ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

کرسی داغ هوس 6

صداشو آورد پایین تر و گفت بمال بمال کونمو بمال . دستتو بذار لای پام . منو این جوری ولم نکن . تازه داری سر عقل میای . دوست داشتم از اتاق فرار کنم . مامان دچار توهم شده بود . اگه بیدار می شد و منو به اون حالت می دید باید اسباب اثاثیه رو جمع می کردم و غزل خداحافظی رو می خوندم . خودشو یه خورده پایین تر کشید و دستشو به طرف شورتم دراز کرد -اوخخخخخخ مرد می بینم که شلوارکم پوشیدی . یواش یواش داری میشی مرد محبوب من . این جوری راحت تر به مراد خودم می رسم . گریه ام گرفته بود و دوست داشتم بر حال زار خودم اشک بریزم . دست مامان سمت شلوارم رفت و کیر کلفت و چماق شده ام رفت تو دستش -فرزین فرزین راستی راستی تو داری همونی میشی که من می خواستم . باورم نمیشه کیرت تا این حد شق کرده باشه . باورم نمیشه که این قدر به خاطر من هوس داشته باشی . عزیزم دوستت دارم . چراغ کرسی روشن شد . ببین کون قرمز منو ببین حالشو ببر . از یه چیز سر در نمی آوردم واون این که مامان خیلی حرف می زد . از نظر اون غیر از شوهرش یکی دیگه که پسرش بود زیر کرسی خوابیده بود واونم باید کمتر پچ پچ می کرد -فرزین بیا بیا جلوتر . آبتین خوابه . من کیر میخوام . کیرتو میخوام . کوسم این زیر داغ شده . می بینم کیر تو هم داغ کرده اوخ این دیگه چیه دستم سوخت . وای که این مامان چقدر خالی بندی می کرد . با این که می ترسیدم ولی کیرم شق کرده بود . با خودم گفتم به درک کیره رو از پشت و با دید زدن کون خوشگل مامان فرو می کنم توی کوسش ولی اگه بر فرض هم مامان بعد از سکس چرتی بشه و بخوابه که این یه خیاله و امکان نداره که نفهمه خب  بابا که بر گرده و صحبت شه گند قضیه در میاد . اگه هم بفهمه که من بودم می تونم بگم خواب بودم و حالیم نبود وفکرکردم دوست دخترم کنارم خوابیده .. هرچند که می دونستم این یه عذر بدتر از گناه یا همون کوس شره -فرزین زودباش من جیغ می کشما . آبروتو اونوقت پیش آبتین می برم . نزدیک بود سوتی بدم وبگم مامان آبتین خود منم ولی به خیر گذشت . خودمو به طرف بالا کشیدم و کیره رو به طرف کون درشت و تپل مامانی نزدیک کردم . دوست داشتم کف دستمو بکشم رو اون کون خوشگل و نازش که زیر نور کرسی مثل ماه شب چهارده و مثل خورشید نارنجی می درخشید ولی اگه این کارو می کردم اینجا دیگه متوجه می شد که این دستای نرم و لطیف نمی تونه دستای شوهرش باشه . دوست داشتم که زبونمو بکشم رو سوراخ کون و کوسش و باهاش حال کنم وبعد از کلی حال کردن کیرمو فرو کنم تو کوسش . خیلی چیزارو دوست داشتم وخیلی کارا رو ولی شرایط طوری بود که باید از همه اونا چشم پوشی می کردم . داشتم به آرزوی بزرگ زندگیم می رسیدم . به گناه بودن گاییدن مامان و این جور چیزا اصلا فکر نمی کردم مجموعه امیر سکسی و انگولک کردن آتنا و دیدن  و احساس این هیجانات زیر نور کرسی داغ منو حسابی آب بندی کرده بود و به این جور چیزا اصلا فکر نمی کردم . تا جهنم خیلی راه بود ولی به جهنمی که مامان می خواست واسم درست کنه فکر می کردم . نمی دونستم چیکار کنم . خودمو بالا کشیدم . سرم به لحاف بالا سر مامان رسیده بود وواسه این که کیرم به ناحیه کون دمر کرده اش برسه یه خورده با سر لحافو بالا دادم تا فضا باز تر شه و راحت تر مانور بدم . با دو تا انگشتای شستم منتهی الیه دو تا قاچ کون مامانو که در وسط دایره کون ویا همون درزش قرار داشته به دو طرف بازش کرده و سر کیرمو به کوس خیسش چسبوندم -آهههههه فرزین فرزین زود باش کیرتو فرو کن تو کوسسسسسم من میخوام کیییییرررررررتو کییییییرررررداغتو می خوام . زود باش بده . تند تند منو بکن . خواب آبتین سبکه بکن عزیزم منو بکن . جوابمو نمیدی اشکال نداره . من جوابو از کیرت می خوام . زودباش منو بکن داره خوابم می گیره . یه وقتی پسرم بیدار میشه و کارا خراب میشه .. ورود به دنیای لذتها و کیف و خوشیها رو شروع کرده بودم . کیر من داشت می رفت تو کوس مامان . سرشو فرستاده بودم . چقدر خیس و هوسی بود . بیچاره فکر می کرد کیر شوهرش داره میره تو کوسش . هر چه کیر دراز و کلفتمو بیشتر می فرستادم تو کوس مامان حس می کردم که بیشتر داغ می کنم . الآنه که آبم خالی شه اون داخل . گرمای کرسی هم مزید بر علت بود . گاییدن تند رو شروع کردم . فقط لحاف کرسی بالا سرمو داشتم که سنگینی اون اذیتم نکنه ودعا می کردم که مامان روشو بر نگردونه و متوجه من نشه . دشوار بود که بخواد این کارو انجام بده . وای چی می شد اگه اون می دونست که پسرش داره اونو میگاد و اونم با رضایت تن به این کار می داد . اون وقت با تمام وجود سر تا پای مامانو واسش می لیسیدم و باهاش عشق می کردم . یه خورده عدم حالت تعادلی سبب شده بود که نتونم اون جوری که دلم میخواد کون و کوس مامانو موقع گاییده شدنش ببینم . مامان ناله می کرد و آه می کشید .-فرزین فرزین جان ببین آزاده اسیر کیرته آزاده در بندته . آزاده دیگه متعلق به خودش نیست بکن باید ارضام کنی . جل الخالق ! این دیگه چی می گفت . زیر کرسی رو با روی تخت اشتباه گرفته بود . من چه جوری باید ارضاش می کردم . یه کیر خر می خواست که مامانو ارضاش کنه -فرزین دوستت دارم . نباید این حرفا رو بزنم ولی حالا که می بینم کیرت داره به من حال میده میگم . یه چیزی بهت میگم تو رو خدا به روی آبتین نیار . تازگیها می بینم اون یه جورایی نگام می کنه . فکر می کنه که من از کامپیوتر هیچی حالیم نیست . رفتم سر کامپیوترش و دیدم تو سایت امیر سکسی داره داستانهای سکس با مامان و خواهرو می خونه . باور کن اگه به رفتار گند و سردت ادامه می دادی اگه آبتین هم می خواست منو بکنه حرفی نداشتم . فرزین ناراحت نشو بکن . فقط کیر تو رو میخوام . چند تا ضربه دیگه که به کوس مامان وارد کردم دیگه نتونستم جلو خودمو آبمو بگیرم . جلو دهنمو داشتم که صدام در نره ولی کیفی کردم که تا به حال در تمام عمرم چنین کیفی نکرده بودم -خب تموم شد ؟/؟ کیف کردی ؟/؟ بازی دیگه تموم شد آبتین . فکر کردی من این قدر کوس خل شدم که نشناختمت ؟/؟ ..ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

