ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

منم شفا میخوام مامان

هنوز دوسالی مونده بود تا پنجاه سالم بشه و دوسال هم می شد که شوهرم مرده بود . یه پسر و دخترم ازدواج کرده و رفته بودند و من با پسر کوچیکه ام فرهاد زندگی می کردم که اون به اتفاق یه نفر دیگه سوپری باباش رو اداره می کرد . یه خورده ناراحتی عصبی ناشی از مرگ شوهر و کار زیاد و خونه داری سبب شده بود بدنم دچار درد و کوفتگی خاصی بشه . یکی می گفت کمبود آبه در روز باید شش تا هشت لیوان آب بخوری .من می خوردم و به جای هشت تا لیوان آب ورودی ده تا لیوان آب پس می دادم . یکی می گفت کمبود ویتامینه . انواع و اقسام تنقلات خوردم و درمون نشدم . یکی می گفت برو شنا .. بازم فایده نداشت .. پیاده روی هم هیچی .. آخرین پیشنهاد ماساژبود که راستش دیگه به این یکی زیاد اهمیت ندادم تا این که یکی از این غروبا که مغازه رو سپرده بودیم دست شاگرد و من و فرهاد رفته بودیم واسه خرید دیدیم یه جوون یه کاغذ داد دست ما که تبلیغات ماساژبود .. ماساژمخصوص  زیر نظر متخصصین مجرب ایرانی و تایلندی ...-مامان یکی این راه رو هم امتحان کن دیگه چه اشکالی داره . تو که جوونی و خوشگلی . حیفه مامان نازم که یک گل از صد گلش نشکفته  بخواد احساس درد و پیری کنه و مث پیر زنا بناله . خیلی کیف کردم که اون در مورد من این طور صحبت می کرد -مامان فقط ماساژور مرد نباشه ناراحت میشم -اگه جنبه درمانی داشته باشه چی -خب زنایی هم هستند که قدرت بدنی و زور دست و بازوشون زیاده . یه جلسه رفتم و بدنم خیلی نرم و روون شد و تا یکی دوروز از درد خبری نبود . ولی نمی دونم چرا تنبل شده بودم وحوصله بیرون رفتن از خونه رو نداشتم . خوشبختانه متوجه شده بودم که با هزینه بیشتر میشه ماساژور رو هم آورد خونه . قرار بود برای فردا صبح یکی بیاد مشت و مالم بده و در خواست کردم که این بار یه تایلندی رو بفرستند سراغم . واسه این که پیش زنه خارجی کم نیارم  رفتم جلو آینه یه خورده به خودم رسیدم و یه نگاهی به فرم کون و کپل و سینه هام انداختم و دیدم که بد چیزی هم نمیگه این فر هاد ... یه کاری با این پسره داشتم که معلوم نبود کجا جیم زده رفته .. هر وقت خسته از مغازه بر می گشت عادتش بود که یه یه ساعتی رو هم با دوستاش یه دوری بزنه . رفتم اتاقش و دیدم کامپیوترش روشنه . من اصلا زیاد با کامپیوتر و این جور چیزا آشنایی نداشتم وحتی نمی تونستم ماوس رو هم تو دستم بگیرم . مانیتور روشن بود رفتم جلوتر دیدم نوشته همه مدل سکس ... سکس با مامان عمه خاله ... خدا مرگم بده این دیگه چیه .. اون گوشه کنارا هم نوشته شده بود امیرسکسی ... یعنی فرهاد این چیزا رو میخونه و به من نظر بد داره ؟