ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

راز نگاه 41

این هیکلی که من می دیدم تا یکی دو سال دیگه به سایز استاندارد آخوندا می رسید یعنی می شد آدم با دیدن این هیکل به یاد خوک بیفته . اینم بد چیزی نبود . فعلا از خوکچه چاقتر بود موهای سرش خیلی پر پشت بود . انگشتامو با ناخنای تیزش فرو کردم لای موهای سرش و از ریشه به موهای سرش چنگ انداختم . سرشو کشوندم به طرف لاپا و جای کوسم . به آخوند مملکت امر کردم که شورتمو پایین بکشه و کوسمو بلیسه . این دفعه دیگه به سر و ریش این یکی نشاشیدم . چون اولا چیز آبکی زیاد نخورده بودم ثانیا تا یک ساعت دیگه به اندازه کافی شاشیده می شد . این برادر حالیش بود . ادکلن خارجی ملایمی زده بود . زیاد نمی تونستم لفتش بدم . ممکن بود هوس و حسادت این دو تا زن پشت سرمو عجول کنه و نصفه کاره کیف من همه چی رو بهم بزنن . یوسف شده بود عین سگ هم کوسمو بو می کشید و هم با دندون در حال پایین کشیدن شورتم بود که هیجان زیاد وادارش کرد از دستاش هم کمک بگیره . اوووووفففففف وقتی چونه اش با کوس لخت من تماس گرفت تمام بدنم تو هوس می سوخت . اصلا برای چند لحظه که چی بگم چند دقیقه تقریبا یادم رفته بود که واسه چی اومدم اینجا . وقتی که کیف و لذت نباشه پول معنا و ارزشی نداره . وقتی هم که پول نداشته باشی نمی تونی کیف کنی . ولی راست و حسینی من این دو سه هفته ای به نوعی بدون پول کیف کرده بودم . یعنی مخارجی در حد معمول داشتم با این که وضع مالی منم خیلی خوبه . خودمو از این افکار خارج کرده از یوسف خواستم که به سینه درمانی بپردازه . اونم سوتین منو باز کرد و از آتیش هوس سرشو گذاشت لای سینه هام . طوری سرشو وسط دو تا سینه هام می چرخوند که انگار یک تیک شدید عصبی گرفته . من کاملا لخت شده بودم و اون حالا با همون یه شورت مامان دوز روبروم بود . واسه این که از هوس نیفتم خودم شورتشو پایین کشیده و خودشم زحمت کشید از پاش در آورد . واییییی شگفتا چی می دیدم !بیخود نبود که کوس و کون محجوبه این قدر گشاد شده . کلفتی نگو مار کبرا بگو . چشام داشت از حدقه در میومد . خیلی هوسشو کردم . خیسی کوسم چند برابر شد . هم به طرز شدیدی هوس کیرشو کرده بودم هم دوست نداشتم مثل محجوبه کوس و کونم گشاد شه .-فرشته خانوم !ترسیدی ؟/؟باور کن با همون بار اول درمان میشی ولی برای محکم کاری و این که ناراحتی و غم و غصه ات به عقب بر نگرده چند بار دیگه هم باید تکمیل درمانی بشی . این بهترین دوای اعصاب خانمهاست . به هر زنی که برسه افسردگیشو خوب می کنه .. آخوندک با همه کوس شر گوییهای خود این یه تیکه رو درست گفته بود . دستمو گذاشتم دور کیرش و با زبونم سرشو که سرخ شده بود لیسیدم . یوسف همچه ناله ای می کرد که فکر می کردم رفته بالای منبر داره وعظ می کنه . کیرش بالای بیست سانت طول داشت و از کلفتی و دورش نمی دونم چی بگم از ضخیم ترین کیری که تا به حال دیده بودم یعنی کیر سامان هم خیلی چاقالو تر بود . وقتی تنه و بالای کیرشو با زبون لیس می زدم مثل شغال زوزه می کشید . کاش قبلش یک سکس کامل باهاش انجام می دادم و این نقشه رو در سکس دوم پیاده می کردیم . من چه جوری تا نیمساعت یکساعت دیگه از این کیر دل بکنم . تازه فکر کنم این اولین و آخرین باریه که این کیر نصیبم میشه . این رمی هم که زری واسه دوربین گرفت تا فیلم ما رو بگیره فکر نکنم بیشتر از یکساعت گنجایش داشته باشه . دیوونه با این همه هنر فیلم و عکاسی این یه تیکه رو حالیش نشد . شایدم فکر می کرد یه ساعت بسه . در جا روی تخت و به صورت مایل نسبت به خود و تخت و اتاق روبرویی که درش نیمه باز بود و زری با احتیاط فیلمبرداری می کرد قمبل کردم و از یوسف خواستم که نور ایمانشو در وجودم روشن کنه . این پوزیشن کمترین خطررا برای زری داشت و بدترین حالت این بود که یوسف بخواد طاقباز کنه . همچین از پشت سوار کونم شد و کرد تو کوسم که فکر کردم کیر رفته داخل سوراخ کونم . دردی خفیف همراه با لذتی شدید چه حالی می داد !با کنترل صدای ضبط و آهنگو به حداقل رسونده و صدای خودمو بالا بردم . طودی که یوسف جوابای منو هم با صدای بلند می داد . دوست داشتم تمام گفتگوی ما با صدای بلند ضبط می شد . صدای فرت فرت بر خورد کیرش با داخل کوسم تمام محوطه رو به لرزه در آورده بود -یوسف جون خیلی کیر کلفتی داری نکنه از بس کون دادی کیرت این قدر کلفت شده . به قبای آخوند و پزش بر خورد و جواب دندان شکنی به من داد -از بس کوس و کون آدمایی مث تو رو جر دادم کلفت شده صبر داشته باش به کونتم می رسیم .. راستش برای اولین بار بود که از ورود احتمالی کیر به سوراخ کونم بد جوری وحشت کرده بودم ولی هر جوری بود باید قبولش می کردم -آقا یوسف هر چی تو بگی در اختیارتم کنیزیتم فقط اینو بدون که ما هم بلدیم تو کونت بذاریم یه جور میذاریم که دیگه در نمیاد -مثلا چه جوری ؟/؟دیدم داره ضایع میشه ادامه ندادم . آخه بد جوری حرصم گرفته بود دوست نداشتم مقابل یه آخوند هوسباز کم بیارم . -یوسسسسسسسوف من دارم می میییییرم یا زود باش آبمو بیار یا ولم کن . واییییییی دللللللم بکن بکنننننن شوخی کردم ولم نکن . من میخوام کیر می خوام بده جااااااااااااااان . از پشت سر یه نیم نگاهی به اتاق پشت سرم انداختم محجوبه رو نمی دیدم فقط یه لحظه متوجه زری شدم که با دست راستش داشت فیلم می گرفت و دست چپشم گذاشته بود لای پاشو احتمالا با کوسش ور می رفت -فرشته جون اعتراف می کنم همچه کوسی رو تا حالا نکردم -خب کوسی که کار کرد زیاد نداشته باشه همینه دیگه . من که زن هر جایی نیستم . شوهرم به من نمی رسه . ثواب کردی یوسف جون . مگه کار خیر به چی میگن ؟/؟یادت باشه تا منو خالی نکردی خودت حق نداری تخلیه کنی اینجا رئیس منم .-چشم فرشته جون تو که ما رو گاییدی هر چی تو بگی .. دوست نداشتم به این زودیها از این کیر بی نظیر دل بکنم . چی می شد این کیر جدا شدنی بود و همه جا با خودم می بردمش . چه فکرای احمقانه ای !... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی

