ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

هرکی به هر کی 23

سمانه خودشو به آب و آتیش می زد تا منو سر حال بیاره -آریا جون از همون اول صبح دنبال کیرتم . یه خورده بهم حال بده . تو دلم گفتم کاش تو به جای این که برادر زاده الیاس باشی دخترش می بودی ومادرت هم زن الیاس بود چون اون بد جوری امروز صبح مامانو گاییده بود هر طوری شده منم باید کیرمو تو کوس زن و دخترش فرو می کردم . هرچند یکی از اصول شرکت در این جلسات خودسازی و تزکیه نفس از هر کینه و خود خواهی بود ولی من نمی دونم چرا دوست داشتم بر همه تسلط داشته باشم وسرم پیش بقیه پایین نباشه . حرصم می گرفت از این که یکی میومد می گفت ننه آریا رو گاییدم و منم جوابی نداشته باشم بدم . دستمو گذاشته بودم دو طرف کون سمانه تا اون بتونه راحت خودشو رو من بالا و پایین کنه . ناله های ناشی از هوس من توی کوس خوری مادر خوش گوشتش سارا گم شده بود . کوسش گنده بود و هر چی دهنمو باز می کردم تو دهنم جا نمی شد . به آرمیلا زل زده بودم . خیلی می خواستمش و اونم چه جور قمبل کرده بود واز یه طرف کیر آرینو می دیدم که تو کوسش داره مانور میده و بابا آزاد هم روش سواره و گذاشته تو کونش . پدر سگ داشت واسه من دست تکون می داد . نمی دونم چه مرضی داشت که می خواست حرصمو در بیاره . نمی دونم چرا نمی تونستم حریفش شم . شاید اگه از مواضع قدرتش با خبر بودم می تونستم رفتار با ثبات تری نسبت به اون داشته باشم . آرین که زیر دراز کشیده بود داشت با سینه های آرمیلا ور می رفت -اووووووووخخخخخخخخخ بزززززززن آرین کوسسسسسسمو بزززززن باااااباااااا کونمو بکن . جووووووون دو تا کیییییییررررر با هم چه حالی میده . چه کیفی داره . بابا آریا رو ببین دهنش بو شیر میده . بیخود نیست که بیشتر عتیقه ها به تورش میخورن . یه لحظه دهنمو از رو کوس سارا بر داشته و به آرمیلا که حالا خیلی بهم نزدیک شده بود و خود به خود سه تایی شون حرکت کرده اومده بودن مجاورت ما گفتم ما از عتیقه ها فرار می کنیم و تحویلشون نمی گیریم -اوه افاده ها ... گربه دستش به گوشت نمی رسه میگه پیف پیف بو میده . سمانه که یه خورده ناراحت شده بود گفت آریا جون اون داره به من و مامان میگه عتیقه .. با صدای بلند جواب دادم تو خودت خانومی خودتو داشته باش اون باهام لجه ولی در این که خیلی بی فرهنگه وخیلی از مسائلو تشخیص نمیده شکی نیست . دور و بر ما کلی شلوغ شده بود . حرکات کیر توی کوس و کون .یکی داشت ساک می زد یکی داشت کوس لیسی می کرد . خشم و عصبانیت را در چهره آرمیلا می دیدم . سرخ شده بود . انتظار نداشت که پیش ناموس مردم این جور ازش حرف بزنم . منم واسه این که بیشتر اونو حرصش بدم هیجان طبیعی و مصنوعی رو قاطیش کردم -سارا جون قربون اون کوس آبدار و باحالت بشم من  نمی دونی ماهایی که سال به سال در شرایط عادی همدیگه رو نمی بینیم این جور گاییدنها چقدر صفا و صمیمیت رو بیشتر می کنه و بالا می بره -بخورش بخورش همش مال تو .. از اون دور شوهر سارا که می دید حسابی دارم به زن و دخترش کیف میدم واسه همین تماشا دنبال کوس دیگه ای نرفته بود دستشو از روسر خم کرد به این معنی که هرچه زود تر کیرمو فرو کنم تا ته کوس زنش . عجب دنیایی شده بود آدمای بی غیرت زمونه جلو هم بی خیال شده بودند ویه هر کی به هر کی حسابی راه افتاده بود . دستم رو پشت و کون سمانه بود و اون داشت خودشو پاره می کرد . شانس آوردم که آرمیلا حواسمو پرت کرده بود وگرنه تا اون لحظه باید تو کوس سمانه آبمو خالی می کردم . یه لحظه متوجه شدم که سمانه یه ناله ای زد و جیغی کشید که تمامی سالن و اونایی که در اون محوطه سرگرم عشقبازی بودند میخکوب شدند -جاااااان داره میاد داره می ریزه . فدای کیر کلفتت آریا چه حالی . پری جون آرمان خان دستتون درد نکنه . گل کاشتین و گل کاشتین . تو کوس من کیر کاشتین اول تا آخر داشت به یه حالت کوس می داد -بریز آریا جون آب کیرتو میخوام . بریزش تو کوسم -سمانه جون کوست سر به هواست . الان اگه خالیش کنم هیچی گوارای وجودت نمیشه همش بر گشت می کنه . نمی دونم چرا شرایط طوری شده بود که در هر گاییدنی دوست داشتم آبمو واسه گاییدن بعد داشته باشم . حس می کردم یا منتظر بودم که یه کوس بهتر یا تر و تازه تر به گیرم بیفته هر چند سمانه خیلی ناز و خوشگل بود ولی این رفتاری که آرمیلا با هام داشت طوری حالمو گرفته بود که اصلا دوست نداشتم به این زودیها خودمو خالی کنم . از موش و گربه بازی با خواهرم خسته شده بودم . آنیتا اخلاقش خیلی بهتر بود و با هم  بیشتر تفاهم داشتیم . آرمیلا که تازگیها اصلا تفاهم سرش نمی شد . اگه قرار بود تا غروب دوبار دیگه ارضا شم حاضر بودم هر دو دفعه آبمو تو بدن آبجی آرمیلا خالی کنم -در همین افکار بودم که دیدم صدای آرمیلا در اومد -چیه داداش حالت گرفته دیگه بریدی ؟/؟ چشمه ات خشکیده . بچه تازه از شیر گرفته شده که بهتر از این نمیشه . کم آوردی ؟/؟ترجیح دادم ساکت بمونم بذار مث خر کیف کنه که حالمو گرفته . من که نمی دونم اون تا چه حد از این تقلب بازیهای من با خبره . بعدا یه جوری حالشو می گیرم . بذار پام به خونه برسه شناسنامه های بابا مامانمو خودمو قایم می کنم و هر مدرک دیگه ای رو که ممکنه به دستش برسه . اول ذهنشو از این فضا دور می کنم . یه خورده مارمولک بازی و مظلوم نمایی می کنم تا خطر رفع شه و بعدا من میدونم و اون . تا سر فرصت بتونم حالشو بگیرم .. آشغال .. در همین افکار بودم که دیدم مادر و دختر با هم توافق کردند که چون یه خورده سر آریا جون درد می کنه و خسته هست من آب کیرمو بعد از گاییدن و به ارگاسم رسوندن سارا تو کوس اون خالی کنم . یعنی آبمو به جای این که نثار دختره کنم بریزم تو کوس ننه اش . شوهر سارا که هنوز نفهمیده بودم اسمش چیه اومده بود پیش ما واز این که مادر و دختر با هم کنار اومده بودن کلی کیف می کرد .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