/؟.. نه نه من اگه می خواستم کاری کنم چرا با پسرم .. بیخود نبوده که می گفته مامان تو خوشگلی و جوونی بر شیطان حرامزاده لعنت . ولش اصلا این چیزا چیه . صبح فردا فر هاد رفت مغازه و یه تاکسی تلفنی هم فرستادم سراغ خانوم تایلندیه تا بیاد منو ماساژبده و یه تخت مخصوص ولی پهن و بزرگ واسه خودم گرفته بودم . زن جوونی بود . سی سالش هم نمی شد . صورتی گرد و مثل همه شرقی ها چشم بادومی و با موهایی مشکی و خیلی ناز بود . لخت شدم و با یه شورت رو تخت دراز کشیدم . البته یه شورت نازک پام بود . به شکم و دمر دراز کشیدم واونم روغن مالی رو شروع کرد . آخ که دستاش چقدر صفا بخش بود بدنم داغ کرده خوابم گرفته بود . خیلی بهتر از اون خانم ایرانیه مشت و مالم می داد . از پنجه پام تا پشت گردنمو و برعکس . سینه های درشتمو تو دستاش نگه می داشت و باهاشون ور می رفت . یاد شوهرم می افتادم که این جور باهام حال می کرد . وای نمی دونم چرا شورتمو یواش یواش از پام در آورد . اول می خواستم بهش بتوپم ولی دیدم که خودمم خوشم میاد . دستشو میذاشت وسط دو تا قاچ کونم وعضلات کونو به خوبی مالش می داد از این جلوتر هم می رفت خیلی خوشم میومد . یه سری آتیشهای خفته رو در من داشت بیدار می کرد . دیگه نمی فهمیدم که این خیسی کوس منه یا روغنیه که رو کون و لاپام خالی کرده . اون لحظه اگه کیریه مرد میومد و می رفت   توی کوسم با اشتها قبولش می کردم ولی از این زن چه کاری ساخته بود .-مادام فاریده بیگ بوتی بیگ بوتی وری گود -من این جور حرف زدنا رو وارد نیستم اگه فارسی بلدی بگو . راستش همه چی رو فهمیده بودم فقط نمی دونستم بوتی به چی میگه . مادام فریده بزرگ خیلی خوب .. دیدم این دفعه بلبل شد وگفت کون گنده .. کون بزرگ .. عالی . بایه اشتیاق خاصی کونمو ماساژمی داد -خانوم مگه بچه بازی ؟/؟ -آی دونت اندرستند .. من نفهمید .. رون پاهامو میون دو تا دستاش گرفته بود و با مالشهای خود حسابی سر حالم کرد . این بار کف دستشو گذاشت لای پام وبا یه حرکت عجیبی چند بار پی در پی اونو حرکتش داد که بی اندازه حشری شدم ولی حس کردم که دیگه هیچ دردی ندارم وعطش و تنش و تپش و هیجان خاصی بهم دست داده بود .-آههههه آهههههه نتونستم ساکت شم فقط کیر می خواستم کیر . اونم فهمیده بود که منم خوشم اومده . ولی اون که کیر نداشت . بالاخره درسته که از دو ملیت مختلف بودیم ولی زن بودیم و زبون همو می فهمیدیم .  تازه آه و ناله کردن و آخ و واخ گفتن یه زبون بین المللیه وترجمه هم نمی خواد . داشت خوابم می گرفت . حس کردم که دارم خواب کیر رو می بینم . یه کیری که رفته تو کوسم . دوست نداشتم از این خواب بیدارشم ولی نمی دونم چرا این هوشیاری رو هم داشتم که در حال نرمشم . لذت می بردم که در آن واحد به دوحالت خواب و بیداری مسلطم . ولی یواش یواش حس کردم بیدارم ودر بیداری دارم ناله های هوس سر میدم . این کیر بود که با شدت و هیجان خاصی از طرف کونم می رفت به نزدیکای ته کوسم و بر می گشت . اون حالت شقی کیر شوهرمو نداشت . یه خورده شل بود . ترسیدم