4 نظرات:

ناشناس گفت...

ممممم داستانت خیلی خواستنیه ایرانی جان.میدونم داستان خیلی طولانی هست ولی من صبورانه دنبال میکنم(نادر)

ایرانی گفت...

باسلام به نادر جان عزیز !فعلا که هر سه روز یک بار منتشر میشه .از لطفت ممنونم ..ایرانی

مینا گفت...

جناب ایرانی من خیلی وقته که تو صف هستم پس این لز اجباری چی شد؟!

ایرانی گفت...

میناجان سلام خسته نباشی !فکر می کنم نظر قبلی ات مربوط به یک هفته پیش بوده باشه که درخواست این داستانو داشتی .باتوجه به این که داستانهای منتشره از سوی خودمو همه رو بلا استثناخودم می نویسم خیلی هم سریع به درخواستت اهمیت دادم .یک داستان تک قسمتی در این خصوص نوشتم شاید قسمت مربوط به لز اجباری اون زیاد کش دار و طولانی نشده باشه ولی سوژه اش بدک نیست وخوب یا بدشو باید به بزرگواری خودت ببخشی احتمالا وسطهای هفته آینده منتشر میشه .بازم متشکرم از این که به این مجموعه توجه نشون میدی .گل لبخند همیشه بر لبانت شکوفا باد ...ایرانی

 

ابزار وبمستر