ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

منوهم رنگ کن


پونزده سالم بود و هنوز نتونسته بودم حتی واسه یه بارم شده سکس داشته باشم . دوستام تو مدرسه همش از گاییدن کون دوست دختراشون می گفتند و یکیشون از گاییدن زن عموش می گفت ویکی می گفت که وقتی مرد همسایه رفته بود سفر ,  رفته خونه شون و زن و دخترشونو با هم گاییده . راستش قیافه ام معمولی بود و خجالتی هم بودم و نمی دونستم باید چیکار کنم . از خونواده ام هم حساب می بردم و خسته هم شده بودم از بس جق زده بودم . درهمسایگی ما زن بیوه ای زندگی می کرد که تنها بود و بچه هاش همه ازدواج کرده و رفته بودند . نه تنها خوشگل نبود سنش هم بالا بود یه چیزی حدود پنجاه می شد . حتی در خیال خودم قانع بودم که اونو هم بگام ولی اصلا نمی دونستم چه جوری شروع کنم . تازه در این سن اونم زنای دوره قبل همه در فکر دعا و عبادتن .. دوستام بهم می گفتن اگه بخوای بترسی و اعتماد به نفس نداشته باشی حتی زنتم نمی تونی بکنی .. من تابستونا نقاشی هم می کنم وشهین خانوم زن همسایه ازم خواست که یه چند روزی روبرم خونه شون و اتاقاشونو که بیست سالی می شد رنگ نخورده نقاشی کنم . -آقامراد اگه درس دارین و کلاس تقویتی میرین من یکی دیگه رو بیارم -نه شهین خانوم خودم خدمت می رسم . از فردای اون روز کارمو شروع کردم . باید همه جارو رنگ سفید استخونی می زدم . خیلی کار می برد لکه گیری و پوساب کاری و.. از صبح تا غروب مشغول بودم حتی ناهار رو هم اونجا خوردم .. روز دوم شهین خانومو دیدم که رفته حیاط و داره رختارو پهن می کنه .. وای برای اولین بار بود که اونو با یه دامن روزانو و دست و پایی نیمه لخت و بدون روسری می دیدم خیلی خوشگل تر و خوش اندام تر شده بود . همین تیپ معمولی شهین خانوم باعث شد که من وسوسه شم و از پشت همون پنجره دستمو بذارم روشلوارم و با کیرم ور برم . وقت ناهار شد و ازم خواست که برم پیشش و باهم ناهار بخوریم -شهین خانوم من سر و وضعم کارگریه بوی رنگ و .. -ای بابا تو هم جای پسرم ! باشه ایرادش چیه ما که نمی خواهیم رنگو بخوریم . خیلی بهم نزدیک شده بود . بوی عطر تن او با بوی رنگ قاطی شده بود .  خونه درهم و بر هم بود و فقط یه اتاق مرتب بود و تا حدودی آشپز خونه . شانس آورده بودم که لباس کار بلندی تنم بود وکیر شق شده منو نشون نمی داد . لحظه به لحظه پوست صورت شهین تغییر رنگ می داد و با التماس و آه صحبت می کرد -بخور پسرم . اگه می خوای یه خورده استراحت کن . هیچوقت زن همسایه رو این طوری ندیده بودم اون خیلی ناز شده بود . ده سال جوونتر از سنش نشون می داد . یعنی از من خوشش اومده ؟/؟ ما که از این شانسا نداریم . اون حداقل دو برابرونیم  من سن داره وجای مادرمه ولی کیر که بلند شد این چیزارو نمی شناسه . اصلا نمی دونستم چه جوری دارم کار می کنم . در اتاق خواب رو باز گذاشته بود سرمو کج کردم . وای پسر! نیمه لخت و دمر خودشو انداخته بود رو تخت پاهاش کاملا لخت بود و شورت نازکش هم بالای کونشو می پوشوند . دست و دلم به کار نمی رفت . یه تکونی خورد و منم خودمو گوشه دیوار قایم کردم بعد از چند ثانیه که دوباره دیدزدم دیدم که کونشو خم کرده و درست طرف من قرار گرفته .. وقتی صدام زد دوست داشتم زمین دهن باز کنه منو ببلعه -مراد جان پسرم خسته ای همونجوری اونجا وای نایسا بیا یه خورده استراحت کن .. زبونم بند اومده بود . .