ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

مامان آمپولی من 14

فتانه غافلگیر شده بود . انتظار داشتم فرار کنه ولی میخکوب شده بود . مشت کوچیکمو دور کوسش گردوندم . لحظه به لحظه حس می کردم تر تر میشه . مثل یه کشتی گیری که تا میره خاک بشه خودشو حرکت می داد و با حرکت تنش منم دستمو به طرف داخل دستش حرکت می دادم . یه خورده از مچ دستم رفت داخل کوسش . فوری رفتم خودمو بهش چسبوندم . لبمو گذاشتم رو کونش و شستمو کشیدم رو کون اون . دلم می خواست سوراخ کونشو ببوسم و بهش حال بدم . می دونستم این حرکت خیلی حال میده . وقتی خودم با این حرکت کیف می کردم و کلی لذت می بردم حتما زنای دیگه هم حال می کردند . حس کردم بهترین کار اینه که در همین وضعیت به حرکت خودم ادامه بدم . کوسش خیلی خیس شده بود . خیس تر از کوس عزیز و مامان که تا حالا انگولکشون کرده بودم . راستی راستی وقتی اون داخل کوس دست می خوره این قدر به آدم کیف میده ؟/؟ من در وضعیتی بودم که باید جاپای خودمو باز می کردم . بعد به فکر استفاده کردن و حال کردن خودم میفتادم -وایییییی رویا جون رویا جون . عزیز دلم خیلی با حالی خیلی اهل حالی .... فکر نمی کردم این طور باشی . دستتو بیشتر بفرست تو کوسم جا داره . دستای گرم و پر حرارت تو درست مث یه کیر داغ عمل می کنه . جووووون میخوام بیشتر حال کنم -خوشت میاد فتانه خانوم همین جوری بکنم ؟/؟-اوخ فدای دستت بشم من . به من بگو فتان . فتان کوس فتان کون فتان هر جایی . یه چیزایی بگو که بازم هوس منو بیشتر کنه . خودشو از دستم رها کرد و طاقباز روبروم قرار گرفت . بهم گفت رویا جون حالا دستتو فرو کن تو کوس من درش بیار دوباره بذار .. امروز باید ار ضام کنی ولت نمی کنم . خسته ات می کنم تا منو به آتیش نکشی . تا آبمو نیاری ولت نمی کنم . آههههههه نههههه تو معرکه ای . کیف می کردم از این که این جوری داره ازم تعریف می کنه . یه مخالف سر سختو رام کرده بودم با این که منم مثل اون لخت لخت بودم و خیلی هوس داشتم ولی جاش نبود که اون لحظه به فکر خودم باشم . می دونستم به هر حال یکی هست که به داد من برسه . دستمو تا مچ و یه خورده بیشتر از اون کردمش تو کوس فتان و چند بار با سرعت زیاد اون داخل که اقیانوس آب شده بود حرکت می دادم .-وایییییی آتیش گرفتم بکش بیرون دختر میخوام خنک شم . اوخ که تو چقدر حال میدی . دوستت دارم رویا عاشقتم . می خوامت . می خوامت دختر بکن منو بکن . معشوقه اتم کنیزتم . جای خواهر بزرگتم . ولم نکن . دستمو تا کشیدم بیرون با دو تا دستاش مچ دستمو گرفت و به طرز وسوسه انگیزی اونو گذاشت تو دهنش و دست خیس منو می لیسید . با زبونش می لیسید و با لب و دهنش میک می زد . هر چی از خیسی کوسش رو دست من مونده بود همه رو لیس زد -حالا دوباره بکن تو . بارها و بار ها این کارو ادامه دادم . بازم احساس خستگی نمی کردم . دیگه داشتم عادت می کردم . من واسه این که نفس کم نیارم وقوی باشم خیلی تمرین کرده بودم . اوایل کارم بود و جویای نام و نشان . دوست داشتم همه ازم تعریف کنن . حال دادن به اونا بهم کیف می داد درست مثل این بود که خودم دارم حال می کنم . بعضی از حرکاتو خودم تشخیص می دادم که کی و کجا باید تغییرش بدم . حالت و روحیه طرفو می دیدم و کارمو انجام می دادم . مثلا درجه حشریت فتانو تو ذهنم بررسی می کردم اگه از تغییر حرکتم خوشش میومد ملات کارمو بیشتر ش می کردم وگرنه حرکت رو تا اونجایی تغییرش می دادم که دوباره کیف کنه .. با این که راه کوسم هنوز باز نشده بود ولی متوجه بودم که اگه دستامو داخل کوس از پایین به طرف بالا حرکت بدم بیشترین کیفو میده . اگه در خط وسط کوس به حرکت در بیارم بازم لذت بخشه ولی اگه بخوام یه تسلطی رو کوس داشته باشم که دستمو یا هر وسیله فرو کردنی مثل موز یا کیر مصنوعی رو با یه شیب تند از بالا به پایین وارد کوس کنم یعنی از بالا به طرف پایین این حرکتو انجام بدم کوس دردش می گیره .. فتان هم شده بود درست مثل عزیز و مامان رزا . یه تلنگری می خواست که آبش بیاد -رویا جون رویا جون من نمیخوام آبم با کیر گردون بریزه . من میخوام با دستای تو صفا کنم حال کنم وتا آخر خط برم . نمی دونستم چیکار کنم . دیگه چه فنی بزنم و چه ابتکاری به خرج بدم . یه کاری کنم که به دو کار بیارزه . تا اینجاش خوب پیش رفته بودم و از اینجا به بعدش هم باید به خوبی پیش می بردم -فتان خانوم -باز که میگی فتان خانوم . بگو فتان جوووووون بگو فتان کوووووووون -فتان جون دراز می کشی ؟/؟ -هر کاری بگی واست می کنم . عشق من . کیر من جون من هوس من نفس من حال بده حال بده . کیف بده . صفاتو می خوام . خیلی با حالی . صاف صاف طاقباز رو زمین دراز کشید . خودمو کشوندم به پهلوی چپش . لبای کوچولومو گذاشتم رو لب فتان و دست چپمو گذاشتم رو سینه راستش و نوکشو که از هوس داشت می ترکید گرفتم تو دستم و پس از این که کلی چرخوندمش کف دستمو رو سینه اش باز کردم ومچ دست راستمو هم مثل سابق فرو کردم تو کوسش . منهی این بار فقط تا انتهای مچ می تونستم اونو فرو کنم چون خودمو بالا کشیده بودم . دیگه برام سخت بود که بیشتر بفرستمش داخل ولی در عوض در (از)سه جبهه داشتم آتیش می کردم .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

2 نظرات:

ar@sh گفت...

salam dadash.edame harki b harki ro bezar dge.:-‏)‏

merc
dorod bar to pesare aryaee

ایرانی گفت...

حتما آرش جان تا چند ساعت دیگه این کارو خواهم کرد .با درود بیکران بر تو ای جوان آریایی و تمام آریایی نژاد های دموکرات که همه انسانها از هر دین و نژادی را قبول دارند و شایستگی خود را به اثبات رسانیده اند .و با درود به کوروش و داریوش و...ایرانی صفتانی که بزرگی ایران را جلال و بزرگی خود می دانستند .برقرار باشی ..ایرانی

 

ابزار وبمستر