ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

مادرفداکار15

امیر کون کتابونو به دوطرف بازکرد و ضربات زلزله ایشو به کوس عمه وارد می کرد و با هر حمله و تماس وبرخورد زیر شکمش با کون کتی کون خوش استیل زن یه سال کون نداده به لرزه می افتاد . -عمه جون این زلزله خوبه یا ریشترشو زیاد کنم -تا می تونی زیادش کن . منو زیر آوار کیرت دفن کن . چقدر نیازداشتم و دارم امیر .. برادرزاده در حالی که دستشو از طرف کمر به سینه های عمه رسونده بود گفت عمه هنوز مث سابق دوستم داری ؟/؟ نمیگی که امیر پسر گستاخ و هوسبازیه ؟/؟-اوخ پسر معلومه چی داری میگی ؟/؟ خیلی بیشتر از گذشته دوستت دارم . من این امیرو بیشتر میخوام و می پسندم . امیری روکه بین من و اون دیگه هیچ فاصله ای نباشه ..عزیزم فاصله ها روپرکن تا این فاصله ای که بین من و شوهر عمه ات افتاده زندگیمو تباه نکنه. امیر خودش زرنگ بود و مطلبو گرفت ولی دوست داشت بیشتر حال کنه -ببینم کتی جون فکر می کنی بهترین راه برای پرشدن فاصله ها چی باشه -پسره زرنگ کسی که کیرشو می کنه تو کوس عمه اش از اون هفت خط هاست . امیر که خنده اش گرفته بود این بار کیرشو تا ته فروکرد تو کوس عمه کتی و دیگه بهش حرکتی نداد -کتی جان حالا این یه فاصله پرشده هست -دیدی گفتم پسر تو خیلی زرنگی ؟/؟ المیرا با حرفای اونا حال می کرد . یه سروگوشی آب داد تا مطمئن شه از طرف الناز خطری اونا رو تهدید نمی کنه  .هرچند اگه سر و صدایی می شنید درو می بست و می رفت به اتاق خودش . مسیر عشقبازی رو تغییر دادند و برادرزاده روی عمه اش که طاقباز دراز کشیده بود قرار گرفت .. کتی دو طرف صورت امیرو میون کف دو تا دستاش قرار داده بود و با یه فشار سر امیرو به طرف خودش نزدیک کرد . دوست داشت با یه بوسه داغ گرماو هیجان سکسو به اوجش برسونه . امیر به آرومی لباشو به لبای عمه نزدیک کرد و باهمون فاصله وحرکت کیرشم از پایین به کوس اون نزدیک ترکرده طوری که وقتی لباش رولبای کتی قرار گرفته بود کیرشم به آرومی راهشو توکوس پیدا کرده بود . تجربه چند بار گاییدن زنا سبب شده بود که امیر به خوبی با نقاط و لحظه های حساس زنان آشنایی پیدا کنه . کتی که نقاط حساس زیادی داشت .. لبای تشنه زنو میک می زد و زیر گلو و چونه هاشو نوازش می کرد . دستاشو دور کمر عمه حلقه کرد . کیر با کوس خیس حال می کرد و اون از این که با عمه مهربونش تا این حد اخت شده که دیگه می تونن همه حرفای دلشونو بزنن و از خواسته هاشون بگن کلی احساس خوشحالی می کرد .. اون به خوبی متوجه شده بود که لذتهای رفت وبرگشتی در سکس بیشتر به آدم حال میده و درواقع میزان لذتو زیاد می کنه .. مثلا اون داشت سینه عمه رو میک می زد و باهاشون بازی می کرد این یه نوعی از لذت بردن وحال کردن بود وقتی کتی از این حرکت امیر خوشش میومد و هوس خودشو نشون می داد امیر با لذت و هیجان بیشتری به کارش ادامه می داد تا کتی رو بیشتر به هوس بیاره و کاری کنه که اون بیشتر حال کنه . درواقع سکس یعنی تقسیم و تبادل لذتها . پسر کیرشو از کوس بیرون کشید تا برای دقایقی زن رو غرق بوسه کنه . سر تا پاشو می بوسید و می لیسید . کوس رو با چهار تا انگشتاش داد بالا و قسمت بالای اونو گذاشت تو دهنش . -عجب خوشمزه هست عمه جون .. اینو کجا قایم کرده بودی -وووووویییییی امیر بخورررررششششش حالا دیگه مال توهه . صاحبش تویی . من که واسه تو قایمش نمی کنم . بخور بخور .. بعدش باید دوباره بذاری تو کوسسسسم . دلم میخواد جیغ بزنم . حال کنم . هروقت دارم کوس میدم و سکس می کنم تا جیغ نکشم بهم مزه نمیده . امیر بهم قول بده میای خونه مون تا هرچی دلم میخواد جیغ بکشم خونه رو بلرزونم . ستونهاشو تکون بدم . -به شرطی که منم ستونهاتو تکون بدم -اوخ امییییییر تو با کیرت ستون و کون منو تکون میدی . بیار بیار کیرتو بفرست تو دهنم بذار یه خورده ساکش بزنم شاید این جوری ساکت شدم . امیر نذاشت عمه جون از جاش بلند شه روسرش قرار گرفت و کیرشو فروکرد تو دهن کتی . ودستشم رو کوس کار می کرد . کتی واسه یه لحظه دستشو از رو کیرم برداشت و گفت خیلی بلایی امیر خوب بلدی چطور آدمو به هوس بیاری . امیر انگشتاشو به سرعت فرو می کرد تو کوس کتی و درش می آورد -نه نمیشه دوباره باید بذاری تو کوسم . خیلی شیطونی پسر -دوست نداری این جوری باشم ؟/؟ -چرا به شرطی که فقط واسه عمه ات باشی . می دونی که این روزا دخترا چقدر خطرناکن -راستشو بگو کتی جون واسه من خطر دارن یا واسه هر دو تامون -اوخ امیر چه تک خالی هستی تو دیگه درست زدی به خال .. دلم میخواد توفقط مال من باشی و منم مث یه دوست دخترت باشم یه دوست دختری که هرکاری دوست داری باهاش بکنی . با یه کوس تضمینی که ورود ممنوع هم نداره .. -اوخ که امیر بمیره واسه اون راه ورودی عمه جونش . عمه جون جوونش .... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی

5 نظرات:

دلفین گفت...

عالی عالی عالیییییییییییییییییییییه

jemco گفت...

ایرانی عزیز
به مولا یدونه ای

علی تنها گفت...

سومین کلمه این داستان غلط املائی داره.
به جای کتایون نوشته شده
کتابون.

جيبر گفت...

عالي جذاب دنبال كردني حرف نداري ايراني

ایرانی گفت...

از همه شما دوستان و همراهان خوبم دلفین عزیز علی تنهای نازنین جمکوی دوست داشتنی و جیبر همسنگرم سپاسگزارم ..درود بر تو و دقتت علی جون که یه نقطه هم از چشمان زیبایت در نرفته ..همگی شاد باشید ..ایرانی

 

ابزار وبمستر