بیا همین جا کنارم دراز بکش تختش جاداره .. لباسای رنگی رو در آوردم و با شلوار رفتم رو تخت و سرمو اونور کردم . شهین نگاهی به من انداخت و گفت شلوارتو من واست دربیارم راحت باش چرا اینقدر سخت می گیری ؟/؟ آب دهنمو نمی تونستم قورت بدم . وقتی شلوارمو در آوردم و کیر باد کرده ام زیر شورت مشخص شد از خجالت داشتم آب می شدم . شهین خانوم که متوجه  این دگرگونی من شده بود گفت سخت نگیر این در پسرا که تازه به سن تکلیف می رسن یه چیز طبیعیه . در جهت مخالف شهین رو تخت دراز کشیدم . یه خورده سرمو خم می کردم تا یه دیدی به کونش بزنم .. بازم دست بردار نبود -مراد جان هر جورراحتی بخواب سختت نباشه تو هم مثل شاهین من . سرتو بگیر طرف من . ظاهرا شهین خانوم ول کن نبود . کون شهین حالا در یه سانتیمتری کیر من قرارداشت . نفهمیدم من رفتم جلو یا شهین اومد عقب که ما به هم مماس شدیم . کیرم با این که شق بود هر لحظه سفت تر می شد و به وسط کون شهین می چسبید  .چقدر درشت و بر جسته بود . وسط کون سفید شهین یه خیسی عجیبی پیداکرده بود . یعنی اون شاشیده ؟/؟  نه این باید یه چیز دیگه باشه . دوست داشتم زبونمو بکشم رو اون کونش . دلم داشت از سینه در میومد  .یادم رفته بود واسه چی اونجا هستم . تا بخوام بفهمم چی شده دیدم دست شهین لای شورتمه و کیرمو فشار گرفته تو دستش داره -آهههههه مراد مراد منو هم رنگ بزن نمیخوای منو رنگ بزنی دوست نداری ؟/؟ فکرکردم دارم خواب می بینم از اون خوابا که آدمو جنب می کنه و بعد از بیداری می بینیم که شلوار خیس شده .. ولی عجب خواب طولانی بود . همون حلقه دستاش سبب شده بود که آبم تو دستش خالی شه . بادست دیگه اش شورت خودش و شورت منو پایین کشید و کف دستشو که آب کیر من درش جمع شده بود مالید روی کونش گفت میخوام که از همین رنگای سفید استخونی بزنی . اصلا به من فرصت فکرکردن نداده بود . دراز کشید . شکمش روتخت قرار داشت و کونش به طرف من . گیج شده بودم  ولی حرکاتش سبب شده بود که شجاع شم . کیرمو گذاشتم وسط درزکونش و به طرف سوراخ کونش هدایت کردم . یه خورده خودشو بالا کشید و با دستش کیرمو داد پایین تر یه جایی که خیس بود و من فکر می کردم شاید مثل بچه ها خیس کرده .. کیرم سر خورد رفت تا ته جایی که ظاهرا بهش می گفتند کوس .. -ببینم مراد تا حالا کوس کردی ؟/؟ -نه اولین بارمه -پس شیرینی بده شدی . -چی باید بدم -شیرینیش اینه که کیر شیرینتو تا اونجایی و تا وقتی که من دوسش دارم باید در خدمت کوس و کون و دهنم داشته باشی -جووووووون شهین جون .. -بیفت روم هیجان بده گازم بگیر .. این اولین تجربه سکسی من بود  . فراتر از جق زدن رسیدن به دنیای آرزوها فتح قله رویاها .. اون لحظه شهین میانسال برایم یک شاهزاده خانوم زیبا و جوان بود و من دیوانه وار افتادم روش و تمام تنشو می لیسیدم و پشت و کمرشو گاز می گرفتم . -خواهش می کنم ولم نکن . چقدر خوشم میومد وقتی اونو حشری ومحتاج خودم می دیدم . بااین که در سکس تجربه ای نداشتم ولی لذت می بردم و همگام با اون پیش می رفتم وقتی می دیدم از یه حرکتی خوشش میاد اونو کش می دادم وقتی ازم می خواست این جوری بکنم یا هر جوری که خودش می خواست همونو براش انجام می دادم . اون روز برام تا می تونست سکسو تشریح کرد با حوصله و خیلی