وتعجب کردم . یا یه جن داره منو میگاد یا یه مرد جاشو با این زن عوض کرده . می خواستم سرمو برگردونم می ترسیدم . با خودم گفتم ولش هرچه باداباد . من جونمو از سرراه که نگرفتم بذارم هر کوفت و زهر ماری هست حالشو بکنه . تازه  به منم که بد نمیگذره . اگه بخوام بترسونمش شاید واسه خود منم بد شه . در همین افکار بودم که کیره هم  خودش داخل کوسمه ولی کف دو تا دستی که رو برشهای کونمه کف دست خانم مربیه . چند تا ذکر گفتم که این گیجی و شیاطین ازم دورشن ولی دلم نمی خواست این کیر نصفه و نیمه ازم دورشه . یه پنج دقیقه ای که کوسم گاییده شد و منو تو خماری گذاشت دیدم کیر از تو کوسم امد بیرون و رفت توی کونم . درد نداشتم از بس به شوهر مرحومم کون داده بودم این کیر رو تحمل می کردم ولی دوست داشتم کوسمو بگاد . اونم داشت ناله می کرد و تازه فهمیدم که همون زن تایلندیه که کیر داره . حالا از کجا گیر آورده نمی دونستم که بعد ها فهمیدم مادرزادیه و به اینا میگن شی میل . هر کاری که دوست داشت باهام کرد . طاقباز هم که شدم جلوی بدنمو روغن مالی کرد و ماساژداد . و با سینه ها وررفت واز روبرو گذاشت تو کوسم . کیرش یه جوری بود . نشون می داد که یه کیر مردونه نیست . ولی همون دوای دردم بود . رو من دراز کشید و لبامو بوسید . اولش خوشم نمیومد . ولی خیلی خوشبو بود و هوسمو بیشتر می کرد . یه نیمساعتی رو هم از این طرف باهام ور می رفت . به زور از دستم خلاص شد . چون هنوز ارگاسم نشده می خواست بره . من تازه گرم افتاده بودم نمی خواستم از دستش بدم . همراش رفتم تا موسسه . پیش روساش از دردم نالیدم و خواستم که برای فرداشبش اونو دربست بفرستند خونه ما .. اونم با لبخند پذیرفت . طوری کوس و کون و چهره امو ردیف کردم که واسه اون خدا بیامرز همچین کاری نمی کردم . حالا قدر گاییده شدنو می دونستم . این بار دیگه نذاشتم کار به روغن مالی بکشه . خودم اونو لختش کردم و کیرشو گذاشتم تو دهنم . دیدم که اونم داره کیف می کنه . هی اوکی اوکی میگه وقتی به پشتم دست می کشید انگار هوس توی تمام تنم پخش می شد قمبل کردم تا هر کدوم از این سوراخا رو که سلیقه اش می گیره بگاد فرهاد رو هم فرستادم خونه مادر بزرگش و گفتم که امشبو چند تا مهمون زن دارم واگه خونه نباشه بهتره . مشکلم این بود که اون باید طوری منو می گایید که ارضا شم . همش از کون گنده من می گفت . این کیری که رفته بود توی کوس و کونم بهم نشون داده بود که این دو سالی چه ظلمی در حق خودم کرده ام .. کیرشو از کوس بیرون کشید و فرو کرد توی سوراخ کون و در عوضش دستشو گذاشت تو کوسم . حس می کردم دستش بیشتر به کوسم کیف میده تا کیرش . بدون این که حالیم باشه اون زبونمو نمی فهمه فریاد می زدم بکن ادامه بده این جوری حالش بیشتره . یه لحظه در اتاق با لگد باز شد -ماااااماااااان می کشمش وای فرهاد از کجا پیداش شد -پسرم به روح پدرت قسم که این زنه . از اون زنای کار کشته کیر کاشته هس .