9 نظرات:

ناشناس گفت...

سلام بر ایرانی عزیز و امیر گلم
من خیلی وقته نظر ندادم راستش از امیر دلخورم چون هوای دشمناش بیشتر داره تا دوستاش میدونی چرا؟ من بارها ازش خواستم داستانهاش رو ادامه بده نه تنها بلکه دوستان زیادی خواستن ولی امیر دوستاش رو فدای دشمناش کرد. یعنی ما هیچیم این وسط. هفته ای ماهی نیم ساعت برامون وقت نزاشت دمش گرم طلب کار نیستم ازش ولی توقع دارم ازش اون امیر با معرفت سابق نیست حالا یا من دارم اشتباه میکنم یا واقعیت همینه خدا کنه من اشتباه کرده باشم البته یه دلیل دیگه هم هست اینکه چرا برای انتقادها و نظرها وقت میزاره برای داستانها وقت نمی زاره ؟؟؟؟؟
من از خوانندگان قدیمی این وبلاگم شاید جزء اولین کسایی باشم که نظر میدادم اگه امیر خان ایملش رو چک کنه حتما ایدی (o.omidi60) منو میبینه داداش گلم چرا خوب مینویسی که دیگران خاطرخوات بشن و ازت توقع داشته باشن و بعد نصفه کاره ول کنی و همه رو تو کف بزاری چرا چرا؟؟؟؟؟؟
ببخشید باید دلخوری هامو تو همین جاو به خودتون میگفتم نه جای دیگه.
و اما ایرانی عزیزام دست گلت رو میبوسم و ممنونم از زحمتات.
امیر، جان هر کی که دوست داری بشکن این فاصله ها رو تمومش کن این غیبت کبری رو نظار روزی برسه که دیگه همه فراموشت کرده باشن.
با ما به از ان باش که با خلق جهانی
دوست . دوستدار شما
------------ امید --------------

jemco گفت...

سلام ایرانی عزیز
این داستان داره کم کم هیجانی میشه
دمت گرم داداش با این داستانت
خسته نباشی...

ABBAS گفت...

خیلی داستان جالبی منتظر قسمت های های بعدیشم اون داستان تولدی دوباره هم آپدید کن خواهشا

ar@sh گفت...

wow
dame mamane garm.kash...
Damet garm dadash irani.ma ham ironi

matin گفت...

خیلی خیلی عالی بود مرسی ایرانی عزیز ممنون

ایرانی گفت...

