ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

فقط یک مرد 14

ملوس بانو!  من لیاقت شما رو ندارم . این همه مرد با ایمان افغانی و هم دین شما وجود داره من چه طور می تونم شوهر شما باشم ؟/؟ این حرف من دیگه نهایت کوس خلی منو می رسوند . آخه الان دیگه جز من مرد خایه دار دیگه ای تو این دنیا وجود نداشت که کیرش کیر باشه .. ملوس یه جور مخصوصی نگام کرد و رفت رو زمین نشست و از چمدونش یه سری وسیله آرایش در آورد . منو یاد مادر مادر بزرگم مینداخت که وقتی بچه بودم یه چند وقتی زنده بود . با این که خیلی پیر بود ولی اهل حال بود . اونم از این وسایل آرایش قدیمیشو تو یه چمدون نگه می داشت و بیشتر جاها با خودش می برد . البته از اون چمدونهای خیلی کو چیکم بود . ملوس خانوم پشت به من داشت آرایش می کرد . -ملوس جان تازه مالیدی چه خبره دوباره -دوست دارم برا شوهر جونم  مقبول تر شم . ننه آقام هم همیشه این کلمه رو استفاده می کرد . مقبول رو در معنای زیبا به کار می برد . یه شیشه بزرگ عطر هم از چمدونش در آورد و اونو با یه پنبه آغشته کرد و به تن و بدنش مالید . رو کرد به من و گفت آقاکوروش من این بهترین جنس سرخاب و سفیدابه که به صورتم زدم . چه گونه شدم ؟/؟ -همان گونه که من دوست دارم .عطری که به خودش زده بود خیلی خوشبو بود ولی با هیچیک از این عطرای فرانسوی و روز دنیا همخونی نداشت . -ملوس بانو این بوی چیه ؟/؟ -این مشک خوشبوی آهوی ختنه  . سرمو بردم جلوتر . گذاشتم وسط سینه هاش . یه نفس عمیقی کشیدم -از سینه بند من خوشتان می آید ؟/؟ این ملوس بانوی من گاهی ادبی صحبت می کرد و گاهی خودمونی . دوست داشت خودمونی و مثل من حرف بزنه ولی انگار عادت نداشت .. می خواستم بهش بگم ملوس جون الان دیگه به این سینه بند نمیگن . دومرحله عقبی ناناز ولی نخواستم تو ذوقش بزنم . -آره این از اون سینه بند های آخرین مدله . ببینم اینا رو از کجا گیر آوردی .؟/؟ -دوست من کبوتر صحرا اینارو برام آورده . پدرم به پدرش عقاب کوهستان تریاک می رسونه اونم اینا رو بهم داده . -ببینم کبوتر بچه عقابه ؟/؟  اینا چه جوری .. حرفمو قطع کرد و گفت شوهر دلبندم اینا سرخپوست هستند -ملوس جون تو که خودت تریاک نمی کشی که . من از آدمای تریاکی و مواد مخدر بدم میاد -نه آقای من من معتاد نیستم . حتی لب به وافور نزدم . -حالا می تونم ازت خواهش کنم به یه چیز کلفت تر از وافور لب بزنی ؟/؟ -مگه خودتان نگفتید که احتیاط کنم معتاد نشم . جلدی خودمو لخت کرده و اون که از کار هام چیزی سر در نمی آورد یه وقتی به خودش اومد که دید کیر کلفتم با اون کله چاقالوش عینهو یه وافور روبروش قرار گرفته -ملوس بانو با اوت زبون و دهن ملوست لیس و میکش بزن .-حقیقت می فر مایید .نشانه هایی از وافوره -اصلا خودشه . ملوس نشست و منم ایستاده کیرمو فروکردم تو دهنش . درهمون حالت دستمو از پشت به سوتین اونی که به خیال خودش و پدرش زنم شده بود رسوندم و درش آوردم عجب ساکی می زد این زنه . دلم نمی خواست به این زودی آبمو خالی کنم . دهنشو تا ته کیرم می رسوند و وقتی تا سر کیرم دهنو می کشید بیرون از تماشای کیر و اون لبای گرد و حلقه شده اش یه دنیا کیف می کردم .. هربار حس می کردم که آبم میخواد بریزه این پشه ها پوستم می کردند . طوری بهم نیش می زدند که فراموش می کردم کیرم تو دهن ملوس خانومه . چهار گوشه چادر چند تا فانوس روشن بود . ملا عمر کرم کرده بودند و به مناسبت شب زفاف اسراف کرده و نور چادر رو زیاد فر موده بودند . زن افغانی با تمام وجودش خودشوتسلیم من کرده بود . زنی که شوهرش بن لادن معروف رو تازگیها از دست داده بود . کیرمو خودم از دهنش بیرون کشیده بغلش کرده و بردمش طرف تشک وانداختم روش . -بیا خوشی کنیم . بیا خوشی کنیم -مگه الان داریم چیکار می کنیم .. شورتشو از پاش کشیدم پایین و دهنمو گذاشتم رو کوسش . کوسش نه می شد گفت تنگه و نه گشاد . ولی دور و برو داخلش همه خیس بود ... -آقای من نمی خواهم فریاد بزنم .. نه سرور من . شما دارید  فرج مرا می لیسید؟/؟  -ملوس جان یه خورده خودمونی حرف بزن .. به این فرج نمیگن میگن کوس . -کوروش جان چند ماه که در کنار تو باشم یاد می گیرم . الان هم سعی می کنم . وای این ملوس واسه خودش نقشه داشت . یعنی چند ماه دیگه هم باید اینجا بمونم ؟/؟ پدر کوس کشش که می گفت تا چند تا پسر تحویل نگیره دست از سر من بر نمی داره . یه بد بیاری دیگه برای جهانیان این که چند روز پیش اعلام شد تمام جنین های پسری هم که در اون روز طوفانی از آب واکسیژن مادر استفاده کرده اند به احتمال زیاد خاصیت و قدرت بار وری نخواهند داشت و این از بررسی چند تا جنین مشخص شده که روی اونا اثر گذار بوده .. اگرم اثر نمیذاشت نفعی که به حال من نداشت . اینا حداقل باید دوازده سیزده سال بعد بعد از بلوغ کمک حال من می شدند . تازه این مسئله به نفع من تموم شده و اون این که پدر تمام پسر های کاری و توانای دنیا من خواهم بود و تا یکصد سال آینده دنیا سراسر آریایی خواهدشد وحداقل مطلب این که پدر کره زمین از نژاد آریا خواهد بود . -آقای من آقای من خوشی بده خوشی بده . دیگه داشتم یواش یواش زبونشومی فهمیدم . چیز سختی هم نمی گفت . می گفت کوسشو بلیسم و کاری کنم که در سکس هردومون حال کنیم و به اونم یه خیلی حال بدم . فکرنکنم بن لادن وملا عمر اهل حال دادن به زناشون بوده باشند و کوسشونو لیس زده باشن . اگرم می خواستن این کارو بکنن با اون ریشای پشمکی بوگندوشون خوار مادر کوسو به گاییدن می دادن .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

