ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

میسترس اسلیو لزبین 6

جووووووون جوووووون چقدر مزه میده مزه میده با حاله بانوی من .. -ببینم چیکار می کنی دیروز که ارگاسمم کردی و تونستی وظیفه خودتو به خوبی انجام بدی .. یه فکری هم باید به حال تو کرد . اسلیو که  خودشم راضی باشه شکمش سیر باشه فکرش آزاد می تونه کارشو وظیفه اشو به خوبی انجام بده . -یه فکری باید به حال تو بکنم . که تو هم در تنظیم کامل بتونی بهم حال بدی . اون لحظه نمی دونستم که چی داره میگه -بانوی من بذار از این لحظات شیرین و رویایی نهایت بهره رو ببرم . اجازه بده از وجودت لذت ببرم و اگه  قابلم میدونی شما هم از من راضی باشید . کاملیا خیلی از این نوع حرف زدنم خوشش میومد . خیلی دوست داشت در این حالت لز و رابطه میسترس اسلیوی تا حدودی حرکات نمایشی و جدی رو هم داشته باشم . به من اجازه داد که هر کاری که دوست دارم باهاش بکنم . هر کاری در جهت ارضای اون .. اوخ که انگاری دنیا رو به من داده باشه . شروع کردن از سینه هاش . بوی صابون و عطر و شامپو نمی داد . یه آثاری از اون بود ولی با مزه ترشیدگی و بوی عرق همراه بود . زبونمو روی تن نمکی اون می کشیدم . دو تا دستشو دادم بالا و البته روی تخت درازش کردم . زیر بغلش با موهای تراشیده و صاف و براق انگاری بیشتر از جاهای دیگه بوی عرق و مزه ترشیدگی می داد .-جووووون چه بویی چه حسی .. دوستش دارم دوستت دارم .. کاملیا دستش رو کوسش بود و یه دستش رو هم رو سرم قرار داده بود تا  به اصطلاح یه جوری بر هوسش غلبه کنه و یه کاری کرده باشه . -دوستت دارم دوستت د ارم .کنیزتم .خانوم منی ... بدنشو به دو قسمت راست و چپ تقسیم کرده بودم و اول داشتم سمت چپشو می لیسیدم . از زیر بغل رسیدم به سینه و ناف و بعد به رون پا . بوی عرق رون پا کمتر بود ولی من همچنان تشنه بودم . بازم انگشتاشو گذاشتم تو دهنم . هوس و اشتیاقم تمومی نداشت . همین کارو هم با اون قسمت بدنش انجام دادم و راستی راستی از حال رفته بود و منم خوشحال بودم که اونو بیحسش کردم و از حال رفته . به دوعلت هم این که ارباب من ازم راضی می بود و هم این که دیگه یه دستوری صادر نمی کرد که روند سکس و لز و حال کردن منو از خط خارج کنه . با طرف راست بدنش هم همین کارو انجام دادم و بعد از این که یه بار دیگه کوسشو که بوی شاش و عرق می داد لیسیدم تصمیم گرفتم که دمرش کنم و با پشتش حال کنم . البته از بس کوسشو لیس زدم و خیسی اونو خوردم دیگه آخرا بوی عرق و ترشیدگی اون به حداقل رسیده بود . خیلی آروم و با استرس اونو به سمت دیگه بر گردوندم خودشو خیلی سبک تر و مطیع تر از اون چه که فکر می کردم کرده بود . البته این دلیل نمی شد که من رئیس شده باشم چون داشتم به اون حال می دادم  . جوووووون پشتش بوی عرق تازه می داد چون دستکاری نشده بود . عرق آک آک . چه حالی می کردم . اول یه زبون از گردن تا مچ پاش کشیدم که قبل از این که عرقاش خشک شه یه نوشی بکنم . بعد دوباره از بالا شروع کردم . -اسلیو من . نگار جان . این جوری که رو من کار می کنی امکان نداره از دستت بدم . تو رو همیشه پیش خودم نگه می دارم . هیشکی مثل تو نیست و نمیشه .. وقتی بهم گفت نگار جان طوری شدم که می خواستم خودمو واسش قربونی کنم . اون شده بود همه چیز من . الگوی من خانوم من مراد من . بار ها و بار ها این نگار جانو در ذهن خودم مجسم کردم . به کون خوشگل و بر جسته اش رسیدم . این بار وسطشو باز کردم و اون سوراخ کوچیکشو اون وسط دیدم . باید طوری کون خانومو از وسط باز می کردم که سوراخش نسوزه و درد نگیره . باید بیشتر بازش می کردم تا زبونم بیشتر روش کشیده شه . -بانوی من هر وقت احساس سوزش کردید بفر مایید تا بیشتر از این این فضا را عریضش نکنم .. کاملیا که خودش خنده اش گرفته بود گفت بفرمایید هر چقدر صلاح می دانید عریضش بفرمایید واز این خوان نعمت بهره من شوید . کونشو به ملایمت به پهلوها باز کردم . آرزو می کردم بوی بدی داشته باشه که من بتونم به این عشق و علاقه ام افتخار کنم که دارم همچین کونی رو لیس می زنم و همین طورم بود . ظاهرا کاملیا اول صبحی رفته بود دستشویی به شیوه 2. زبونو گذاشتم رو همون ناحیه .. حس کردم که خودمم دارم حشری میشم ولی علاقه ای که برای رضایت کاملیا داشتم سبب شده بود که خودمو فراموش کنم . علاوه بر سوراخ کون دوطرف شکاف وسط و منتهی الیه دو تا برش کون کاملیا رو هم لیس می زدم . رون پاشو وسط دو تا دستام می گردوندم .. -اسلیو من کوسمم دستور میده که فراموشش نکنی کونشو از زمین آورد بالاتر و یه نیم خیمه ای زد که بتونم دو طرف کونشو راحت تر به پهلوها باز کنم و زبونمو رو کوسش بکشم . کاملیا از خود بیخود شده بود . هم با زبون و هم با دست در حال حال دادن به میسترس خودم بودم .. میسترس که انگار خبره بود اومد لبه تخت و نیمتنه اشو رو تخت قرار داد و کونشو رو لبه و پاهاشو عمود انداخت بیرون و یک زاویه نود درجه درست کرد و گفت اگه حرکاتتو در این حالت انجام بدی من راضی تر میشم و راحت به ارگاسم می رسم .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