-جووووون شی میل شی میل . زنه تایلندی از ترس , کیرش همون داخل قفل کرده بود و قبل از این که به خودش بیاد فرهاد رفت پشت اون کیرشو که خیلی هم قطور بود کرد تو کون خارجیه . من سرمو کج کرده صحنه رو به خوبی می دیدم . کیر فرهاد تو کون خانومه بود وکیر خانومه هم تو کون من . زنه که اسمش بود تای یا تایی جیغی کشید و فرهاد پهلوهاشو گرفت تو دستش وکونشو آورد بالاتر تا راحت تر اونو بگاد . همین حرکتش باعث شد که کیر تایی حالتش توی کون من تغییر کنه و دردم بگیره و مجبور شدم یه تکونی به خودم بدم . تایی دوطرفه حال می کرد . هم گاییده می شد و هم می گایید . سه تایی مون شرم و حیا رو کنار گذاشته بودیم . خارجیه که از اول شرم و حیایی نداشت . یواش یواش داشتم وسوسه می شدم که کیر فرهاد رو تو کوس خودم ببینم -فرهاد عزیزم خوب داری حال می کنی -مامان تو که قبل از من حال کردنو شروع کرده بودی -ولی این تایلندیه دو طرفه داره حال می کنه -دوست داشتم کونش گنده تر می بود . کاش استیل و فرم کون تو رو داشت مامان .درمان شدی ؟/؟ کونش کوچولوست ولی سوراخ گشادی داره .با این حال من کون ایرونی رو ترجیح میدم .
منم درد دارم -اون که داره بهت شفا میده پسرم -شفای کامل میخوام فریده جون  .. دیگه یقین پیدا کرده بودم که فر هاد هم هوس گاییدن مامان فریده شو کرده . سرو گردنمو به طرفش کج کردم واونم چش تو چش من دوخت -مامان -جان -آره ؟/؟ -توکه می دونی من واسه پسرم هر کاری می کنم ؟/؟ -خودت چی نمی خوای ؟/؟. .سکوت کرده و با یه التماس خاصی نگاش کردم . این مزاحمو چیکارش کنیم .-حالا که ما رو هم با هم جور کرده مزاحم شده مامان ؟/؟ . فرهاد یه پیشنهادی داد که خیلی هیجان انگیز بود وهمه راضی می شدند . پسرم رو زمین دراز کشید من روش نشسته و کیرشو تو کوسم فرو کردم و تایی هم از پشت گذاشت تو کونم . هیجانی که از ورود کیر فرهاد به کوسم احساس کردم بیشتر از هیجانی بود که پدرش واسه اولین بار منو گایید . با جفت دستاش کمرمو قلاب کرده بود و کیرشو محکم از پایین کوسم به بالا می فرستاد . سینه ام به سینه اش چسبیده قلب هردومون به شدت می تپید . فرهاد که صدای جیغ زدنهای منو شنیده بودوراستی راستی ترس برش داشته بود که به گوش همسایه ها برسه .با یه بوسه چسبون صدامو خاموش کرد . کیر کلفت پسرم به گرمی و نرمی توی کوسم حرکت می کرد . طوری لذت می بردم که حتی با کیر خانوم تایی هم کیف می کردم . بیشتر از دو سال بود که این طور در مسیر آرامش نبودم . اون باید منو به ارگاسم می رسوند  . با همون لبای چسبیده ولی خیلی آروم به فر هاد گفتم که ادامه بده -فریده جون کیرم کیییییررررررر م میخخخخارررره . می خواستم بگم کوس منم بدتر از کیر تو میخاره واسه همین یه خورده لبامو از لباش جدا کرده وآروم بهش گفتم فرهاد تند تر بکنم . مال