ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

میسترس اسلیو لزبین 12

سرمو گذاشته بودم لاپای میسترس و نفس عمیق می کشیدم . لذت می بردم .  بوی ترشیدگی خاصی می داد . از این به بعد باید یه نوشیدنیهای خاصی هم بهش می دادم که ادرارشو زیاد کنه تا بیشتر بره دستشویی . زبونمو بیشتر می کردم تو کوسش و اون پایین کوس به منطقه سوراخ مثانه اش می چسبوندم . دهنمو گذاشته بودم زیر کوسش و با انگشت به میسترس اشاره می زدم که اگه می تونه خالی کنه تو دهنم ولی کاملیا هرچی به خودش فشار آورد دیگه خشک خشک بود و من هم دیگه چسبیده بودم به اون ناحیه و ولش نمی کردم . کوسشو درسته میذاشتم تو دهنم و با اشتها میکش می زدم -جووووووون هرچی بخورم سیر نمیشم . خوردن و میک زدن کوس میسترس با کلاس یه نعمتیه و یه لیاقتی میخواد که هرکسی نداره . -نگار اسلیو من بریم سری به اسلیو طناز بزنیم و کمی حالشو جا بیاریم . دوتایی رفتیم طرفش . حالا کاملیا بهم دستور می داد که مثلا با طناز چیکار کنم . -چسبو از رو دهنش بکش . دستورشو انجام دادم -حالا میخوام با ابتکار خودت یه درس خوبی به این برده گستاخ بدی که دیگه اطاعت از یادش نره طناز که دهنش باز شده بود به حرف اومد و گفت من که بنده و برده مطیعی هستم من که کار بدی نکردم . -نگار اسلیو ! نشون بده که مطیع بودن یعنی چه . می خوام ببینم تا چه حد ابتکار داری . زبون کاملیا رو به خوبی می فهمیدم . ازم می خواست کاری کنم که طناز از اون کار چندشش میشه . انگشت میانی دست راستمو کردم تو سوراخ کون کاملیا . طوری که دردش نگیره یه دور آروم تو همون سوراخش گردوندم و درش آوردم . اول خودم یه بویی کردم و دیدم اون رایحه اصل خودشو داره . حیف که می خواستم حال طنازو بگیرم وگرنه خودم انگشت خودمو میک می زدم . انگشتمو گذاشتم جلو بینی طناز . اون چه می خواست و چه نمی خواست در حال بوکردن انگشت من بود . انگشتو گذاشتم وسط لباش -بازش کن دهنتو باز کن . طناز دهنش بسته بود . فقط یه لحظه بازش کرد و گفت تو هم که مثل من اسلیوی . اینو که گفت کاملیا شلاقی رو از رو زمین بر داشت و با تمام توان بر پیکره طناز نواخت . این آخرین باریه که داری از این غلطا می کنی . نگار اسلیو دستورات منو پیاده می کرد . مجری دستورات من رویکی  دیگه , یعنی خود من .. -غلط کردم .. ببخشید خانوم -نگار اسلیو جان ریشترشو زیاد کن . -بانوی من اگر اجازه می فر مایید در حال حاضر سوراخ کون من رایحه ای قوی داره و احتمالا خواب رو از سر اسلیو طناز ناز ما می پرونه .. انگشتمو چند بار تو کونم چرخوندم و پس از این که مطمئن شدم یه بوی غلیظ و تند داره گرفتمش طرف بینی و دهن طناز . حالا این من بودم که با یه بر خورد تند به رقیبم دستور می دادم . -بازش کن وگرنه این دفعه میرم از توالت جنس میارم . از ترس دهنشو باز کرد و شروع کرد به میک زدن انگشتم . -طبیعی بخور . طوری طبیعی بخور که من متوجه شم داری یه حال درست و حسابی می کنی . بانوی من نگران نباش کار من بهداشتی بوده . انگشت راستوکردم تو کون شما و انگشت چپو تو کون خودم که دیگه بهداشتی کار کرده باشم .. پس از این که یه سرویس حال طناز رو جا آوردیم و دونفری لت و پارش کردیم کاملیا اومد کنار من و با یه نگاه محبت آمیزی بهم نگریست که دوست داشتم خودمو تو بغلش پرت کنم و سر تا پاشو غرق بوسه کنم ولی حس کردم که زیاد نباید از جایگاه خودم حرکت کنم و شاید با این کارام اون حس کنه که من دارم پررو میشم .. باید حساب همه جا رو می کردم . -من خیلی خسته ام . اسلیو نگار ! تو و طناز در خدمت منید ولی در غیاب من تو نسبت به طناز سمت میسترسی داری  . چونه طناز رو با خشونت کشید و سرشو آورد بالا و گفت حالیته چی گفتم . تو برده میسترس نگار هم هستی . اون می تونه هر کاری باهات انجام بده . من میرم بخوابم . فقط اسلیو نگار حواست باشه بهت چی گفتم . اگه ببینم این فردا دوباره روش زیاد شده من از دید تو نگاه می کنم و با تو بر خورد می کنم . پس مثل یک استاد بهش آموزش بده براش مثل یک جلاد باش و اونو بساز .. بهش رحم نکن ... شاید اگه این چیزارو میسترس من بهم نمی گفت من یه خورده دلم می سوخت ولی با این حرفاش به خاطر عشقی که به کاملیا داشتم حس می کردم که می تونم بیرحم تر باشم . سریع رفتم دستشویی و از هر دو طرف خالی کردم یه کفش پاشنه بلند و جوراب هم پام کردم و یه خورده خودمو خوشگل کردم ولی به جای پودر و ادکلن زدن به خودم عرق تنمو همه جا پخش کردم . دست و پای طناز اسلیو باز کرده و یه قلاده بستم گردنش و اونو مثل سگ به طرف خودم می کشیدم . خیلی رام شده بود و حرفی نمی زد . دیگه مثل غروبی پررو بازی در نمی آورد . یه خورده آب بندی شده بود .. اونو طاقباز انداختمش زمین . سر قلاده از دستم رها شده بود . نیازی هم نبود که قلاده رو دستم داشته باشم . گوشه پذیرایی قرار داشتیم . پاشنه تیز کفش رو گرفتم طرف دهنش و بقیه قسمتهای کفش رو رو صورتش قرار دادم . پاشنه های خاکی کفشمو می بوسید و لیس می زد .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

3 نظرات:

ناشناس گفت...

عالیه عالیییههههههه ادامه بده آبم با فشار پرید بیرون.دمت گرم.میثم

ایرانی گفت...

میثم داداش خسته نباشی ..این داستان در سه قسمت دیگه تموم میشه و من سعی می کنم در آینده حتی اگه تک قسمتی هم شده بازم از این داستانها بنویسم . شبت خوش ..دلت خوش ..ایرانی

ناشناس گفت...

برده برای میسترس هستم...تجربه داشتم و حرفه ای هستم...فیلم هم دارم...فقط میسترس اس بدن ممنون..پسر زنگ نزنه..فقط میسترس ( خانم..دختر..زن)
09388287190
ا

 

ابزار وبمستر