4 نظرات:

ایرانی گفت...

داداش میثم سلام خسته نباشی . پیام به طور غیر مستقیم خوانده شد .خوشحالم که از سبک این قسمت خوشت اومده ..چند دقیقه پیش قسمت 7 اونو منتشرش کردم ولی چون تا وسط قسمت 9 که آماده اش کردم دست و پای اسلیو ما به خاطر یه امر خیر بسته هست واسه همین نمی تونه بره طرف اون علاقه مندیهای خودش وبوییدن و... سعی می کنم از قسمت دهم یا شایدم اواخر نهم ..چون من الان که این نظررو نوشتم و ارسال کردم میرم تا از قسمت هشت و نیم به بعدو ادامه بدم و با ایجاد یه تحول دیگه ای در این داستان بتونم زمینه رو طوری فراهم کنم که تو دوست داری در اون جهت باشه . درهرحال باید یه عناصر میسترس اسلیوی هم واسه خالی نبودن عریضه درش گذاشت . در دو سه قسمت بعدی یه زیر سازی یا زیر تخریب کنی انجام شده ..منظور از زیر اول زمینه داستان وزیردوم وسط بدن اسلیو می باشد که این دو معنا را به هم ربط داده ام . بازم متشکرم ازت که از این آماتوری نویسی من بدت نمیاد .دوستدار تو و همه خوانندگان خونگرم ..ایرانی

میثم گفت...

داداش شکسته نفسی میکنی ؟ کدوم اماتور نویسی ؟ فوق العاده بوده...باور کن یکی از آرزوهام بوده..من زبانم بد نیست از این داستانها به متن انگلیسی میشه پیدا کرد ولی داستان خارجی کجا ، ایرانی اونم با این قلم شیوا کجا ؟باور کن یکی از آرزوهام بود این سبک داستانها.قوه ی تخیلت خیلی بالاست.واقعا ممنونم منتظر اون قسمتهای مشتی هم هستم :d مراقب خودت باش فعلا

ایرانی گفت...

سلامی در پنجشنبه بعد از ظهر به آقا میثم گل و دوست داشتنی ! بازم ازت سپاسگزارم که نسبت به من بیش از اندازه لطف داری . آخرای قسمت نهم رو هم دنبال طعم و بو رفتم البته من که نه اون اسلیوه رفت .میثم جان در همه زمینه ها و همچنین تحصیل برات آرزوی موفقیت می کنم ..ایرانی

پیمان گفت...

سلام به میسترس های محترم
پیمان 35 ساله از تهرانم
علاقه خیلی زیادی به CBT و شکنجه های جنسی دارم
خانم های میسترس اگه علاقه دارید من در خدمتم
peyman.maleki80@gmail.com
آی دی یاهو: peyman.maleki80

 

ابزار وبمستر