ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

زن نامرئی 12

دستاشو دور کمرم حلقه زد و وقتی که متوجه شد خوشم میاد به زیر بلوزم تجاوز کرد .. تماس دستاش با پشتم یه لذت خاصی رو تو تنم به وجود آورده بود که دوست داشتم همونجا درازم کنه . نگاه نویان و نگاه من در یه برخورد عاشقانه و هوس انگیز راز هایی داشت که دیگه نمی شد بهش گفت راز . -ببینم نادیا تو ازکجا فهمیدی که می خوامت . -خب ما اینیم دیگه . از همونجایی که فهمیدم ایران قطرو شکست میده و دوتایی مون یه میلیارد زدیم به جیب . -باور کن نادیا حتی حاضر بودم شکست بخورم ولی تو رو داشته باشم .-کدوم لذتش بیشتره با پیروزی منو در آغوشت داشته باشی یا با شکست ؟/؟ -خب معلومه که این جوری لذتش بیشتره ولی در هر دو صورت داشتن تو واسم بزرگترین پیروزیه که من باهاش حال می کنم . این واسم یه رویا بوده که همیشه تو رو داشته باشم -داشته باشم و چی ؟/؟ -اونو تا چند دقیقه دیگه متوجه میشی -همین حالاشم متوجه ام -نادیا اگه چیزی هست که بهم نگفتی بگو .. -می تونی کامپیوترتو روشن کنی -نمی دونم نادیا تو به این لپ تاب ما گیر دادی و ول کنم نیستی .. -ببینم خودم برم اونجایی که می خوام برم یا با گفته های من میری . -نمی دونم تو چیکار میخوای بکنی .. سریع رفتم رو تصویر و فیلم سکس خودم -داداش این چیه . این کیه .. .. صورتش سرخ شد و از خجالت سرشو انداخت پایین -اووووههههه قربون داداش محجوب خودم برم . اون وقتی که باید حیا می کردی نکردی حالا واسه ما ادای پسرای خجالتی رو در میاری ؟/؟ -نادیا تو از کجا متوجه شدی ؟/؟ من که ورود اولیه  رو کد گذاری کرده بودم . -تو به اونش کاری نداشته باش . به من میگن نادیا هفت خط . تو که خودت میدونی من مخ کامپیوترم . ببینم داداش این تصویر تو رو به رویا نبرد  ؟/؟ حالتو نگرفت ؟/؟ -چرا همش تو خماری بودم .-ولی تو که بهترین دخترا و حتی زنا رو می تونستی در اختیارت داشته باشی . - تو دنیا عطر زیاده .. گل های خوشبو هم زیادن و سلیقه ها مختلفه . و اما برای من زیبا ترین و خوشبو ترین گلها گل نادیاست . نادیای خوشگل و خوش عطر من . منو ببخش نادیا . این عشق و هوس جوونیه دیگه -داداش یه عشقیه که همیشه باید موندگار باشه -منو بخشیدی نادیا ؟/؟ -به یه شرط می بخشمت .. این که زودتر بغلم کنی و منو ببوسی و بعدش دیگه تعارفو بذاریم کنار و به خاطر این میلیاردر شدنمون جشن بگیریم . ولی خوب حالشونو گرفتیم داداش . این قدر به خودشون اطمینان داشتند که شرکت های شرط بندی حاضر بودند یک به هزار رو برد ایران پول بدن . داداش طوری حشری شده و عجله داشت که بلوزو از سرم در آورد . سرمو گذاشتم رو سینه های لختش و اونم دستشو به پشت سوتینم رسوند و اونو درش آورد . سینه های من و اون بهم چسبیده بود . دچار یه هیجان خاصی شده بودم . اون حس برادر خواهری جاشو به یه حس معشوقگی داده بود . شورت من و داداش هم انگاری به یه اندازه بود و قدمون هم انگار مساوی شده بود . کوس من به کیرش از داخل شورت چسبیده بود و اون با حرکت شورت و کیرش کوسمو لحظه به لحظه خیس تر و تشنه تر می کرد . .-نادیااااا نادیااااااا دارم دیوونه میشم . باورم نمیشه که تو این جا جلوم وایساده باشی و داری آتیشم می زنی . .فیلم سکسی حموم من داشت پخش می شد . -داداش کدومش بهتره .. -معلومه چیز زنده و طبیعی ولی اونم واسه خودش یه حالی داشت . همین حالا که می بینمش به هیجان میام .. فقط ازم نخواه که پاکش کنم . اون همیشه واسم یه نشاط خاصی رو به دنبال داره .. -داداش هرکاری دوست داری بکن فقط حواست باشه که این فیلم دست غریبه ها نیفته . -تو فقط مال منی نادیا . مال من . -اگه بخوای بازم میرم تو حموم و این بار روبروت وای می ایستم تا به هیجان بیای و به اون چیزی که می خوای برسی . -چطوره ؟/؟ -باشه ولی فیلمه رو پاک نمی کنم . -داداش داداش واقعا که خیلی کوس خلی .. حالا بیا بیا دیگه من صبر و قرار ندارم . منتظر هیجانم . هیجان بیشتر . عطش بیشتر . لرزش بیشتر . حس بیشتر و بهتر .نویان شورتمو کشید پایین و دهنشو گذاشت رو کوسم . مثل به خاک افتاده ها جلوم زانو زده بود و با گردنی کج در حال لیسیدن کوسم بود . -داداش هوووووففففف داره می سوزه .. شورتشو بدون این که از پاش در بیاره کشید پایین و یه دستشو گذاشته بود رو کیرش . برای دومین بار بود که نگام به کیرش می افتاد . یه کیر درست و درشت . دلم می خواست زودتر لمسش کنم . کمرم سست شده بود و داشتم خم می شدم . با این حال دوست داشتم نویانو بیشتر به هیجان بیارم و میدونداری کنم . تا واقعا حس کنه خواهرش این ارزشو داشته که تا حالا واسش صبر کرده و اشتیاق نشون داده .. ازش فاصله گرفتم و با یه حرکات وسوسه انگیز مدل استریپ تیز هیجانشو زیاد کردم . -داداش نگاه کن خوشت میاد ؟/؟ همونیه که توحموم بود . دستمو میذاشتم لای کوسم و زبونمو در میاوردم و با اشاره انگشت بهش می گفتم بیاااا بیااااا اونم دستشو گذاشته بود رو کیرش و در حالی که با حسرت به کوسم نگاه می کرد با کیرش بازی می کرد . کونمو طرفش قمبل کرده و با یه حرکاتی دورانی بازم دستمو میذاشتم لای کوسم -آخخخخخ نویاااااان می دونی چی کم داره ؟/؟ فقط کیر تو رو . .. نویان دیگه از مرحله گرما و داغی و برشته شدن گذشته بود . اونو سرخ سرخش کرده بودم .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

