ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

جادوی هوس

من سی سالم بود و اون 45 سالش که با هم ازدواج کردیم . شوهر من و زن اون هر دو مرده بودند . من یه پسر پنج ساله داشتم که پس از ازدواجم خانواده پدر شوهرم سر پرستی اونو عهده دار شدند و شوهرمم یه دختر 20 ساله و یه پسر 15 ساله داشت . دختره شوهر کرد و رفت و این آقا پسر پر فیس و افاده اش تو خونه موند و از این که می دید یکی جای مادرشو گرفته حسادت می کرد و بنای ناساز گاری رو باهام میذاشت . راستش من که با عشق با پدرش ازدواج نکرده بودم . دیدم خوش تیپه و پولداره و تقریبا جوون و از طرفی دیدم که پدر بزرگ سهیل ,  پسر پنج ساله ام که اونو برده پیش خودش و هر وقت بخوام یکی دوروز بیارم پیش خودم حرفی ندارند ونیز با این بر نامه ها شوهر کجا پیدا میشه تر جیح دادم به مسعود پاسخ مثبت بدم . اما حریف این مبین نمی شدم از اون کله خرا بود . پس از یکی دو بار که با این شوهر جدیدم سکس داشتم دیدم یه خورده بیحاله منم که حشری بودن تو ذاتم بود و دیوونه کوس دادن بودم و این یه سال بی شوهری رو هر شب خواب گاییده شدن می دیدم با انواع و اقسام قرصهایی که به خورد مسعود می دادم می خواستم رو براهش کنم که نمی شد و از طرفی لجبازیهای مبین هم تمومی نداشت . می دونستم پسرا در سن تکلیف به سکس خیلی اهمیت میدن و معمولا با خود ار ضایی هوس خودشونو می خوابونن واسه همین سعی کردم لباسای فانتزی و چسبون و هوس انگیز بپوشم وبا انواع و اقسام میکاپ و آرایش و تو دل برویی هاخودمو تو دلش جا کرده تا باهام صمیمی شه چون با هیچ صراط دیگه ای مستقیم نمی شد . اوایل واسم یه بازی و تفریح بود . شایدم یه شوخی ولی حس کردم یواش یواش خودمم دارم تو این بازی غرق میشم و یه جورایی حال می کنم . شلوار های چرم چسبونی می پوشیدم که کون بر جسته منو بیش از اندازه گنده نشون می داد و زیر چشمی و از فاصله چند متری که اونو زیر نظر داشتم می دیدم که چه جوری به کونم زل زده و رفته تو خلسه و خماری . مسعود بهم می گفت که این جوری جلوش نگردم . جوونه و تحریک میشه -عزیزم نامادری جای مادر اگه نباشه در هر حال محرمه و اون واسم حکم پسرو داره و مبین هم پسر چشم پاک و مودبیه , در حالی که تو دلم آشوبی به پا بود . من که سالها تو حال و هوای سکس بودم و تا این حد هوس داشتم اون دیگه چه حالی داشت . چند روز گذشت رفتارش یه خورده بهتر شد . حالا اون مث یه آدمی شده بود که انگار یه چیز دست نیافتنی رو از من میخواد . یه بار حس کردم پشت اتاق خواب ما کشیک میده تا ببینه در عالم سکس من و پدرش چه چیزایی به هم میگیم . اتفاقا اون شب کیر مسعود بلند نمی شد و بحث داغ ما هم همین مسئله بود و منم از خیر گاییده شدن گذشتم . اون شب هر کاری کردم قرص کیر شق کن نخورد که نخورد می گفت سرم درد می گیره .حتی رفتم تو سایت امیر سکسی  و با هم داستان خوندیم بازم فایده ای نداشت . صبح که میره سر کار در هوای گرم تابستون من و مبین تو خونه تنها میشیم . کوسم شده بود بلای جونم . دست که روش می کشیدم خیسی و لکه های سفید هوس پس می داد . این بار یه دامن خیلی خیلی کوتاه که زیرشم شورتی نبود پام کرده وقسمت بالای بدنمو فقط با یه سوتین پوشش داده بودم که اگه به جای دامن یه شورت پام می کردم اندامم تناسب بهتری پیدا می کرد . سرمو از لاپام به طرفی خم کرده دیدم که از