ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

سیزده عشق 5


علی ! می تونی واسم بگی که من دیشب چه حسی داشتم و حالا چه حسی دارم ؟/؟-من از کجا بدونم ؟/؟ تو که خودت تا چند سال دیگه دکتر میشی . یه مریض وقتی اول میره پیش یه پزشک تا ویزیت بشه اول دردشو میگه شرایطشو بیان می کنه .. تازه من که پزشک نیستم -شاید بعضی وقتا برای بعضی ها باشی .. دیشب وقتی که بالاجبار از پیشت رفتم تا صبح خوابم نبرد . همش چهره تو رو می دیدم که چطور خودتو واسه من به خطر انداختی . اون دستی رو که ازش خون می ریخت و اون نگاه بیجان تو رو .. -ازبس که دلسوز و مهربونی . شاید پیش وجدان خودت ناراحت بودی . اگه یادت باشه تو و دخترا خیلی سر به سرم میذاشتین . توکه می گفتی خیلی خجالتی هستی -علی چرا همش سعی داری که موضوع رو عوض کنی ؟/؟ حس کردم که دوست دارم پیش تو باشم . وقتی به این فکر می کردم صورتم داغ می شد -حتما خیلی نگرانم بودی -هیچوقت به یه پسر این طور فکر نکرده بودم . این چند ترمی رو که گذروندم هیچ پسری چنین احساسی رو در من به وجود نیاورده بود -شاید همه اینا واسه اینه که انتظار نداشتی یه غریبه ای که مسخره اش می کردین بیاد کمکت -داری چوب می زنی ؟/؟ بگو هر چی بگی حق داری . شاید این چیزی که داری میگی تا حدودی درست باشه ولی همه این چیزا با یه بهونه ای شروع میشه -ببینم این بهانه ها منطقیه یا نه ؟/؟ -علی این قدر سر به سرم نذار . چرا می خوای با احساسات من بازی کنی ؟/؟  چرا باورم نداری ؟/؟ چرا می خوای منو از خودت برونی ؟/؟ من دوستت دارم علی عاشقتم .. حس کردم که با این حرفش دنیا رو به من داده و خودشم سبک کرده . هر دو سرمونو انداختیم زمین . جرات ادامه حرفو نداشتیم . -فکر می کنی درسته که آدم بعد از بیست سال زندگی بیست ساعته عاشق بشه ؟/؟ با دو تا دستاش دستامو گرفت تو دستش و تو چشام نگاه کرد .. -علی نگو که دوستم نداری .. اگه اینو بگی باورم نمیشه چشات یه چیز دیگه ای میگه درسته که من تا حالا عاشق نشده بودم ولی حالا که عاشق شدم می تونم نگاه یه عاشقو حس کنم و بفهمم -پس واسه چی ازمن می خواستی که احساس تو روبیان کنم ؟/؟ -واسه این که دوست داشتم از زبون خودت بشنوم و این تو باشی که بهم میگی دوستم داری عاشقمی و بهم بگی که عشق منو درک کردی ولی تو نخواستی غرور خودتو زیر پا بذاری ومن این کارو کردم تا بهت نشون بدم که چقدر دوستت دارم . چشاش پر از اشک و التماس بود ویه هیجان و لرزش خاصی رو در اون می دیدم . اونو به طرف خودم کشوندمش . دوست داشتم بغلش کنم  . لباشو ببوسم . صورتشو غرق بوسه کنم ولی حس کردم عشق ما عشقی نا فر جام خواهد بود . -راستشو بگم نسبت به تو چه احساسی دارم ؟/؟ حالا من یه سوالی ازت می کنم . من تا دیروز می خواستم بمیرم . گاهی به سرم می زد که خودکشی کنم . زندگی برام ارزش خودشو از دست داده بود . چیزی به نام خوشی واسم وجود نداشت . زیباییها رو می دیدم ولی انگار همه چی واسم زشت شده بود . ولی یه روزه حس می کنم هیچوقت صنمی برام وجود نداشته .. همه این رنجها واسم یه خواب و خیال بوده حالا خورشیدو دوباره خورشید می بینم . چمنها و شکوفه های زیبای بهاری و این درختا ی سبز و سربلندی اونا بهم لذت می ده . آواز پرندگان رو , نغمه مرغان بهشتی احساس می کنم .. ازت می پرسم فکر می کنی همه اینا واسه چی باشه ؟/؟ اگه فکر می کنی که من زندگی تو رو نجات دادم تو هم امید و زندگی رو به من بر گردوندی . شاید من جسم تو رو نجات دادم ولی تو روح منو نجات دادی . ارزش کار تو خیلی بیشتره .. این منم که حالا بهت بدهکارم .. من مغرور نیستم . تو با نگاه خودت خیلی خوب به احساس درونم پی بردی . آره من دوستت دارم دوستت دارم عاشقتم با تمام وجودم می خوامت . اگه هزار تا جون داشته باشم بازم حاضرم همه رو به خاطر تو وواسه تو بدم . نمی تونم فراموشت کنم .. ولی چیکار کنم که حس می کنم بازم دارم یه کار بیهوده می کنم یه احساسی که من و تو رو به جایی نمی رسونه . امکان نداره من و تو بتونیم به هم برسیم . من محکوم به شکست هستم . من حق ندارم عاشق باشم و کسی رو دوست داشته باشم . تو آینده روشنی داری . میگن جنگ اول به از صلح آخر . تو یه روز بیشتر نیست که باهام آشنا شدی .. -ولی حس می کنم بیشتر از خودت خودتو می شناسم . اگه منو دوست داری و میدونی که منم دوستت دارم پس چرا این قدر راحت می خوای از من و عشق من بگذری . با تمام وجودم دوستت دارم عاشقتم .. اونو دوباره به خودم فشردم . بوی تنش بوی عشقو می داد بوی پاکی و صداقتو . یعنی من بازم دارم خودمو به دامی میندازم که نتیجه اسارتشو نمی دونم ؟/؟ دلم می خواست اسیرش بشم . اسیر عشق بشم . هنوز یه روز کامل نشده بود که دیده بودمش .. ولی نه عشق من و اون نمی تونست سر انجامی داشته باشه . شاید عذاب جدایی در آغاز راه رو می شد تحمل کرد ولی عذاب در میانه راه رو چطور . -لاله حس می کنم که خوشبخت ترین مرد روی زمینم چون طعم بد بختی رو چشیدم طعم شکست در عشقو .  من نمی خوام زندگی تو رو تباه کنم . کاش اینجا یه هاون داشتم و داخلش آب می ریختم تا عشقمو نو واست تفسیرش کنم . -خیلی بد جنسی علی ! می خوای بگی عشق پاک من و تو آب در هاون کوبیدنه ؟/؟ اصلا مگه خودت نگفتی که به من بدهکاری .-من باید بهت چی بدم تا بدهکاریمو داده باشم .. -من خودتو میخوام خودتو ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

2 نظرات:

ناشناس گفت...

ali bood iranie gol
Bsabrane montazere edamasham.
shad bashi
aMir...

ایرانی گفت...

درود بر تو داداش امیر خوبم ! متشکرم از پیامهای گرم و پر مهرت ..ایرانی

 

ابزار وبمستر