تیز . وقتی دستامو گذاشته بودم پشت شونه هاش و خودمو روش سوار کرده بودم کیرم که می رفت تو کوسش و میومد بیرون حس می کردم که این یه لذتیه که در نوع خودش بی نظیره و هیچ آرامشی بالاتر از اون نیست .. -مراد محکم وتند تر بزن .. منو به مراد خودم برسون و تو هم به مراد خودت برس . وقتی رومن سوار شد و قاچای کونشو از پشت به دو طرف باز کرده بود یه برقی تو چشاش می دیدم که متوجه شدم به این راحتی ها دست از سرم بر نمی داره . کیرمو گذاشت تو دهنش و طوری اونو با اشتها ساک می زد که من یه ده دقیقه ای رو به خوابی نیمه عمیق فرو رفته بودم . کوسشو وقتی گذاشت رو دهنم از این که بتونم بهش لذت بدم اونو با اشتها میک می زدم و با همین شیوه بود که دیدم چند بار پرید بالا و اومد پایین و از حال رفت و گفت که ارگاسم شدم . نفهمیدم چی میگه ولی حس کردم که باید ارضا شده باشه . -بذار توکونم اگه دیدی نتونستی نگه داشته باشی بریز تو کونم همین سوراخ ! مراد اگه بدونی کوسم چقدر تشنه آب کیرته وباشه از ماه دیگه به خاطر تو قرص مصرف می کنم این یه ماهی رو تو کونم خالی کن . بکن آب میخوام حالا این چند وقتی رو مارو ببخش ماه بعد جبران می کنم .. سوراخ کونش با این که تنگ و کیپ بود ولی راحت کیرمو قبول کرد .عجب چیزی بود -شهین حرف نداری -مراد راستشو بگو چند مین باره کون می کنی ... راستش یه کون نصفه و نیمه ای کرده بودم اون سه سال پیش و یکی از دخترای فامیلو.  ولی گفتم این اولین باره ودر واقع اولین بارمم بود که کیرمو توی سوراخ کون فرو می کردم -شهین خیلی چسبیده ! کیرم اون داخل گیر کرده ووووییییی چه لذتی داره کوووووووون تو از کوسسسسسستم بیشتر حال میده . سینه هاشو با آخرین نیرو تو چنگم فشار می دادم و اون درد رو می خورد . وای وای شهین اومد داره می ریزه جااااااان بگیر.  بگیر آب کیرمو می خواستی همون سفید استخونی , رنگ اتاقه .. قبل از این که لبای همو ببوسیم کیرمو گذاشت تو دهنش تا یه خورده آب بی واسطه نوش کنه و بعد رو هم قرار گرفتیم . شهین خانوم دیگه مال من شده بود .یکی دو تا نقاش دیگه آورد و منم چیزی به مامان نگفتم ولی تا دو هفته ای رو هر روز به بهانه نقاشی می رفتم خونه شون . نقاشا یه طرف مشغول بودند و ما هم یه طرف دیگه . حتی یه کامپیوتر برای خودش ردیف کرد که خودشو همیشه آپدیت کنه .  بعد از اون هم بر نامه مون قطع نشد . شهین به من سفارش می کرد که در این مورد با هیچیک از دوستام حرف نزنم و من که خیلی دوست داشتم بگم و یه پزی بشه ولی چون ازم خواسته بود حرفشو قبول کردم . جالب اینجا بود که با هم فیلم سکسی می دیدیم و داستانهای سایت امیر سکسی رو می خوندیم -یادت نره مراد به احدی چیزی نگو منم دهنم قرصه . چفت و محکمه . اینا پزدادن نداره . یکی از روز ها دوست مامانم ناهید خانوم که دوست شهین خانوم هم می شد اومد خونه مون .. مامان که رفت دستشویی اومد اتاق من و گفت مراد جان به شهین چیزی نگو فقط می خواستم ازت بپرسم کی تونی منو به مرادم برسونی ؟/؟ -منظورتونو نمی فهمم -می خوام بگم برو خودتو رنگ کن می بینم اینجا نباید همچین مثالی بزنم .. فهمیدم که کوس اونم میخاره . -پس چه مثالی می خواین بزنین ؟/؟ -از چهره ات معلومه که جوابت مثبته و می تونی منو به مرادم برسونی . می تونی منو هم رنگ کنی ؟/؟ .پایان .. نویسنده .. ایرانی


