ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

زن نامرئی 13

نویان دیگه نمی تونست جلوخودشو بگیره . منم منتظر لحظه ای بودم که اون به طرفم بدوه ومنو تو بغل خودش بگیره . اون این کارو انجام داد و بازم یه کیر داغ دیگه به کوس داغم چسبید . این بار حس کردم که آب کیر رو حتما باید با کوسم جذب کنم . دو روز به پریودم مونده بود و می دونستم این روزایی نیست که بار دارشم تازه مهم هم نبود . من دیگه نمی تونستم آب کیر نویانو حروم کنم . بغلم زد و دوتایی رو زمین ولو شدیم . کیر نویان رو کوسم غل می خورد .  خودمو کمی بلند کرده روش نشستم . کیرشو گرفته با کوسم میزونش کرده روش قرار گرفتم  . -جووووون داداش داداش .. لباشو می بوسیدم . خودمو روش خم کرده سینه هامو رو سینه هاش غل می دادم . -چیکار می کنی آتیشپاره . -آتیشپاره کارش آتیش زدنه داداش -پس بزن بزن نادیا . با نیرویی فوق العاده خودمو می کوبیدم به کیر داداش یه دستمو هم گذاشته بودم زیر بیضه هاش . اونم کف دستشو گذاشته بود رو سینه هام و باهاشون ور می رفت . اون فشاری که به بیضه هاش می آورد م طوری بیحالش کرده بود که فریاد می زد نادیاآبم داره میاد -داداش الان نه الان نه زوده . این طرفی نه . این طرف زوده . خواهش می کنم . خواهش می کنم . کوسمو از رو کیرش بر داشته و گفتم داداش حالا تو بیا روم . هر کاری می کنی از این طرف بکن . این طرفی بهم حال بده . حال بده . میخوام از این طرف بریزی تا هیچی هدر نره . . نویان هم همین کارو کرد-بزن داداش داداش خیلی مزه میده . بکن کوسمو . چقدر خوبه . امروز چه روز خوبیه . هم کیر تو هم میلیاردر شدن ما .. -نادیا تو و سکس با تو برام خیلی خیلی بیشتر از پول می ارزه . دیگه نتونست حرف بزنه . داره میاد نادیا .- بذار بیاد جلوشو نگیر خونه خودشه . در به روش بازه . با هر پرش آب کیرش یه داغی و کیف خاصی رو تو کوسم حس کرده و چشام  باز و بسته می شد . عزیز دلم آبشو ریخت تو کوسم -داداش نویان جونم من چی ؟/؟ من چی . نمی خوای آبجیتو سر حالش کنی . من الان دوساله حال نکردم . من نیاز دارم هوس دارم . خواهش می کنم . زود باش دیگه . -نادیا این کیر من تا صبح بیداره . اگه چشای من بسته شه چشای این بیداره . مطمئن باش تا تو رو ارضات نکردم ولت نمی کنم . تا اونجایی که به من بگی و دلت بخواد بهت حال میدم . دوستت دارم . دوستت دارم . تو رو از همه دنیا از خود خودم بیشتر دوست دارم . بیشتر از هرچی که فکرشو می کنی . با دستاش منو یه خورده از رو زمین بلند کرد حالا کمرم رو یه دستش قرار داشت و خیلی بی حال و بیحس نمی دونستم که در چه عالمی هستم . فقط حرکت کیرشو تو همون کوس خیسم احساس می کردم . اون پس از یه مکث یه دقیقه ای وبعد از خالی کردن تو کوسم گاییدنمو از سر گرفته بود و به این کارش ادامه می داد با قدرت هر چه تمام تر . -اوووووههههه داداش داداش نویان خواهش می کنم . سنگینم . کمرم درد گرفته . از هوسه . می خوای باهاش چیکار کنی . کیرش لحظه به لحظه توپ تر و سفت تر می شد . داغی و سوزندگی شدید از هوسو داخل کوسم حس می کردم . داغی به حدی رسیده بودکه به نظرم میومد موم داخل کوسم و تو تنم باید آب شده و آب داغم بریزه از کوسم خالی شه . -داداش تند تر تند تر . نزدیکه بیاد نزدیکه . خواهش می کنم . . لرزش هوس رو در تمام بدنم احساس می کردم -نویان داره میاد داره میاد دستشو از زیر کمرم بر داشت روم دراز کشید و ضربات کیرشو محکم تر کرد . پاهامو به شدت دور کمر و پهلوهاش فشردم . این بهترین حالتی بود که در اون لحظه به نظرم رسید که این جوری می تونم هوسمو کنترل کنم . ار گاسم شده بودم . تو بغل هم آروم گرفتیم . دوباره شروع کردیم به درددل کردن و گفتن از آرزوهای خودمون . بزرگترین آرزوی نویان این بود که همیشه با من سکس داشته باشه و منم گفتم داداش این بزرگترین آرزوی منم هست . در حالی که من تنوع طلب شده بودم . تازه داشتم طعم شیرین لذت و هوسو می چشیدم و اون تنوع طلبی رو . این که یه زن هم می تونه مثل یه مرد حال بکنه یعنی با افراد مختلفی باشه . درسته که حالت ار گاسم و لذت همشون مشابهن ولی اون هیجاناتی که از بودن با یه شخص خاصی در آدم ایجاد میشه نسبت به شخص دیگه فرق می کنه . اون نشاط اون تلاش کردنها برای به اون کسی که میخوای رسیدنها همه یه جذبه و تنوع خاصی داره . حالا وقتی توی کوست یه کیر دیگه رو احساس می کنی درسته که لذتها همه شبیه به همن ولی از این که خودتو تسلیم یکی دیگه کردی یا یکی دیگه رو تسلیم خودت کردی بازم یه لذت دیگه می بری  که داری بهش حال میدی و باهاش حال می کنی و به اصطلاح هر گلی یه بویی داره . .نویان از من خواست که دمربیفتم . من این کارو رو تختش انجام دادم . می خواست بکنه تو کونم . حرفی نداشتم . هر کاری می کرد من کنیزش بودم . ولی طوری رفتار می کرد که انگار غلاممه ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