6 نظرات:

ناشناس گفت...

Mr30 irani jon va amire azizam ( simin )

ناشناس گفت...

Mr30 irani jon va amire azizam ( simin )

دلفین گفت...

ایرانی جون دمت گرم

ایرانی گفت...

سپاس ! داداش دلفین . همیشه شاد باشی ..ایرانی

ناشناس گفت...

سلام ایرانی گلم ممنون ازلطفت مثل اینکه زیادی پروشدم حی درخواست میکنم البته اینهایی خواستم هروقت مایل یا قابل دونستی بنویس.ارادتمند شمافردین

ایرانی گفت...

فردین عزیز خواهش می کنم از این حرفا نزن . اتفاقا از همراهی و پیشنهاد و نظرات تو و سایر دوستان خیلی شاد میشم . دستت درد نکنه وذهنت خسته نباشه از این که به فکر من واین مجموعه هستی . اون داستان زن داداش سکسی روهم که پیشنهاد دادی ومی خوام تک قسمتی بنویسم فعلا اسمشو انتخاب کردم . مگه میشه سوژه پیشنهادی تو جالب نباشه ؟ البته به شرطی که یک نویسنده درست وحسابی حق مطلبو ادا کنه نه یک میرزا بنویس آماتوری مثل من . واقعا افتخار می کنم که دوستان خوب و با کلاسی مثل تو در این سایت دلسوزانه با من همراهی می کنند . و من خیلی دوست دارم که علاقه خودم به دوستان گلمو خیلی سریع نشون بدم و ثابت کنم .درهر صورت با رفتارم و اگرم فرصت نکردم با کلامم که از ته دلمه می خوام نشون بدم که چقدر همه این دوستان واسم دوست داشتنی هستند .ودر نوشتن و پاسخ به نظرات طوری محتاطانه و روانشناسانه عمل می کنم که کسی رو آزرده خاطر نکنم .چون همه این داستانها یک نمایشه . چیزی که باقی می مونه محبت و عشق ودوستی واقعی بین دوستانه . فردین نازنین منتظر پیامهای بعدیت هستم ...ایرانی

 

ابزار وبمستر