10 نظرات:

ناشناس گفت...

جذاب ترین داستان دنباله داری که تا الآن خوندم!

امیر جان چجوری میشه میشه عضو شد؟!

ar@sh گفت...

ey janam.khodaee kheili ba harki be harki hal mikonam.donya 2 roze dge

ali t4nh4 گفت...

سلام به داداش امیر و داداش ایرانی گل.
عیدتون مبارک.
خیلی این داستان باحاله. دمتون گرم.
خسته نباشید.

ناشناس گفت...

سلام
میخوام داستانی بنویسی که یه پسر یک خانواده را میکنه
مادر خواهر وپسر خانواده را
مثل خانواده سکسی که پسره هم گی است
ممنون

ناشناس گفت...

با تشکر اطفا لینک دانلود داستان هایی که تمام شده را بارید ممنون میشم

ایرانی گفت...

ازلطف همه عزیزان گلم ممنونم از آرش نازنین علی تنهای گرامی از آشنایان خوبم .بااین که این توان را در خودمی بینم که داستانهای گی هم بنویسم و ننوشته دراین مورد اعتماد به نفس عجیبی دارم ولی به دلایل خاصی که گفتم وتوصیه ای که برانجام این کار نمی کنم وآن را درشان یک مرد نمی دانم معذورم ولی ازنظر اجتماعی معتقدم نباید بااین افراد برخوردی خصمانه داشت بگذار آزاد باشند تاخود متوجه خوب وبد کارهایشان شوند .درمورد لینک دانلود وعضویت این مسائل مربوط به امیر عزیز میشه و راهنمای عضویت درخبر نامه در زمینه صفحه سایت قیدشده .درمورد داستان خانوادگی هم چشم حتما البته به غیر از قسمت گی که می دونم لطفش برای شما همون قسمتش بود .دست گرم همگی را می فشارم .دوستتان دارم عیدتان مبارک ...ایرانی

matin گفت...

عالیه مرسی

ایرانی گفت...

ممنونم داداش متین .شاد باشی ..ایرانی

جيبر گفت...

باز م گل كاشتي ايول

ایرانی گفت...

تو هم همیشه گل می کاری جیبر جان .امید وارم تیم ما هم همیشه گل بکاره ..ایرانی

 

ابزار وبمستر