منم میخاره . بعد از بابات همین طور میخاره . پشت سر منم خانوم تایی عین کاراته بازای تو فیلما زوزه می کشید . مثل این که کون من خیلی بهش حال می داد -فرهاد بکن مادرتو بکن . کیر تو دوای منه . شفای منه . حال بده . یه لحظه تنم به لرزه افتاد . از اون حسایی که قبل از ارگاسم بهم دست می داد . پنجه هامو تو سینه های فر هاد بیچاره فرو برده و تایی هم که حال منو اینجور دیده بود قاچای کونمو از وسط بیشتر بازش کرد تا تماس دو تا کیر با سوراخای کوس و کونم بیشتر شه . اونم پنجه هاشو توی برشهای کونم فرو برده بود -آخ کوسسسسسم فر هاد فر هاد فرررررهاد اومد اومد ... فرهاد من سر بالایی آبشو خالی کرد توی کوسم -جاااااان مااااامااااان دیگه نمی تونستم داشته باشم . در همین لحظه همه از هم جدا شدیم . تایی شی میله فوری قاپ زد کیر فرهاد رو گرفت و اونو گذاشت تو دهنش و با حرص و ولع عجیبی اونو ساک می زد . بقیه آب فرهادو میک زد و خورد . منو هم به هوس انداخت . حرصم گرفته بود و حسادت می کردم این کیر حق من بود . با این که ارگاسم شده بودم بازم کیر می خواستم منم دهنمو به کیر تایی بند کرده وواسش ساک می زدم از بس حشری شده بود دهنش شل شد وکیر فرهادو ول کرد ومنم فوری رفتم کیر پسرمو گذاشتم تو دهنم وفرهاد هم رفت رو سینه های شی میله . خوب که حال کردیم مادر و پسر دو تایی رو زمین دمر کردیم وکنار هم سرمونو روبروی هم قرار دادیم با هم قرار گذاشتیم که این حرکات ماساژی رو خوب یاد بگیریم ودیگه دست به دامن این تایلندیه نشیم . با مالش دادنهای تایی خوابم برده بود ووقتی چشامو باز کردم دیدم فرهاد و تایی چه جور مشغولن . زنه عوضی هر کاری کرد بذاره تو کون فرهاد پسرم قبول نکرد و بهش گفت آشغال عوضی من کونی نیستم . هرچند این دو نفر زبون همو نمی فهمیدند . فرهاد اونو یه دور بر گردوند و گفت همین طرفی باش تا من اون کیر خرچنگی تو رو نبینم . کون تایی رو از وسط باز کرد و کیر کلفتشو باشدت فرو می کرد تو کونش و با سرعت می کشید بیرون که صدای جیغ وفریادش تا چند خونه اون ور تر هم می رفت . عین سگ زوزه می کشید و فرهاد هم دست از گاییدن نمی کشید . یکی دو تا از مویرگهای مقعد یا سوراخ کون شی میله پاره شده وظاهرا دیگه از کارش انداخته بود . مشتی اسکناس ریختم تو دستش ویه تاکسی واسش گرفتم و اونو فرستادم . من و فرهاد آغوشمونو واسه هم باز کردیم -مامان منو هم باید درمان کنی ها -بیا بغلم عزیزم . تازه راه درمانو پیدا کردم . با یه حرکت دوتایی مون از هر درد و رنجی دور میشیم . گام به گام  به هم نزدیک شدیم و ایستاده کیرشو گذاشت تو کوس من . دستارو دور کمر هم حلقه زدیم وبهش گفتم اینه راه درمان . قبل از این که ببوسمش گفتم در ضمن میخوام به پسرعمو جوادت که خیلی مومن و باخداست بگم بیاد مغازه جای تو وایسه و تو دیگه ور دل من باشی .. پایان .. نویسنده .. ایرانی 