12 نظرات:

ناشناس گفت...

ایرانی عزیز خوشم میاد خوب موقع تموم می کنی داستان رو
موفق و پاینده باشی
ارمیا

جيبر گفت...

چرا رنگ سايت عوض شده زديد تو فاز خونه تكوني
خسته نباشي داستان قشنگي بودفكر كنم قشنگ ترم بشه

ایرانی گفت...

متشکرم ار میا جان از حسن نظرت . روز و روزگارت خوش ! شادکام باشی ..ایرانی

ایرانی گفت...

خیلی وقت بود که داداش امیر همچین قصدی داشت . چون ترکیب نوشته ها ی سفید در کادر سیاه چشم بعضی از دوستانو اذیت می کرد و اونا به حق خواستار تغییراتی بودند که انجام شد . پیروز باشی جیبر جان ..ایرانی

jemco گفت...

خیلی عالی بود داداش
هم داستان و هم قالب سایت
دمت گرم

ناشناس گفت...

ایرانی خوب بود.فردین

دلفین گفت...

عالیه ادامه بده دادش م

[223] گفت...

ایرانی جان خععععلی بمبه داستانات! راستی لیست داستانای هر ماهو پیدا نمی کنم! همه قاطی شده!

ایرانی گفت...

با سلام خدمت همه دوستان خوبم فردین خان و جمکوی نازنین و دلفین بسیار خوب و 223 دوست داشتنی ! ظاهرا داستانها به صورت حروف بندی در اومده جایگزین اون سیستم شده ..البته اگه طوری می شد که امکان تغییر انتخابی وجود می داشت خوب بود ولی این تنظیمات رو امیر عزیز زحمتشو کشیده و خود مدیریت محترم در این خصوص اقدام می کنه . البته مزیت این روش اینه داستانها رو به صورت دسته بندی شده می تونی پیدا کنی ولی در مورد آخرین داستانها یا جدید ترینشون بعد از سرچ کردن باید به صورت کلاسیک بری عقب ولی باید یک راهی باشه ..در هر حال متشکرم از تماسهای شما ..ایرانی

ناشناس گفت...

ای ول قالب جدید رو عشقه
دیگه مشکی اشکمون رو در نمیاره

مشکی که دیگه وقت نمیکنه نه بیاد داستان بخونه و نه کامنت بزاره!!

ایرانی گفت...

223عزیز خسته نباشی . فعلا که داشتم با این صفحه ور می رفتم آخر این داستانهای حروف بندی شده لیست داستانها به صورت ماهانه مثل گذشته میاد فقط یه دو دقیقه ای باید انگشتتو رو دگمه یا کلیدی که فلشش به طرف پایینه نگه داشته باشی تا سریع به قسمت بعدی برسی .موفق باشی ..ایرانی

ایرانی گفت...

درود بر تو آشنای عزیزم ! تر کیب رنگها جالب شده و این از کارای امیر داداشه . دیگه نه از رنگ مشکی خبریه و نه از دوست مشکی ما . شب و روز خوبی داشته باشی ..ایرانی

 

ابزار وبمستر