ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

میسترس اسلیولزبین 7

یه دستمو قرار دادم رو کمرش و یه دستمم گذاشتم رو کوس خیسش . چشاشو بسته بود و داشت حال می کرد . دلم می خواست دوباره کوس و کونشو بلیسم ولی دستشو رسوند زیر تخت و یه کمر بندی داد به دستم که وسطش یه کیر مصنوعی  نصب شده بود . با یه اشاره میسترس فهمیدم که باید اونو با این کیر بکنم . دستمو به کیر مصنوعی مالیدم . نه سفت بود و نه شل . یه حالت اعتدالی داشت که می تونست به کاملیا لذت بده . ولی دوست داشتم که خودم با وجود و بدن خودم بهش حال بدم . دلم می خواست این من باشم که مثل دفعه قبل بهش حال میدم -میسترس من حرکات من خسته کننده شده ؟/؟ -دستوراتو انجام بده . هوس کردم که با این حال کنم . به زودی تو هم باید طعم و مزه اینو حس کنی . البته نه طبیعی اونو . -هر چه شما بفر مایید . راست می گفت من نباید گستاخ می شدم . باید وظیفه خودمو به خوبی انجام می دادم . کمر بندو رو کمر خودم تنظیم کردم و کیرو پس از این که چند بار رو وسط قاچ کوس کاملیا بازیش دادم و حشری ترش کردم تا ته کردمش داخل .. سرشو گذاشته بود میون دستاش و محکم به تشک چسبیده بود . لحظه به لحظه بانوی من بیشتر حال می کرد و من از این که اون داره لذت می بره بیشتر کیف کرده و با کیری که حس می کردم واقعا برای کوس اون تنظیم  شده و برازنده اونه حال می کردم . فشار کاملیا بر تخت  بیشتر می شد . ناگهان دست راستشو گرفت بالای سرش و با یه حرکت کاراته ای که انگار می خواد چند تاآجر رو با هم بشکنه فرمان کات و قطع عملیات رو صادر کرد . طوری ارگاسم شده بود که از حال رفته بود . اونو روی تخت درازش کردم و طاقبازش کردم . پاهاشو به پهلوها باز کردم و گذاشتم که در حال خودش بمونه . صبحونه رو آماده کردم و یکساعت بعد یه چیزی با هم خوردیم .. یه خورده از حالت میسترس اسلیوی بیرون اومده بودیم . با این حال لحن جدی خودشو حفظ کرده بود -نگار وقتشه که تو هم یه خانوم بشی . یعنی بکارتتو از دست بدی . این چیزای دست و پا گیر به درد امل ها و جامعه فناتیک می خوره . این پرده جلوی لذتها رو می گیره و یه سدی بین  صاحب خودش و نعمتهای زندگی می کشه . اگه تو الان نخوای لذت ببری پس کی می خوای حال کنی . به مردای این دوره و زمونه که نمیشه اعتماد کرد . نیاد روزی که آدم محتاج کیرشون شه . به آدم یعنی به ما جماعت زنا مثل یه کالا نگاه می کنن ولی من خردشون می کنم . حتی اونا رو لایق نمی دونم که از میونشون یه اسلیو مرد برا خودم انتخاب کنم . اونا بزرگترین جنایتکارای تاریخن .. کاملیا یه جوری حرف می زد و دستاشو بالا و پایین می کرد که داشت باورم می شد که نکنه بنده خدا نوه هیتلر باشه .- داشتن بکارت برای یک زن یعنی عقب افتادگی .. یعنی عدم پیشرفت در هر زمینه ای . اصلا چه معنی میده یه تیکه پرده نازک گوشتی اون جلو باشه و ما بگیم که  گوهر عفته . تو تا اون گوهر رو جرش ندی از زندگیت عقبی و  باعث افت میسترس خودت میشی . من نمی تونم دروغ بگم اگه دوستای میسترس من در این مورد ازم سوال کنند و من بگم که یه اسلیو دختر دارم بهم می خندن و من نمی تونم همچین وضعی رو تحمل کنم . -هرطور شما بفر مایید کاملیا جون . من همین الان میرم خودمو پاره می کنم یعنی پرده امو پاره می کنم تا بی پرده در کنار شما قرار بگیرم -نه نگار این منم که تصمیم می گیرم که پرده چه جوری پاره شه . شاید یه خورده درد و سوزش داشته باشی . نمی خوام خون خودتو ببینی . بریم یه سری به اتاق وسایل بزنیم . با هم رفتین داخل یه انباری بزرگ که گوشه پشت بوم  یا همون فضای باز  اختصاصی بالای طیقه پنجم بود . چند تا چوب و داربست و چند تا تخته آوردیم که نفهمیدم چیه کاملیا بهم گفت که دراز بکشم . این کارو واسش انجام دادم یه تخته دوتکه دراز رو که رو هم سوار می شدند رو زمین قرار داد. این تخته نصفش ثابت رو زمین قرار داشت و نصفه دیگه اش به طور متحرک روش سوار می شد و وسط قسمت متحرکش یه قسمت به صورت هلالی برش داده شده بود . ازم خواست که دراز بکشم و سرمو بذارم داخل اون قسمت که زیرشم از رو دارای یه برش هلالی بود که کله من اون وسط قرار می گرفت . تازه یادم اومد که این گیوتینه و در قدیم سر محکوم به اعدامو میذاشتن داخلش و جلاد با تبر کله رو از گردن جدا می کرد . یه خورده ترسیدم -کاملیا جان می خوای چیکار کنی -نترس سر از بدنت جدا نمی کنم . فقط می خوام دست و پا نزنی .. وقتی که مطمئن شدم منو نمی کشه آروم تر شدم . عیبی نداره من که عاشقش بودم و بذار هر کاری دوست داره انجام بده . دو تا ستون چوبی محکم رو آورد دو طرف گیوتین قرار داد و لنگامو داد هوا و به هر یک از ستونها بست . دستامو هم به یکی دو تا دیگه از همین ستونهای ریز و درشت دیگه بست . طوری که دیگه تکون بخور نبودم . تخته گیوتین هم طوری بالا اومده بود که پایین تر از گردنمو نمی دیدم . فقط قسمتی از لنگای به هوا رفته ام رو می دیدم .. -کاملیا جان می خوای جراحی کنی ؟/؟ -تو همین مایه ها . یه جراحی که بخیه لازم نداره ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 
 

ابزار وبمستر