فاصله چهارده پونزده متری و اون طرف هال مبین کیرشو تو دستش گرفته و یه چشش به کون منه و یه چشش داره جلق زدن خودشو کنترل می کنه . منم واسه این که آتیشش بزنم و حالشو بگیرم و از روش ببرم که با این کارش از میدون به در نرم جارو برقی رو هم خاموش کرده و کونمو تو مسیر صورت اون طوری می چرخوندم و لاپامو باز می کردم که تمام زوایای کوس و کونم به خوبی مشخص شه و تو دیدش بیفته . دوتا کف دستامو رو کونم داشته و در هر چرخشی کف دست خودمم رو هر یک از قاچای کونم می گردوندم . آخ که چقدر دلم کبر می خواست یه انگشتو میذاشتم تو سوراخ کونم و درش می آوردم وکف اون دستمو می کشیدم رو کوسم و گاهی هم لوله جارو برقی رو می گرفتم و به جای کیر میذاشتم تو دهنم که مثلا دارم کیر ساک می زنم و بعد هم از پشت به کوسم می چسبوندم . نگاهم به مبین بود که چیکار می کنه . ناگهان متوجه شدم آب کیرشو داره روی مبل چرمی تک نفره خالی می کنه . وقتی خودشو خالی کرد من که از هوس گیج شده بودم رفتم رو مبل و دو تا پاهامو به دو طرف باز کرده کونمو گذاشتم رو مبل چرمی و دو تا دسته اش و پشت و سر مبلو گرفته و کونمو طوری که آب کیر چسبیده به چرم به کوسم بچسبه و باهاش حال کنم حرکت می دادم . دیگه از مبین خبری نشد . تا این که ناهارو خوردم و با همون حال هوسی خودم خوابیدم . مسعود معمولا ناهارو خونه نمیومد . مبین خونه بود . دیگه بیش از این که به رابطه صمیمانه با مبین فکر کنم به گاییده شدن توسط اون فکر می کردم . می دونم اونم هوس منو داشت و اگه استارت کارو می زد دیگه به این سادگیها خاموش بکن نبود . بعد از خواب رفتم حموم . دیگه هر دوتامون به اندازه کافی پررو شده بودیم . صداش زده ازش خواستم که بیاد و پشتمو لیف بکشه .وااااایییییی خیلی مهربون شده بود . با لبخند بی چون و چرا حرفمو گوش کرده بود . مودبانه مرتب چشم چشم  می کرد . این رفتار هاش آرامش و هوس منو دو چندان می کرد . هم این که می دیدم ناپسریم دیگه کینه ای نداره وهم این که حس می کردم دارم به اون چیزی که می خوام می رسم . وقتی کف حموم دراز کشیدم و دمرو شدم گفتم عزیزم خوشحالم که می بینم داری باهام مهربون میشی . مادرت چیز دیگه ای بود . درسته  که من هیچوقت مث اون نمیشم ولی حالا که داریم با هم زندگی می کنیم باید با هم کنار بیاییم . یه خورده از این کوس شرات بلغورکرده و حالا دلم خودش جای دیگه بود . وقتی که کونمو لیف مالی می کرد هیجان تا مغز کوسمم منتقل می شد وواقعا نمی دونستم چیکار کنم . یه شورت خیلی نازک و دکوری و حتی نازک تر و کم حجم تر از شورت لامبادایی پام بود که قاچای کوسمو تو دید مبین انداخته بود . حس کردم که آب از لب و لوچه اش سرازیر شده . پس از این که کونمو دست مالی کرد و کلی با هم حال کردیم طاقباز کرده و ژیلت یا همون تیغ و خود تراش رو دادم دستش و ازش خواهش کردم که اگه جسارت نمیشه این موریزه های دور و بر کوسمو بگیره و صاف و صوفش کنه . البته تا اون لحظه اسم کوسو پیشش نبردم . خواستم ادبو رعایت کرده باشم . بگذریم از این که من کوسمو خودم دیروز برق انداخته بودم . اونم دیگه چیزی نگفته بود . فقط بهم گفت ستاره جون اگه ناراحت نمیشی شورتتو باید در بیارم -عزیز دلم منو تو محرم همیم . تو هم می تونی شورتتو در بیاری . خجالت نکش درش بیار . یه خورده سرخ شد و من واسش در آوردم که کمتر خجالت بکشه . واقعا راست میگن کیر تازه و جوون یه چیز دیگه ایه . کیرش لحظه به لحظه صاف تر و کلفت تر می شد تا یه جایی دیگه از حرکت ایستاد . دور و بر کوسمو صابون مالی کرد و خود تراش رو خیلی نرم و آروم کشید روش . با دستاش غلظت صابونو تنظیم می کرد -آههههههه اووووووفففففف -چیه ستاره جون دردت اومد -نه خوشم میاد خوشم میاد .