14 نظرات:

JJ گفت...

بازم سلام ایرانی جان این داستان از اون داستاناییه که زیاد دوسش ندارم فکر کنم اینم مثل راز نگاه یا گناه درمانی دختره با هر کیری که جلوشه می خواد حال میکنه البته قشنگه ولی من زیاد اینو فقط یک مرد رو نمیپسندم البته واسه فقط یک مرد دلیل موجهی (:دی) هست که با هر کی حال کنه ولی این دختره زیاد میخواد حال کنه هه هه حالا بخونیم ببینیم تا آخرش چی میشه

دلفین گفت...

داداشی عالیه مرسی

ناشناس گفت...

چرا نمیشه کپی کرد؟

ناشناس گفت...

چرا نمیشه کپی کرد؟

ناشناس گفت...

چرا نمیشه کپی کرد؟

ناشناس گفت...

چرا نمیشه کپی کرد؟

مملی گفت...

ایرانی عزیز من معمولا داستان های دنباله دار رو توی فایل ورد ذخیره میکنم و با فونت مورد نظرم میخونم.چون این فونت کوچیکه و چشمم اذیت میشه.اما انگار امکان کپی کردن رو حذف کردی.میشه کمک کنی؟

مملی گفت...

ایرانی عزیز من معمولا داستان های دنباله دار رو توی فایل ورد ذخیره میکنم و با فونت مورد نظرم میخونم.چون این فونت کوچیکه و چشمم اذیت میشه.اما انگار امکان کپی کردن رو حذف کردی.میشه کمک کنی؟

ایرانی گفت...

با سلامی گرم به جی جی نازنین ! با توجه به سلیقه های مختلف باید داستانهای مختلفی نوشته شه و اتفاقا داستانهای فقط یک مرد و زن نامرئی و راز نگاه از داستانهایی هستند که بر خلاف داستانهای صرفا کلیشه ای مثل داستانهای فامیلی و ضربدری و ....که خواننده با خواندن ابتدای داستان به انتهای آن پی می برد , سوژه های متنوع و تکنیکهای خاصی هم در آن گنجانده شده هر چند به عنوان چاشنی و خالی نبودن عریضه از سکس فامیلی و ضربدری هم در لا به لای آن استفاده گردیده .البته داستان راز نگاه که در اواخر به یک داستان عاشقانه سکسی تبدیل شده بود . جی جی نازنین شاد و سر بلند باشی ...ایرانی

ایرانی گفت...

