ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

به دادم برس شیطان 7

اگه اون لحظات به کبری کارد می زدی خونش در نمیومد . صورتش سرخ شده بود . حس می کرد که باید یه بر نامه ای بین بچه هاش و این زن بیوه بوده باشه . زنی که طعم کیرو احساس کرده و چشیده باشه نمی تونه ازش دل بکنه و اون جوون تازه تکلیف شده هم که غرق هیجان و هوسه بیشتر از هر وقت دیگه ای اسپرم تولید می کنه واون به صورت هوس خودشو نشون میده . الان هم شرایط جامعه و زندگی طوری نبود که بخواد واسشون زن جور کنه تازه دوتایی شون چیزی از روزگار و ناملایماتش و این جور بر نامه ها نمی دونستند سرشون تو لاک خودشون بود . اکثرا با پدرشون می رفتن مسجد و نماز جمعه و یا سایر جلسات مذهبی . کبری اصلا فکرشو نمی کرد . این بچه ها واقعا فردا توی جامعه چطور می تونن سرشونو بالا بگیرن ؟/؟ اگه چیزی از این بر نامه ها ندونن به اونا میگن کوس خل . پدرشون هم که در این گونه مسائل واسه همه فیلسوف بود و به بچه های خودش که می رسید می گفت خجالت می کشم و روم نمیشه و چی بگم و چی نگم و اون پرده شرم و حیا پاره میشه و از این حرفا به من میگن زن لچک به سر از دست من چه کاری بر میاد حتی در مورد غسل پسرا این من بودم که تا مدتها هوای بچه ها رو داشتم و بهشون می گفتم چیکار کنین و کتاب و جزوه در اختیارشون میذاشتم . آخه تا کی . زشته  که یه زن در بود شوهرش با پسراش از این صحبتا بکنه گفتیم دختر نداریم کمرمون از این نظر راسته . نمی دونستم دو تا به گیرم میفتن از صد تا دختر هم بد ترن . فکر و خیال داشت کبری رو دیوونه می کرد . تصمیم گرفت بره و با این زنه صحبت کنه . رفت خونه شون درزد . منیره اومد دم در . حس کرده بود که جریان چیه و خودشو آماده کرده بود که باید چی جواب بده -ببخشید می تونم بیام داخل -بفرمایید . منیره به بدنش حوله پیچیده بود و عذر خواهی کرد که به این صورته و یه سری تعارفات و احوالپرسی های اولیه رو انجلم دادند ولحظه به لحظه کبری خانوم ما بر افروخته تر می شد تا این که صحبتو به جریان ساعت قبل کشوندند .-کبری خانوم اگه از من خلافی دیدین بگین . من تو خونه خودم آزادم . من باید به شما اعتراض کنم . زشته این دوسالی که من شوهر نداشتم شما از من خلافی دیدین ؟/؟ اصلا طلا که پاکه چه منتش به خاکه . آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است . بین دو تا دیوار ورق زدین و با این که دیوار وسط مال من بود و یه خورده هم اومدین رو دیوار من حرفی نزدم . نور حیاط منو کم کردین حرفی نزدم شما خودتونو حفظ کنین به من چه -ولی منیره خانوم من خودم شما رو دیدم که در اون وضعیت لخت داشتی واسه بچه هام دست تکون می دادی -وادارم نکن که لات منشانه باهات حرف بزنم . از کجا می دونی که من داشتم باهاشون حال می کردم . شاید داشتم به اونا می گفتم بچه ها دور شین -ولی حالتت طور دیگه ای بود -یعنی چشاتون این قدر تیز و عقابیه که از اون بالا اونم با چند ثانیه  نگاه همه چی رو تشخیص دادی -من یه زنم منیره خانوم و می دونم یه زن اگه کمبود داشته باشه دست به چه کارایی که نمی زنه . پسرام اون بالا خود ارضایی کرده بودند -کیر دارن و اختیار به من و تو که ربطی نداره . مگه من و تو که بادمجون رو کوسمون می کشیدیم از بابا ننه مون اجازه می گرفتیم ؟/؟کبری خانوم دید که گیر بد حریفی افتاده اونم حریف بد دهن به گریه افتاده بود . دست به دامن منیره شده بود .-بچه هام ساده ان . بچه های با نماز و با روزه این . کاری به کار کسی ندارن . حتی یه دوست دختر هم تا حالا نداشتن -تو از کجا می دونی شاید داشته باشن . می دونی این جور جوونای ساده خیلی راحت گول میخورن . از راه به در میشن . دخترا میفتن گردنشون . دختریشونو از دست میدن و کاری می کنند که عقدشون کنن . حواست باید جفت باشه . تازه برو دعا کن که یکی که گیر پسرت میفته دختریش توسط پسرت گرفته شه که دلت نسوزه . بعضی شارلاتانها با پرده پاره شده یعنی با تور پاره ماهی می گیرند . هوس جونیه نمیشه کاریش کرد . می دونی کبری خانوم مقصر تویی تو که می خوای بچه هاتو توی زندون نگه داشته باشی و اونا رو اجتماعی بارشون نیاری . می خوای همیشه گرسنه باشن . خب معلومه دیگه وقتی بوی غذا به مشامشون برسه چه تازه باشه چه نه .. گرسنه گرسنه هست دیگه . چه انتظاری میشه از اونا داشت . شوهر آخوند بدصفتت وقتی کیر رو تا دسته تو کوست فرو می کنه هیچ به فکر اونایی که از این نعمت بر خوردار نیستند هست ؟/؟ اصلا خودت چی فکر می کنی ؟/؟ هیچ فکر می کنی که من چی می کشم ؟/؟ حتی پسرات چی می کشن ؟/؟ سیر از گرسنه چه خبر داره ! آدم که این قدر خود خواه نمیشه منطقی باش خواهر -پس به نظرت باید چیکار کرد میگی من خودم برم واسشون دختر جور کنم ؟/؟ زن که نمیشه گرفت . شرایطش نیست اگرم دختر جور کنم پررو میشن . اون وقت هر لحظه بیشتر ازم انتظار دارن نمی دونم چیکار کنم -در هر حال خودت می دونی کبری خانوم  .یه جوری باید کیرشونو بخوابونی . همین جور که شکمشونو سیر می کنی باید کیرشونو هم سیر کنی وگرنه اون جوری که میگی و اونا ساده ان اگه خودشون بخوان بجنبن و برن دنبال غذا از هول هلیم ممکنه بیفتن تو دیگ . ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

7 نظرات:

ناشناس گفت...

عالی

ایرانی گفت...

کم گفتی گزیده گفتی چون در ...ممنونم دوست خوب آشنام باکلامی چون بوی خوش آشنایی ..پاینده باشی ...ایرانی

matin گفت...

7 قسمت بدون سکس

ایرانی گفت...

البته قسمتهاش کوتاه بود متین جان .به نظر من اون تکیه کلامها و نکات کوبنده و نیشداری که در این داستان وجود داشت و داره وخواهد داشت خیلی خیلی بیشتر از سکس می ارزه هرچند از قسمت 10 و11 سکسش شروع میشه .پیروز باشی ..ایرانی

جيبر گفت...

خيلي جذابه اين داستان

ناشناس گفت...

کار داره به جاهای خطرناک کشیده میشه .(hero)

ایرانی گفت...

درود به هروی عزیز و جیبر گلم ! پاینده باشید ..ایرانی

 

ابزار وبمستر