ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

راز نگاه 68

از من فاصله گرفت و گفت نترس کاریت ندارم . من مثل تو بی شرم  نیستم . این کشیده ای که زیر گوشت گذاشتم فقط به خاطر عاطفه بود که از یه دنیا هم بیشتر دوستت داره . دیگه نمی دونه این تویی که داری  دنیا رو ازش می گیری . نترس کاریت ندارم . من مثل تو پست نیستم . نترس من پست و نامرد نیستم که به یه زن تجاوز کنم . من کینه توز نیستم که بخوام انتقاممو ازت بگیرم .  اگه همین جوری پیش می رفتیم شاید تا چند وقت دیگه عاشقت می شدم شایدم شده بودم و فبل از این که خودم با خبر شم چهره واقعیتو شناختم . می دونم کار خودت بود . من همه چی رو تو نگات می خونم . می دونم می خواستی ازم انتقام بگیری که چرا با تو حال نکردم . فکر نکن من احساس ندارم . هوس ندارم . فکر نکن دلم نمی خواست باهات عشقبازی کنم . چرا ولی نه با این عجله . می خواستم اول قلبتو روحتو با تمام وجود در آغوش بگیرم بعد جسمتو . تو یک زن کثیف و فاحشه ای . تو شرف نداری . انسانیت نداری . تو آبروی منو پیش همه بردی . من فکر می کردم شاید تو هم یه بیچاره ای مث من باشی که نیاز داره . یه بیچاره ای که مث من مقاومت نداره و دست به دزدی می زنه . فکر کردم شاید تو هم مث من یه مریض داری . اگه یه خورده پیگیر می شدم شاید می تونستم ثابت کنم که کار من نبوده اما آدما منتظرن یکی بخوره زمین و تا می تونن بهش لگد بزنن بهش بد و بیراه بگن . تو صد درجه از اون آدما پست تر و بد تری . داشت یادم می رفت اصل موضوع رو بگم . من با یه دنیا امید و آرزو اومدم سر این کار  . نیاز به یه پول سنگین داشتم . می تونستم خیلی راحت بیشتر از اون چه که تو دزدیدی و معلوم نیست واسه چی پسشون دادی بدزدم . عاطفه کوچولوی من داره می میره . قلبش ناراحته . نه پولی دارم نه بیمه ای که بتونم عملش کنم . دکترا گفته بودن جراحی واسش خطر داره . تا حالا هم به زور زنده نگهش داشتیم . حالا میگن عمل کردنش واجب تر از به حال خود گذاشتنشه . شایدم زیر عمل مرد ولی حداقل پنجاه درصدی شانس داره . می خواستم تا دو ماه دیگه یه وام اضطراری از صندوق بگیرم . ماشینمم بفروشم که نشد . همه چی بهم ریخت . توی بی عاطفه دل عاطفه منو شکستی و زیر پا لهش کردی . اون دفعه که دیدی حالش بهم خورد و بالا آورد از قلبش بود . تو خودت اگه قلب داشتی اگه یه ذره رحم تو وجودت بود می فهمیدی که چی میگم . همه چی رو هوس نمی دیدی . حاضر نبودی که به قیمت یه لحظه آرامش خودت , زندگی یه نفرو ازش بگیری . عاطفه خیلی دوستت داشت و داره . دوست داشت و داره که تو زنم بشی . عاطفه من نمی دونه که مرگ چیه . عاطفه کوچولوی من پدر نداره . شایدم  فکر می کنه که هر کی پدر نداره پدرش مرده . من تا حالا نذاشتم احساس بدی داشته باشه . دنیای  بی رحمی شده . همه دارن واسه پول به جون هم میفتن . هیچ دکتری راضی نمیشه کوتاه بیاد . اینارو واست تعریف می کنم که اگه قد یه ارزن هنوز تو وجودت رحمی هست که فکر نکنم باشه واسه یه لحظه هم که شده تنت بلرزه . خدایا من چه طور می تونم پر پر شدن گل عاطفه گلمو جلو چشام ببینم و کاری از دستم بر نیاد . آدم اگه از نداری گرسنگی بکشه بد دردیه اما اگه از نداری بمیره درد دیگه ایه . هر لحظه حس می کنم که اون حادثه شوم میخواد اتفاق بیفته . این کابوس ولم نمی کنه . وقتی احساس می کنم یه زمانی برسه که وقتی در خونه  به روم باز میشه دیگه اونو نبینم از همه چی حتی از نفس کشیدن بدم میاد . تو یک زنی خصلت مردانگی نداری و تو یک زن نامردی . مرد هم نیستی تا بفهمی وقتی که یک مرد به نهایت در ماندگی می رسه چه دردی رو تحمل می کنه . کوچولوی من دلش پاکه . اون نمی دونه که تو چقدر پستی . بذار دلش خوش باشه . نمی خوام دل کوچولوشو بیشتر از این بیمار ببینم . بذار هنوزم تو اون زن دایی رویاهاش باشی . همون زنی که هر وقت صحبتشو می کرد منم لذت می بردم . جواب خدا رو می خوای چه طوری بدی ؟/؟ خیلی پستی رذلی هرزه ای .... دیگه اصلا نمی شنیدم که چی می گفت و اصلا هم نفهمیدم که کی وبا چه حالتی خونه رو ترک کرد فقط یه موقع به خودم اومده و متوجه شدم که از بس چشام پراشک و صورتم خیس شده نمی تونم جایی رو ببینم . هنوز هم با صدای بلند هق  هق می کردم ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

2 نظرات:

matin گفت...

داداش چقدر سکسش کم شده این داستان

ایرانی گفت...

سیستم سوژه به انتخاب نویسنده این طور ایجاب می کرده ..در قسمتهای بعدی جنبه احساسی فوق العاده ای پیدا می کنه وبه غیر از یه سکس در دوقسمت آینده بقیه سکسها مربوط میشه به اواخر داستان که سکس قسمتهای پایانی مربوط به فرشته میشه .به خاطر نوشتن جایگزینش چون یه خورده کم حجم منتشرش می کنم واسه همینم به نظر طولانی میاد .پیروز باشی داداش متین ...ایرانی

 

ابزار وبمستر