متشکرم دلفین جان ! موفق و موید باشی ...ایرانی

سمیرا گفت...

سلام.چه اتفاقی افتاده؟؟
چقدر تغییرات!!!!!!
خسته نباشید..
ترتیب این داستانها همه بهم خورده معلوم نیست کدوم جدیده کدوم قدیمیه...
بابت تغییر قالب تیبریک میگم ولی انگار از اون قبلی سنگین تره..
راستی ادرس سایت عوض شده ؟؟

ایرانی گفت...

با سلام خدمت سمیرای عزیز و گل و دوست داشتنی ! آدرس سایت عوض نشده . بعد از از قالب مشکی یه سه چهار روزی یه قالب خوشرنگ تر از این که غلبه با رنگ قرمز گیلاسی شیک و سفید بود رو یه سه چهار روزی داشتیم که در اون قالب بعد از لیبل داستانها یا داستانهای حروف بندی شده می رسیدیم به لیست داستانهایی که به تر تیب در این سایت منتشر شده بودند و می شد خیلی راحت از این نظر هم به داستانها ی جدید بر حسب روز و ماه و سال انتشاروکل داستانهای سایت دسترسی داشت که اون قالب زیبا و شماره 2 ماههای اخیر که از این کامل تر بود بنا به دلایلی که توضیحشو واسه دلفین جان دادم و اگه بخونی بد نیست توسط داداش امیر عزیز جاشو روز گذشته به همین شماره 3 داد . تنظیم داستان بر مبنای حروف یه چیزیه واجب و کار خواننده ها رو راحت می کنه . به تمام داستانهای دنباله دار که در این سایت زیاد شده دسترسی دارن. اما اگه اون سیستم قبلی یعنی آمار ماهیانه و داستانهای جدید و نظم بر اون اساس فراموش بشه به نظر من یکی یه عیب و نقصیه برای این مجموعه که می دونم امیر عزیز به زودی یه جوری این مسئله رو حل می کنه .درقالب شماره 2 ما که فکر کنم ندیدیش چون از سه شنبه چهار شنبه بود تا اوایل جمعه بعد از ظهرهردو مورد داستان بر مبنای حروف و داستان بر مبنای تقدم و تاخر انتشار را راحت می شد درش پیدا کرد . درهر حال خوشحالم از این که یک بار دیگه با پیام گرم و پر شورت ما رو سر فرازمون کردی . حتما به تعطیلات تابستونی رسیدی . امید وارم در درسات موفق بوده باشی و بیشتر وقت داشته باشی که بهمون سر بزنی . شاد و خندان و سر حال و پر انرژی باشی ..ایرانی

ایرانی گفت...

مملی جان خسته نباشی در مورد کپی کردن من در پیام قبلی ام یه توضیحاتی دادم که اگه بگم تکراری میشه . فکر کنم اون دوست آشنام هم تو باشی . در هر حال اونقدر واسم عزیزید که اگه یه درصد هم فکر کنم یکی دیگه واسم پیام داده بازم سعی می کنم یه جواب کوتاه هم که شده بدم . شاد باشید ..ایرانی

ایرانی گفت...

می خواستم این نظرمو همون بلافاصله بعد از انتشار بنویسم ولی تا هنوز تاریخ عوض نشده میشه نوشت . اگه 13 بار دیگه کسوف بیاد فکر نمی کنم بشه تصادفی سه تا داستانو که قسمت 13 اونا باشه باهم منتشر کرد . هر سه تا داستان امشب قسمت سیزدهمشون بود . فکر می کنین سیزده نحس باشه ؟ من که این طور فکر نمی کنم . اول شب همگی خوش ..ایرانی

 

ابزار وبمستر