ادامه بده . تیغو وقتی به کناره های کوسم و یه خورده از روش می کشید از هوس زیاد دوست داشتم جیغ بکشم تا این که لیف کفی رو گرفته رو کیرش صابون مالی کردم که دیدم این یه چشمه رو از حال رفت . روکوسم آب ریخت و تمیزش کرد -مبین خوب پرزاشو گرفتی -آره -یه راه واسه امتحان کردنش وجود داره -چه راهی ستاره جون -زبونتو بکشی روش ببینی سیخ می خوره یا نه . ژیلتو از دستش گرفته و سر و ته کرده و حالا سر من رو کیر اون و کوس من رو سرش قرار داشت .با زبونش کوس منو می لیسید و میک هم می زد و می گفت ستاره جون صاف صافه اصلا زبونم اذیت نمیشه -منم با ژیلت اون موهای اضافه دور و روی کیرشو تمیز کرده اون ناحیه رو برق انداختم و آبی روش ریختم و کیرشو گذاشتم تو دهنم . دیگه دوزاریش افتاده بود و دو تایی رفته بودیم تو حال و هوس . دیگه گیج شده بودم . یه دور نیمدایره ای زدم و رفتم رو سینه مبین قرار گرفتم و سینه  هاشو غرق بوسه کردم . جوجوی پسرونه اشو میک می زدم . کیرشو ساک می زدم . لباشو می بوسیدم و بعد که حسابی اونو از حال برده و در واقع یه حال حسابی بهش داده بودم کونمو انداختم رو سر کیرش و با یه فشار کیرش رفت تو کوسم و آه و ناله مون شروع شد . کیر مبین تو کوس من داشت حل می شد هر چند کوس منو هم حل کرده بود -اوووووووخخخخخخخ پسر چقدر آتیشت تنده -ستاره جون دارم می ریزم -بریز خالی کن ولی تا هر وقت که دلم می خواد وبهت میگم باید منو بگایی . سریع جامونو عوض کردیم .من طاقباز قرار گرفته و اون اومد روم و کمرشو بغل زده و اونو رو خودم خوابوندم و لباشو به لبام چفت وسفت کرده و صدای ریزش آب کیرش تو کوس من یه دنیا حال بهم داد . همین جوری محکم نگهش داشتم تا تتمه آخرشو بریزه تو کوسم و حداکثر حالشو در این سرویس ببره . حالا دیگه راحت منو می گایید وپس از چند دقیقه کیرش اندازه سابق شد . سینه هامو یه جوری میک می زد که این دو تا شوهرم نمی تونستند و نتونسته بودند این طور میکش بزنند . کیرشو هم موقع در آوردن از کوسم طوری به وسط لبه های کوسم می مالید که از هوس زیاد نمی تونستم خودمو کنترل کنم  . دیگه زیر کیر مبین داشت خوابم می برد . اونقدر منو گایید و گایید که اون چیز گرم و داغی رو که منتظرش بودم بریزه و آروم شم اومد و سبکم کرد . وقتی از حموم اومدیم بیرون طوری با هم رفتار می کردیم که انگاری سالهاست که با هم دوستیم . این قولو بهش دادم که همیشه با هم از این بر نامه ها داشته باشیم . رفتیم رو تخت و روبرومون لپ تابو روشن کرده رفتیم روسایت امیر سکسی . اتفاقا یه داستان بود به اسم جادوی هوس که در مورد سکس یه پسر با نامادریش بود . واقعا افسونگر تر از هوس خود هوسه . مبین کون منو به پهلو ها باز کرده بود و بعد از یه کرم مالی کیرشو فرو کرد تو کونم و در همون حال که کیرش با یه حالت تقریبا کم حرکت در حال گاییدن کونم بود دوتایی مون شروع کردیم به خوندن داستان سایت امیر سکسی تا خودمونو همچنان آماده و روپا داشته باشیم .. پایان . .نویسنده .. ایرانی 

