ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

هرکی به هرکی 26

جریانات سکس و بر نامه هاش با این که هیجان داشت و متنوع بود داشت یه حالت تکراری به خودش می گرفت . هرکدوم از این خوشگلا رو که می دیدم دوست داشتم بکنمش ولی دیگه اینجا وقتش نبود وبیرون خیانت محسوب می شد . اگه بر نامه رو یه روز و نصفش می کردند خیلی باحال می شد دیگه این جور هول هولکی هم نبود ومی شد به کارای دیگه هم رسید . ظاهرا صندوق پیشنهادات و انتقادات هم داشتیم در این افکار بودم که زینا یه نهیبی به من زد که فکر کردم الان میخواد یکی از اون ضربه های کاراته ای رو بهم وارد کنه در واقع یه هشداری بود که به خودم بیام که الان در چه وضعیتی هستم وباید چیکارکنم . زینا مث یه پرنده بال بال می زد لیسیده و میک زده شدن کوسش خیلی بهش حال می داد و اصلا هم نمی گفت بسه دیگه نخور . دلم واسه گاییدنش لک زده بود . دوست داشتم زودتر کیرمو بفرستم تو کوسش ببینم اون داخل چه خبره . این جور که معلوم بود باید خیلی تنگ و کیپ باشه . از اون کوسهاییه که به این سادگی گیر نمیاد . پرنده زیبای من دیگه بال بال نزد دیدم داره زیر لب زمزمه می کنه ارزششو داشت که واسش چند ساعت معطل شدم .-حالا کیرتو میخوام منتظر یه تشویقی بودم ولی یهو دیدم پرنده ناز و خفته من مث یه عقاب خشمگین با یه پرش جفت پاشو گذاشت دور گردن من و یه نود درجه ای منو گردوند . شایدم خیلی بیشتر از نود درجه . طاقباز افتادم رو زمین و اون افتاد رو کیرم همه این کارها در کمتر از سه چهار ثانیه انجام شد فقط همین جفتک بازیها رو اینجا کم داشتیم . معلوم نبود زینا خانوم با بقیه چه جوری سکس می کنه -آریا من یه بار ارضا شدم هنوز هیچ مردی نتونسته در یه سرویس دوبار منو به ارگاسم برسونه . می خوام این طلسمو بشکنم . کار کار کیرته . دستامو محکم رو زمین نگه داشته بود ومثل یه مرد در حال فعالیت بود . منم واسه این که از قافله عقب نمونم وقدرت خودمو نشون بدم در جهت مخالف حرکتش اونو می گاییدم . هر حدسی که در مورد کوسش می زدم کاملا درست بود . تنگ و ناز و کوچولو ولقمه ای . یک دل نه صد دل تشنه گاییدن همیشگی اون شده بودم . باید بهش ثابت می کردم که تنها مردی که می تونه منم . تنها مردی که می تونه دریک وهله دوبار اونو به ارگاسم برسونه ونام خودشو برای همیشه در تاریخ ثبت کنه . دستامو گذاشته بودم رو کونش و به هر مصیبتی بود انگشت وسطی خودمو خواستم که توی سوراخ کونش فرو کنم ولی نمی شد . سوراخش باز نمی شد یا تحمل اونو نداشت که این انگشت من بره داخلش . عجب بد بختی شده بود . حالا من این کیر گندهه رو چه طوری بکنم تو کونش مگه می شد کون نکرده از این لعبت بهشتی دست بکشم ؟/؟ انگشت کوچولوم یه خورده تو سوراخش جا می شد . انگشتی رو که فرو می کردم تو کونش با لذت میذاشتم تو دهنم . هوس داشتم گرم گرم شده بودم . اونم مث من هیجان زده بود . از این که واسه سوراخ کونش تا این حد ارزش قائل شدم کیف می کرد -آریا جونم عشق من اگه شده کونمم جربدی نمیذارم کون نکرده باهام خداحافظی کنی -اوخ عزیزم من طاقت ندارم درد تو رو ببینم حالا که این طور شد هر جوری شده باید یه دفعه دیگه ارگاسمت کنم . کیرمو طوری به سقف کوسش می کوبیدم که فریاد های هوس اون جمعیتو به دور ما کشوند . ظاهرا اکثرا دست از سکس کشیذه بودند و فقط ما رو تماشا می کردند -آفرین آریا ادامه بده . نشون بده که پسر منی .افتخار می کنم که مامانت باشم . از اون طرف یه مرد که فکر کنم شوهر زینا بود فریاد می زد زینا جون قدرت خودتو نشون بده . نشون بده که هیچ مردی نمی تونه اون جوری که من بهت حال میدم به تو حال بده . نشون بده که تو از همه زنا کوبنده تری و سخت ارضا میشی . آرمیلا خواهرم اومده بود نزدیک ما و کنار پریسا ومامان الیا وایساده بود . فرنوش و آرین و آرمین هم بودند . بابا آزاد چند متر اون طرف تر وایستاده بود . خیلی ها در حال سوت زدن و هورا کشیدن بودند . صدای آرمیلا رو می شنیدم که می گفت زینا جون بکشش . حالشو بگیر قیمه قیمه اش کن . تیکه پاره اش کن که دیگه هوس سکس خانوادگی به سرش نیفته . دیگه فکر نکنه که بخواد غوره نشده مویز شه . زینا لبای غنچه ای ومثل کوس کوچولوشوگذاشته بود رو لبای من . داشت یادم می رفت که از سینه های کوچولو و دخترونه اش بگم . اونم مثل بقیه گوشتای تنش سفت و باحال بود ولی کونش یه حالت ژله ای داشت . صدای مامان الیا رو می شنیدم که خودشو به بابا آزاد رسونده و میگه من بمیرم آریا بچه ام از صبح تا حالا دیگه هلاک شده -تجربه نداره زن ! فکر کنم خودشو به کشتن بده . از هول علیم افتاد تو دیگ به همین چیزا میگن دیگه . پس فکر کردی واسه چی من مخالف اومدنش به این جا بودم ؟/؟ عین ندید بدیدا . آخه پسر خوب پنجاه تا زن اینجان تو که نمی تونی یک دفعه همه شونو بکنی . حواسمو بردم پیش زینا . اونم بهم گفت که به جمعیت کاری نداشته باشم واعتماد به نفسمو از دست ندم -آریا جون همه اینها مسحور من و تو شدن ما که نباید پیش اینا کم بیاریم .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

4 نظرات:

matin گفت...

زیبا و عالی مرسی

دلفین گفت...

ایرانی عزیز دمت گرم بازهم گل کاشتی

جيبر گفت...

بسيارزيبا گل كاشتي مثل ايمون زايد

ایرانی گفت...

با درود به متین نازنین و دلفین عزیز و جیبر هم خط و گلم با خط قرمز ..قرمزته ..پرسپولیس اول بشی آخر بشی دوستت داریم ..ایرانی

 

ابزار وبمستر