داداش جمکو آقا متین گل آرش جان وعباس آقای نازنین از پیامهای گرم همگی ممنون .شاد و خندان باشید .تولدی دیگر هم سه شنبه ها منتشر میشه ..همگی خسته نباشید ..ایرانی

ایرانی گفت...

امید نازنین اون قسمت از پیام گرم و دلنشین تو رو که می تونم جوابش بدم جواب میدم و اگه امیر گلم فرصت کنه شاید یه مقداری هم به این جوابا اضافه کنه یا همین باشه .زندگی مجردی واسه خودش یه مشکلاتی داره و زندگی متاهلی یه مشکلات دیگه .مخصوصا اگه با مشکلات و درگیریهای شغلی باشه . بعضی ها ممکنه بعضی وقتا بیکار باشند گاهی کارسنگینی داشته باشند .خدای نخواسته خودشون یا عزیزشون بیمار باشه یا مشکلات دیگه ای داشته باشه .من در جریان کار امیر هستم واقعا نمیشه ازش گله ای داشت .همون مدیریتی که می کنه و روزی دو سه بار نظرات رو کنترل می کنه فعلا اونم کلیه .اون همه شما رو دوست داره واگه نداشت این اجازه رو به من نمی داد که در خدمت شما باشم .چون هیشکدوممون که مثل سایت های ایکس و ایگرگ و زد قرص و دوا فروش نیستیم که بگیم تجارت می کنیم .پس علاقه به شماست دیگه که باعث میشه من حتی نیمه شبها زیر نور کم تلاش کنم .از مسافرت تابستونم بزنم تا بیشتر بهتون بگم دوستتون دارم .حالا به بزرگی خودتون ضعف کار ما رو ببخشید .از امیر عزیز هم گله مند نباشید که اون به شما علاقمنده .اون هیچوقت شما رو فراموش نمی کنه که شما بخواین اونو فراموش کنین .درکش کنین و همیشه دوستش داشته باشین ومن هم از تسهیلات و امکانات اوست که دارم استفاده می کنم .ممنونم از این که این همه به من و امیر و این مجموعه توجه داری به تو افتخار می کنیم .وجود انگشت شمارانی چون توست که من و امیر را سرپا نگه می دارد .در ضمن انتشار نظرات زیاد وقت نمی گیره و امیر می تونه فعلا اونو انجام بده .اون استاد منه .هرچه دارم از اوست .اگه قرار بر این باشه که ما هم داستان کیلویی بنویسیم که هفتاد درصد آنها بین سایتها مشترک باشه واسه ما کاری نداره ولی ترجیح میدیم که خوب و بد زشت و زیبا روی پاهای خود بایستیم و منت قرص فروشان را نکشیم .امید جان دوستت داریم هم من و هم امیر دوستت داریم پس تو هم ما را دوست بدار ..ایرانی

Unknown گفت...

درود به همه ي عزيزان و دوستان بامعرفت و فهيم اين سايت كه با نظراتشون ما را همراهي ميكنند اميد عزيز متين خوبم عباس مهربون جمكوي بامعرفت سعيد بامرام فائزه خانم عزيز و همه ي عزيزان از همينجا دست همه دوستان را ميبوسم. آقا اميد و دوستان با وفاي من از اين حقير دلخور نباشيد باوركنيد همينكه نظراتو منتشر ميكنم كلي است من بخاطر يكسري مشكلات اصلا نميرسم حتي داستان بخونم واي بحال نوشتن و آبديت كردن انشالله عمري باقي بود در سال جديد حتما درخدمت شما هستم دوست و برادر عزيزم جناب ايراني تنها بار مشكلات سايت رو با توجه به همه ي ناملايمات و دزدي ها بدوش ميكشد. فقط ميتونم عرض كنم من شرمنده شرمنده شرمنده ايراني و همه ي شما عزيزان هستم شما به بزركي خودتون اين حقيرو ببخشيد مخلص همتون امير بدرود

ایرانی گفت...

امیر جان می دونی که خیلی دوستت داریم .دشمنت شرمنده باشه .من و دوستان جز محبت چیزی ازت ندیدیم .خیلی از گفتنی ها در نظر قبلی من گفته شده درهرحال هر انسانی شرایط خاص خودشو داره شاید فردا من یکی کم کارشدم که امیدوارم این طور نشه .اون حس استقلال طلبی ما و من در ارائه آثاره که یه خورده بیشتر وقت می بره وامیدوارم دوستان کاستی ها رو به بزرگواری خودشون ببخشند . شاید اثر فیزکی تو کم شده باشه ولی روح و سایه تو هنوز بر سر این سایت درگردش وپروازه واین آثار همه آثاری از لطف و محبت توست و اظهار محبت دوستانی چون امید که خالصانه و از روی دوستی و نیتی خوش بوده فوق العاده ستودنی می باشد که هر گز تو و اندیشه و آثار پرمحتوا و جذابت را فراموش نمی کنند . امیر جان به امید روزی که با رفع مشکلاتت تو را بیشتر در کنار دوستان ببینیم . هر چند که هم اینک هم در کنار ما و با مایی .دوستت داریم امیر دوستتان داریم ای همدلان و همراهان ..ایرانی

 

ابزار وبمستر