس از ازدواج بر نامه هامو چطور ردیف کنم  اگه بار دار شدم بابای بچه تو باشی .-حالا بیا فکر پرده ات باش که هول نکنی .. یک سانتیمتر دیگه از کیرمو فرستادم داخل . بد مصب عجب کوس تنگی بود . قلبم تند تند می زد . بالای کوسشو چنگ می گرفتم که یه خورده حواسش مشغول شه . نمی دونم چرا صدای تق و پاره شدن پرده رو نمی شنیدم . پس چیه بعضی ها تعریف می کنن مثل باد کنک می ترکه و بعضی وقتا زنا غش می کنن . نکنه خواهرم اصلا پرده ای نداشته باشه . شیر شده کیرمو جلوتر دادم . داشتم بد بین می شدم . یعنی شهناز به غیر از من با کس دیگه ای راه داشته اون زده پرده اشو پاره کرده ؟/؟نه نه بهتره از این فکرا نکنم و این موضوع رو هم باهاش در میون نذارم که سکسو واسش زهر ماری می کنم . دوباره افکار مثبتو به سراغم آوردم . قبلا حکم مسافری رو داشتم که سوار اتوبوسی شده هنوز به مقصد نرسیده پیاده می شدم بار ها و بار ها حسرت رسیدن به مقصد به دلم مونده بود و حکم زائری رو داشتم که به دور بت خود طواف می کرد اما نمی تونست دستشو بهش برسونه و من امید وارانه می دونستم که سر انجام امروز به بت و مقصد خود خواهم رسید . به انتهای کوس خواهم رسید . فاتحانه در قلب خود فریاد خواهم زد که خواهرم را فتح کرده ام وپرچم کیر را در قله کوسش برافراشته خواهم نمود . خوشحال خواهم شد خوشحال تر از اسکندر به هنگام فتح تخت جمشید و از به آتش کشیدن آن .-شهرام جوووووون -جوووووووون -چرا این قدر طولش میدی ؟/؟تو که دل شیر داشتی -ولی یه آهویی زیر پامه که دوست ندارم شکارش کنم -من که الان اسیر توام زود باش با کیرت گازم بگیر همین قدر که فرو کردیش تو منو از حال بردی هممممممممشششششو میییییخخخخخخوام همه رو . دل و جرات پیدا کرده و یه خورده دیگه کیرمو بیشتر فرو کردم توی کوسش ولی جرات نگاه کردن به کوسشو نداشتم که شهناز دستشو برد طرف کوس و کناره هاشو مالید و وقتی به انگشتاش نگاه کرد گفت شهرام جون جون  جون خون خون خون واین خون لعنتی کی اومده بود و ما خبر نداشتیم . پس چرا صدای تق و توقو نشنیدیم . دستمالی به کوسو شروع کردم . کیرمو بیرون کشیده و دیدم خون گرم و تازه روش نشسته . من پاره اش کرده بودم . البنه شهنازو نه ,پرده کوسشو ,بکارتشو .-چیه داداش هول کردی . نترس خواهرت نمی میره . من تا بچه تو رو دنیا نیاوردم بمیر نیستم . خون داره از من می ریزه تو داری به خودت می لرزی ؟/؟-آخه من دل ندارم ضعف تو رو ببینم -عزیزم به چیزای خوبش که فکر می کنم تحملش برام آسون میشه تا صبح با همیم . چند لحظه بعد زیر دوش خودمونو شستیم و کوس و کیر رو حسابی تمیز کردیم . روز از نو روزی از نو . دست به کار شدیم -داداش داداششششش مقدمه چینی رو ولش . زود باش من هلاک شدم دارم می میرم . دیگه صبر ندارم . بس کن دیگه بفرستش تو . واسم تنگ و کلفت بازی در نیار زود باش سیر از گرسنه چه خبری داره به گریه افتاده بود -صبر کن شهناز منم گرسنه توام . اگه فوری بکنمت ممکنه کوست بسوزه . قربون کوس و میوه نوبریت برم من . هر کاری راهی داره . در وضعیت یکساعت قبل قرار گرفته بودیم . بازم نرم و آهسته کارمو شروع کرده بودم و گوشم به حرفای شهناز خوشگله بدهکار نبود . اون که درست روبروی من قرار داشت یک دفعه یک تکونی به خودش داده و بقیه کیر منم فرستاد داخل . همچین خوشم اومد که منم ناله رو سر داده بودم -شهناز چی داری و خودتم خبر نداری این که الان از سوراخ کونتم تنگ تره -اینا رو که واسه دلخوشی من نمی گی .-جون تو جون مامان نه -ممنونم داداشی واسه توهه . واسه تو حفظش کردم -جووووون قربونش برم خواهر گلم چه حالی میده حالا گاییدن تو . روتنش خم شده لبامو گذاشتم روی لباشو کیرمو با شدت فرو می کردم و در می آوردم . چشای شهناز گرد شده بود -اوووووففففف داداش کاش زود تر از اینا پاررررررم می کردی . اگه بالای یه بلندی بودم از خوشی زیاد دوست داشتم خودمو پرت کنم پایین -منم اون پایین با کیرم وای می ایستادم و بغلت می کردم . دوباره به ورود و خروج کیر از کوس زل زدم . با چه چسبندگیی کیر می رفت داخل کوس و بر می گشت . کاش می تونستم فیلمبرداری کنم و این تنگی کوسو همیشه به خاطر داشته باشم -شهناز جون واقعا حیفم میاد کوس به این تنگی و مامانی رو گشادش کنم -خوبه حالا مگه چقدر میخواد گشاد شه حالتو بکن -عروس من عروس قشنگ من همه جات قشنگه بیست بیستی اووووووفففف مردم . کمرش به دیوار چسبیده بود و کوسش دیگه در مرز بین دیوار و کف حموم قرار داشت . کونشو با دو تا دستام بالا آورده وکیرمو دوباره گذاشتم توی کوسش . حالا نکن کی بکن . صدای جیغ و دادش تو حموم اکو شده بود ..ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

2 نظرات:

matin گفت...

عجب داستانی هست مرسی فوق للعاده

ایرانی گفت...

متشکرم متین جون .فعلا تموم شده .خدانگه دار ...ایرانی

 

ابزار وبمستر