21 نظرات:

ایرانی گفت...

این هم یه داستان با یه اشاره کوچولو به شی میل .یه چیزی می خوام بگم فقط بهم نخندین تا چند وقت پیش که شی میل ها رو در فیلمهای سکسی می دیدم فکر می کردم یه سری زنای علاقمند به مرد بودن واسه خودشون آلت مردونه می کارن .حالا از کجا پیدا کردن و کاشتن دو تا فکر توی کله ام بود یکی اینکه در آزمایشگاه تولید مصنوعی شبیه به طبیعی میشن ویکی این که بعضی ازمردها قبل از مرگشون وصیت می کنند که بلافاصله پس از مرگشون اونجاشون به همچین زنایی اهدا شه واسه همینه که بعد از پیوند شل ووارفته میشه .البته من خودم از فیلمهای مربوط به شی میلها خوشم نمیومد و نمیاد وهروقت می دیدم کانال عوض می کردم .ولی حالا که می دونم جریان مادرزادیه برای این گروه از آفریدگان خدا هم آرزوی بهترین ها ورفع مشکلاتشونو داشته امیدوارم جامعه بهتر وبیشتر از اینها درکشون کنه .پاینده باشید ..ایرانی

ناشناس گفت...

سلام بر هر دو شما عزیزان ایرانی و امیر گلم -- امید --- هستم
من تازه امروز تونستم بیام و جواب های شما رو در مورد انتقادم از امیر بخونم شاید باورت نشه ته دلم مطمئن بودم که جوابم رو مثل همیشه منطقی و قانع کننده میدید باور بفرمائید وقتی جواب شما و امیر رو خوندم اشک تو چشمام حلقه زد منو ببخشید اگر زود قضاوت کردم من بارها گفتم تا به حال اتفاق فانتزیی در زندگیم رخ نداده که برای دوستان بفرستم و میشه گفت فقط یه مصرف کننده ام، اینکه به خودم جسارت دادم و انتقاد کردم صرفا بخاطر علاقه شدیدم به امیر است من تا به حال امیر رو ندیدم و تو ذهنم از امیر یه دوستی ساختم که قلم بسیار شیوایی داره و..... خیلی چیز های دیگه که همه برای قهرمانها و یا افراد محبوب خود در افکارشون پرورش میدن حالا این دوست من خیلی وقت دیگه سر نمیزنه و باعث دلتنگی شده برام، گلایه هام از سر دوست داشتن بود نه نخواستن زیاد حرف زدم ببخشید
هردو شما برام عزیزید ودوستتون دارم و بی صبرانه منتظرام سال جدید برسه تا امیر بیاد. شاید با دعای گربه سیاه بارون نیاد ولی براتون دعا میکنم تا مشکلاتتون زودتر برطرف بشه.
دوستدار شما --------- امید ------

ناشناس گفت...

سلام بر هر دو شما عزیزان ایرانی و امیر گلم -- امید --- هستم
من تازه امروز تونستم بیام و جواب های شما رو در مورد انتقادم از امیر بخونم شاید باورت نشه ته دلم مطمئن بودم که جوابم رو مثل همیشه منطقی و قانع کننده میدید باور بفرمائید وقتی جواب شما و امیر رو خوندم اشک تو چشمام حلقه زد منو ببخشید اگر زود قضاوت کردم من بارها گفتم تا به حال اتفاق فانتزیی در زندگیم رخ نداده که برای دوستان بفرستم و میشه گفت فقط یه مصرف کننده ام، اینکه به خودم جسارت دادم و انتقاد کردم صرفا بخاطر علاقه شدیدم به امیر است من تا به حال امیر رو ندیدم و تو ذهنم از امیر یه دوستی ساختم که قلم بسیار شیوایی داره و..... خیلی چیز های دیگه که همه برای قهرمانها و یا افراد محبوب خود در افکارشون پرورش میدن حالا این دوست من خیلی وقت دیگه سر نمیزنه و باعث دلتنگی شده برام، گلایه هام از سر دوست داشتن بود نه نخواستن زیاد حرف زدم ببخشید
هردو شما برام عزیزید ودوستتون دارم و بی صبرانه منتظرام سال جدید برسه تا امیر بیاد. شاید با دعای گربه سیاه بارون نیاد ولی براتون دعا میکنم تا مشکلاتتون زودتر برطرف بشه.
دوستدار شما --------- امید ------

ایرانی گفت...

امید عزیزم خیلی دوستت داریم درکت می کنیم ومی دونم که تو هم من و امیررو درک می کنی .امیر و من هردومون برای شما تلاش می کنیم .در حال حاضر شاید فعالیت دو دقیقه ای امیر بیشتراز دو ساعت کار من ارزش داشته باشه هر دو ما از کمترین فرصت برای رسیدن به شما استفاده می کنیم .حرف برای نوشتن زیاد دارم ولی اینو می خوام بپرسم به خاطر مشکلات اینترنتی بود که به ما دیر سر زدی ؟ امیدوارم نسبت به ما کم لطف نشده باشی که میدونم نشدی .شاد شاد شاد باشی ..ایرانی

ناشناس گفت...

ایرانی جون وامیرسکسی عزیزسلام خسته نباشی میخواستم اگرامکان داره یک داستان ضربدری باحال سکسی3تا زوج که تومراسم عروسی همدیگر پیدا میکنند واسه تعطیلات عیدبنویسی ممنون میشم.

ناشناس گفت...

Aali mesle hamishe.
Age mitoni bishtar az dojenseha dastan benevis

دلفین گفت...