14 نظرات:

ایرانی گفت...

دوستان خسته نباشید .می خواستم واسه این ساعت داستان جمعه داغ مامان داغ رو بذارم که با جمعه هم جور در میومد ولی دیدم سکس با مامان زیاد شده و گفتم فعلا واسه تنوع یه سکس با نا مادری بذارم تا جلسه بعدی که نوبت مامان برسه .نیمه شب سرد همگی داغ داغ داغ باد! من که با بازی داغ امروز تیم محبوبم داغ شدم .خوش باشید ..ایرانی

ar@sh گفت...

khodet miduni k taki.khaste nabashi dadasham.drod

جيبر گفت...

باصداي اروم ميگم كه دوستان از خواب بيدارنشن داستان عالي بود خيلي سالاري دادا ايراني

abbas گفت...

کارت عالیه داستانای تکیت هم بیشتر بزار اگرم تونستی یه داستان دوجنسه ها جوری که خانوادگی بشه و تک پارت یا دو پارت باشه بزار خسته هم نباشی

ایرانی گفت...

درود و سلامی چند باره برتو آرش عزیز وگلم که پیگیر تمام این داستانهایی .شاد باشی و خندان و تندرست ..ایرانی

دلفین گفت...

ایرانی عزیز خودم سلام عالی بود ولی حالمو گرفتی چرا داستانو نزاشتی تازه یه سوزه جدید برات دارم مرسی بابت داستان زیبات

دلفین گفت...

ایرانی عزیز خودم تو هرکی به هرکی 9 و چشم پوشی 3برات پیام گذاشتم تازه بهت تبریک میگم بابت برد تیمت همیشه پیروز وسر بلند باشی

ایرانی گفت...

جبیر جان ممنونم از پیامت .حالا نیمه شب تبدیل شده به شب .خسته نباشی ....ایرانی

ایرانی گفت...

داداش عباس از پیام تو هم سپاسگزارم .اگه منظورت از دو جنسه ها اینه که یه پسری مثلا هم خصلت مردونه داشته باشه و هم خصلت دخترونه و گی و اوا خواهری باشه خب این خصلت خوبی نیست و با این که می تونم در این مورد داستان بنویسم ولی تر جیح میدم ننویسم .ولی اگه منظورت از دو جنسه این باشه که مثلا یه سری از خانوما جراحی می کنند و به جای اون اندام زنانگی, مردونه اشو می کارن و در فیلمها هم عملیاتی دو طرفه دارن مسئله اش جداشت .در مورد داستانهای تک قسمتی من خودمم دوست دارم بیشتر منتشر کنم ولی خب چون داستانهای این سایت از تولید به مصرف و همه جدیده و باید کلی وقت براشون گذاشت به خاطر همینه که شرایط به همین صورته . متشکرم از همراهی تو عزیز گلم ...ایرانی

ایرانی گفت...

دلفین جان خسته نباشی .داستان به دادم برس شیطان رو که یکشنبه شروع می کنم و تک قسمتی جمعه داغ مامان داغ رو هم روز سه شنبه میذارم .این اینترنت هم دوباره لج کرده الان خداحافظی می کنم بقیه رو میرم رو پیام بعدی ...ایرانی

ایرانی گفت...

بازم سلام به دلفین عزیزم در مورد سوژه های جدید از این که هوامو داری ممنون .البته اگه این پیشنهادات رو داستانهای تک قسمتی باشه بیشتر خوشحال میشم چون تا دو ماه دیگه نمی تونم داستان دنباله دار جدیدی رو شروع کنم واسه این که نیمه کاره هایی مثل هر کی به هر کی , مادر فداکار, به دادم برس شیطان ,حرف حرف بابا ,مامان آمپولی من, هر جایی و ندای عشق که دو سه قسمتی ازش باقی مونده زیاد شده و اونا رو باید سر فرصت و با تمرکز و تمام احساس و وجود نوشت .ازپیام تبریکت ممنون و این که به من و این مجموعه و امیر عزیزم نهایت لطف و محبتو داری بی نهایت سپاسگزارم ...ایرانی

مرتضی گفت...

داداش خسته نباشی.

ممنون به خاطر زحماتت...

matin گفت...

خیلی عالیه مرسی حرف نداره

ایرانی گفت...

متین جان و داداش مرتضی خسته نباشید .روزخوش ....ایرانی

 

ابزار وبمستر