ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

حرف , حرف بابا 16

رو تختم دراز کشیده بودم و بوی خوش بابا رو احساس می کردم . می دونستم کنارم نشسته و جرات دست زدن به منو نداره . از این که اونو دوباره در کنار خودم می دیدم از این که جراتشو نداره که تنهام بذاره و بره دنبال زنای دیگه خیلی خوشحال بودم . کاسه صبرم لبریز شده بود . تشنه بودم . تشنه کیر اون که بره تو کوسم و ببینم اون جوری که بعضی ها میگن خیلی لذت داره ومنم می تونم لذتشو حس کنم یا نه . واسم فرقی نمی کرد که فردا چی میشه . همه یا بیشتر دخترا وقتی که بکارتشونو قبل از موعد از دواج از دست می دن یه ناراحتی جدیدشون واسه اینه که نمی دونن چه جوری با باباشون کنار بیان ولی من که همه کاره ام بابامه و اونه که به  من حال میده و حال می کنه . به تنها چیزی هم که تا حالا فکرشو نکردم شوهرمه . این همه زن بیوه تو جامعه هستن . مگه زنای مطلقه و شوهر مرده ازدواج نمی کنن . من فقط بابامو می خوام . دوست ندارم دست هیچ مرد دیگه ای بهم بخوره . تا حالا هر چی چک و چونه با پدرم زدم  دیگه بسه .خسته شدم . این کیر باید بره تو کوسم . تا ته کوسم . تا نره تو کوسم من دیگه بابابام آشتی نمی کنم . اول باید رضایت اونو جلب کنم که بفرسته تو . بعدا برای مدلای دیگه حال کردن فکر می کنیم . من دیگه خسته شدم از این عشقبازیهایی که تا یه حدی منو می رسونه و همیشه حس می کنم که تشنه ام و از سکس سیراب نشدم .همیشه حس می کنم یکی هست که بیشتر از من به بابا حال بده وخودشو تو دل اون جا کنه در حالی که این منم که با تمام وجود عاشقانه و هوس انگیزانه دوستش دارم و به خاطر اون تا حالا به هیچ پسری راه ندادم . بابا یواش یواش شمد رو از روم بر داشت . می دونستم که محو اندام خوشگل من شده . از اون حالت بچگونه و دخترونه در اومده بود . موهامو افشون کرده رو کمرم ریخته بودم . شورت نازک منم کونمو به خوبی مشخص می کرد . دستشو آروم کشید روکمرم . خیلی خوشم میومد همین طور نوازشم بده . ماساژم بده . خیلی کیف می کردم . شایدم ازم حساب می برد و می ترسید بیدار شم . انگشتاشو خیلی آروم و به نرمی روی پوست پشتم می کشید . هوس توتمام تنم پخش می شد . دیوونه وار لذت می بردم . کوسم خیس کرده بود ولی به خودم فشار می آوردم که به این آسونیها تسلیم نشم . به این آسونی که چه عرض کنم که هدفم این بود که به آسونی خودمو در اختیار پدرم قرار بدم تا اون با پاره کردن بکارتم راه کوسمو باز کنه . ولی نمی خواستم به این راحتی ها باهاش آشتی کنم . باید نازمو می خرید وقدرمو می دونست . اندام من و اندام اون زن دست خورده ؟/؟! مثل یه هلوی تازه و میوه نو بری بودم و باید خیلی بهش مزه می داد ومنم دلم می خواست فقط بابام منو بخوره . پس از این که کلی با انگشتاش باهام ور رفت و هراس داشت که دستشو بفرسته داخل شورتم لبشو گذاشت رو پشت گردنم و از اونجا در حال نوازش موهای سرم با بوسه اومد پایین . به زحمت جلو آه کشیدن خودمو می گرفتم تا بابایی لوس نشه . پونزده سالم بود و فکر می کنم دوازده سالی می شد که باهام حال می کرد . بدنم حرف نداشت . همه جام یه دست و تازه بود . کوسم هنوز پشمالو نشده بود و یه خورده موریزه داشت که بابا نمیذاشت بزنمش . اون دوست داشت این جوری بلیسدش . می گفت خوشم میاد که چند تا خال ریزه هم تو دهنش جا بگیره . عاشق اون زبون گرم و درشتش بودم وقتی که رو کوسم می کشید . حالا کیرشو می خواستم . کیرش باید می رفت تو کوسم . شهریار جونم وقتی که دید صدام در نمیاد فشار لبشو زیاد تر کرد .-بیداری ؟/؟ عزیزم بیداری ؟/؟ می دونم بیداری . باباتو بخشیدی ؟/؟  آره جون من ؟/؟  می دونی که چقدر دوستت دارم . حس کردم که اونم لخته وفقط یه شورت پاشه . کیرشو از پشت شورتم روشورت خودم احساس می کردم -بابا برو عقب خوشم نمیاد امشب از این کارا بکنم . بازم هوست گل کرده اومدی طرف من ؟/؟  اصلا به احساسات من توجه داری ؟/؟ به این فکر می کنی که من به خاطر تو از همه چیز خودم می گذرم و تو هنوز به دنبال عیاشی هستی ؟/؟ -دخترم این طور باهام حرف نزن -حرف حساب جواب نداره ؟/؟ من نمی دونم بابا تو با بقیه زنا حال می کنی چون راه کوسشون بازه و اون کیفی رو که بخواد بهت میده ولی با من نه . هرموقع عشقت کشید و هیشکی رو پیدا نکردی واز سر سیری خواستی یه حالی بکنی میای میذاری تو سوراخ کون من . من نمیخوام زنگ تفریح تو باشم . حالا مامان بیخ ریشته و قبل از من بوده و کاریش نمیشه کرد ولی دوست ندارم به خاطر هوسهای زود گذرت بری دنبال غریبه ها . من دوست دارم خودم تامین کننده تو باشم و بهت حال بدم و بهم حال بدی ورک و پوست کنده بهت بگم بابا از این لحظه به بعد دیگه نه من نه تو .مگر این که ... این مگر این که رو نذاشت که ادامه بدم -چیه دخترم بازم هوس پسرای هم سن خودتو کردی . باشه هر طور تو بخوای ولی من از دختر ولنگار خوشم نمیاد -پدر من مثل تو نیستم که هر کی رو گیر آوردم بهش بچسبم . اگه می خوای دوباره همون شیدای تو باشم باید کیرتو بفرستی تو کوسم . دوسه سانت هم نه . بفرستی داخل دختری منو بگیری . همان طور که به من دختری دادی دختری منو بگیری و زنم کنی . کیرتو بذاری تو کوسم تا اونجایی که میره بذاری بره . منم دل دارم هوس دارم میخوام کیف کنم . شرط دیگه اش هم اینه که دیگه نباید دنبال زن دیگه ای بری که اگه ببینمت من می دونم و تو . یه التماس و هوس خاصی تو چهره پدر موج می زد که اونو تا حالا این جوری ندیده بودم . حس کردم که باید بگه نه دخترم این شرطو قبول نمی کنم ولی با کمال تعجب  این بار شگفت زده و بی نهایت خوشحالم کرد . -باشه شیدا قبوله هرچی تو بگی ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

4 نظرات:

دلفین گفت...

مرسی عالی بود

ایرانی گفت...

متشکرم دلفین عزیزم ..شاد باشی ..ایرانی

matin گفت...

سری ادامه بده دیگه داداش مهیج شد داستان

ایرانی گفت...

چشم داداش متین گل و دوست داشتنی ام در خدمت تو وسایر دوستان خواهم بود ..ایرانی

 

ابزار وبمستر