ایرانی عزیز عالی بود

ar@sh گفت...

dastane qashangi bod.vali kolan shemale ha to iran kheili mahdodan.va daran aziat mishan.b omide zendegie rahate ona... Dord bar shemale haye aryaee!

ایرانی گفت...

بادرود به آشنایان گل ودلفین عزیزم !فکر می کنم یه داستان تک قسمتی ساده و معمولی دو جنسی آماده کرده باشم ولی خب چون هفته ای دو تا تک قسمتی میذارم وسعی می کنم خواهر و مادر و خواهرزن و غریبه و...اینا رو طوری منتشر کنم که نوبت به همه برسه تا نوبت اون بشه میشه چند قسمت دیگه ..درمورد داستان 3 زوج هم در فرصت مناسب حتما ..احتمالا همون سکس ضربدری میشه دیگه ..موفق باشید ...ایرانی

ABBAS گفت...

شرمنده نتونستم زود بیام شارژ اینترنتم تموم شده بود فقط بهت بگم عالی بود همون اولش که اسم ماساژ وتایلند اومد فهمیدم چیه خیلی خیلی باحال بود اگرم میتونی از همین تک پارتی ها بزار واقعا باحاله من کی خیلی دوستش دارم امیدورام موفق باشی

ناشناس گفت...

داستان جالبي بود ايول حال كردم

جيبر گفت...

داستان جالبي بود ايول حال كردم

ایرانی گفت...

حتما داش عباس گلم سرفرصت و به نوبت همه مدل داستان می نویسم .لطف کردی که بازم به یاد ما بودی .پایدار باشی ...ایرانی

ایرانی گفت...

باسلامی دیگر به آرش عزیزم .من هم امیدوارم به شخصیت انسانی و حقوقی از این دسته از انسانها توجه بشه واین عزیزان هم باید بدونن که این داستانهایی هم که در مورد اونا نوشته میشه مثل سایر داستانهایی که در مورد افرادی با ساختمان عادی بدنی نوشته میشه به هیچ وجه قصد توهین نیست همه عزیزان برای من دوست داشتنی هستند حتی با این که از گی و همجنس بازی هم متنفرم برای طرفداران آن هم احترام قائلم. امیدوارم در کشور ما هم به شی میل های عزیز و دوجنسه ها و زندگی آنها توجه بشه وبر خوردی صحیح با آنان داشته باشند .درود بر آریایی های پاک نهاد و پاکدل و آزاده درود بر تو ودرود بر شی میل های دوست داشتنی دوجنسه های عزیز ویک جنسه های نازنین ..ایرانی

ایرانی گفت...

جبیر همه آشنای من ! منم باپیام تو و سایر عزیزان حال می کنم ...ایرانی

matin گفت...

مرسی خیلی عالی بود توپ

ایرانی گفت...

متشکرم داداش متین .سربلند باشی ...ایرانی

مرتضی گفت...

ایرانی عزیز عالی بود.
واقعا دسته گلت درد نکنه و خسته نباشی داداش

ایرانی گفت...

از قرمز به یک آبی دوست داشتنی ..توهم خسته نباشی آقامرتضی ..ایرانی

ناشناس گفت...

خوش به حال زنه و خاک تو سر فرهاد. اگه من جاش بودم میدادم دختره جرم بده و اگه زورش میرسید مینشتم رو کیرش و پاهامو دور کمرش حلقه میکردم تا درحال گاییده شدن بلندم کنه اووووووووخخخخخخخخخخخ چه حالی میده

ایرانی گفت...

با سلام به دوست خوب و نازنینم ..خب دیگه فر هاد خان قصه ما این جوری بیشتر به هیجان میومده . ولی یه چیزی هم که هست اینه اونایی که یه حال و هوای مخصوصی دارند از شی میل ها کمتر خجالت می کشند یا باهاشون راحت ترند و از نظر فکری و روحی خودشونو واسه تسلیم شدن جسمی و جنسی راحت تر آماده می کنند . خوش و خرم و خندان وشاد باشی ...ایرانی

 

ابزار وبمستر