15 نظرات:

ABBAS گفت...

داستانت خیلی جالب بود ارزش داره که ادامه داشته باشه ایرانی عزیز

دلفین گفت...

عالی بود روز جمعه خوبی داشته باشی ایرانی عزیز

دلفین گفت...

ایرانی عزیز پیامتو تو مادر فداکار12 خوندم خوب زدی تو دهنش اصلا بهشون توجه نکن وبه کارت ادامه بده شادوموفق باشی

ایرانی گفت...

با تشکر از داداش عباس ودلفین گلم .درهرحال این داستان تموم شده وکلی داستان دیگه در ذهنم دارم که یواش یواش ردیفشون می کنم واز دلگرمی بخشیدن شما عزیزان هم سپاسگزارم .شاد باشید ..ایرانی

دلفین گفت...

ایرانی عزیز یه داستان تک قسمتی درباره یه مامان وپسرش بنویس که مامانه خیلی حشریه یه روز پسرش بهش میگه بیا از سکس خودمون فیلم بگیریم بزاریم تو اینترنت که مامانه میگه پس من به یکی از دوستام که یه زن همسن خودمه که تو کارش حرفهای میگم اینکارو برامون بکنه که بد دوستای مامانه وپسره بهشون میگن که ما فیلمتونو دیدیم مرسی

ایرانی گفت...

دلفین جان داستان قشنگی از آب درمیاد فقط این دوست مامانه فیلمبرداری می کنه یا فیلمو در اینترنت قرار میده البته فکر کنم همون در اینترنت قرار دادن صحیح تر باشه ولی یه نکته دیگه ای که باید ردیفش کنم اینه که اگه مامان و پسره شناسایی بشن که اعدامشون می کنن .این قسمتو باید یه فکری براش بکنم .حالا ممکنه این داستانو بنویسم یه چند روزی طول بکشه یعنی چند روز دیگه استارتشو بزنم ولی باید همه جوانب رو در نظر بگیرم . ممنونم از این که به فکر فکر من و من هستی .اینم یه جمله جدیدی بود .شاد باشی ...ایرانی

دلفین گفت...

ایرانی عزیز دوست مامانه هم فیلمبرداری کنه هم داخل اینترنت بزاره مثلا بهشون بگه این جوری سکس کنین یا ااینجوری سکس کنین دیگه خودت میدونی ماجرارو چیجوری درست کنی مرسی

ایرانی گفت...

حتما دلفین جان ! حالا این یکی اگه چند روز دیر شد باید ببخشی .یه خورده عقب موندگیهام زیاد شد می ترسم کم بیارم ولی حتما می نویسم .سوژه اش خوبه .موفق باشی ..ایرانی

ایرانی گفت...

دلفین عزیز! هنوز که داستانو شروع نکردم وتاریخ استارتش معلوم نیست. ولی یه سوال دیگه ام این بودکه بیشتر دوست داری از زبون پسره باشه یا مادره
؟/؟..برای من زیاد فرقی نمی کنه فقط اگه داستانهایی در زمینه مادر و پسر زیاد باشه یا بنویسم معمولا اگه یادم بمونه سعی می کنم به هر دو طرف اهمیت بدم . یعنی گاهی از زبون این گاهی از زبون اون بنویسم .ودر مواردی اندک هم به زبان سوم شخص مفرد . برقرار باشی ..ایرانی

دلفین گفت...

ایرانی عزیزم هرجوری که دوست داری بنویس چون هر جوری وبا هر کلامی که مینویسی داستانهات قشنگ و زیبا و خواندنی هستن روز گارت شیرینتر از همیشه باشه مرسی از اینکه به نظر من و بقیه دوستان اهمیت میدی

ایرانی گفت...

متشکرم دلفین گرامی .از پیامهای گرم وبسیار این روز هایت .اطاعت میشه .سعی می کنم زودتر بنویسم و اگر هم یه خورده دیر شد به بزرگواری خودت ببخش ...ایرانی

دلفین گفت...

ایرانی عزیز تو منو ببخش که این همه اذیتت میکنم

ایرانی گفت...

چه زحمتی ! رحمته ! وجود دوستانی مثل شما نعمته . تا اونجا که درتوان دارم می نویسم واگه نرسیدم شما باید منو ببخشید .شاد باشی ...ایرانی

ارباب " کازه-کاگه" گفت...

خیلی خوب بود ایرانی جان.
ایده تو هم حرف نداشت دلفین.
منتظریم...

ایرانی گفت...

سپاسگزارم ارباب کازه کاگه دوست داشتنی ..تندرست باشی ..ایرانی

 

ابزار وبمستر