ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

تولدی دوباره 16

با این که کیر اژدها صفتی نداشتم ولی وقتی اونو به سوراخ کون ریحانه فشارش دادم جیغش رفت آسمون -عزیزم تحمل داشته باش . یه خورده دندون رو جیگر بذار . از دخترای سیزده چهار ده ساله خجالت بکش . اونا هم آدمن دیگه . -اوخ اوخ اوخ هانی پسر خاله من مردم . نمی تونم خیلی کلفته .. از این که می گفت کیر من کلفته خیلی کیف می کردم . بیچاره هنوز کیر کلفت نخورده بود و حالشو نبرده بود . اعصابمو خورد کرده بود . صدر رحمت به کوکب و مرسده . هرچی هم سر کیرمو به سوراخ کون ریحانه می چسبوندم و می خواستم با یه فشار خفیف اونو بفرستم داخل نمی شد و کیره ول می شد . کمر کیرمو نگه داشتم که در نره و فشار دادن رو از نو شروع کردم این بار که پاک کلافه شده بودم یک دفعه یه فشاری بهش آوردم ویه خورده از سوراخ کونش باز شد و دیگه رحم و حوصله نکردم و با یه فشار دیگه یک سوم کیرمو فرستادم تو کون ریحانه -بدجنس بیرحم عوضی بی شعور .. -هرچی بگی حق داری .. یه خورده صبر کن خودت بهم میگی که همین جوری کونتو بگام . دخترا اولش که درد می کشن همین جور ناز می کنن . خب دیگه سوراخشون حساسه و نمیشه ایرادی گرفت . کف یه دستمو رسوندم به سینه اش و یه دست دیگه امو هم گذاشتم رو کوسش و بااین حرکات سعی داشتم کاری کنم که از یاد سوراخ کونش غافل بمونه و فقط به فکر کیف کردن باشه همین جورم شد -اوووووفففففف اووووووووفففففف هانی جون به این کیر تنبلت بگو چیکار می کنه .. سینه هام آتیش گرفته . بزن بزن .. می خوام فکر کنم که کیرت توی کوس منه . بکن هانی حال بده .  فشارم بگیر . گازم بگیر . کبودم کن .. کمرشو غرق بوسه کرده بودم و پشت گردنشو می لیسیدم . سست شده بود . -چقدر کون دادن کیف داره مزه میده . به اون حدی رسیده بود که وقتی من کیرمو تو کونش حرکت می دادم و میذاشتم بره جلو و بعدشم عقب می کشیدم اون با عقب دادن کونش کاری می کرد که کیرم بیشتر بره تو کونش -اوخ هانی عزیزم گفته بودی که به یه جایی می رسیم که من از کون دادن لذت ببرم ولی فکر نمی کردم این قدر زود . وقتی دو تا کف دستمو رو قمبلهای کونش گذاشته و با چنگ انداختن روی اون به پهلوها بازشون می کردم  اون با تمام هوسش فریاد می کشید -هانی هانی عزیزم کیرتو بذار تا ته کونم بره . بفرست بره -جرررررمی خوره ریحانه . من خودم دوست دارم از سر تا ته کیرم تو کوره کون تو بسوزه .. -فعلا که کون من داره از هوس می سوزه ریحانه خیلی فعال شده بود . -بریم پایین هانی جون من میخوام بیام روت میخوام فعالیت کنم . اونجوری که خودم حال می کنم کیرتو توی کونم حس کنم -اووووخخخخخ دختر خاله خوشحالم خوشحالم که داری راه میفتی . اومدیم پایین وسط اتاق رو زمین . اون نشست رو من و خیلی ماهرانه سوراخ کونشو رو کیر من قرار داد وبا یه حرکت کیر من رفت تو کونش . این بار حس کردم بیشتر داغ شدم . چون ریحانه بود که داشت فعالیت می کرد . خودشو رو من خم کرده لبامو می بوسید و من با دستام سینه های گرد و سفتشو به آرامی مالشش می دادم . حس کردم که با این حرکات ریحانه دیگه قرص و دارویی نیاز ندارم تا ریزش آب کیرمو تنظیم کنم . طوری لذت می بردم که دیدم بی اختیار آب کیرم سر بالایی داره می ریزه تو کون دختر خاله ام . -جااااااااان کون تنگت کار خودشو کرد . با دو تا دستاش دو طرف گونه هامو به داخل دهن جمع کرد و لبامو غنچه ایش کرد و در حالی که  دهنشو گذاشته بود رو لبای غنچه ای من گفت پسر خاله من هنوز سیر نشدم تازه گرم افتادم . هانی خوشگله من . هدیه دو جنسه من که حالا شدی یک جنسه . -ریحانه ! من همیشه نسبت به تو همین احساسی رو که حالا داشتم دارم . فقط تو خودت نمی خواستی قبول کنی -چیه عزیز دلم . انتظار داشتی با اون قیافه دخترونه ای که داشتی تو رو دوست پسر خودم حساب کنم ؟/؟ این بار ریحانه رو کیرم نشست. کیرمو از درازا پهنش کرد و رو شکمم خوابوند و سر کیرم نشست و کوسشو رو اون حرکت میداد -ریحانه مراقب باشی ها یه وقتی کیر نپره داخل ؟/؟ -نه نه هانی بذار تو حال خودم بمونم . بذار کیف کنم . لذت ببرم . جاااااااان چه مزه ای میده . وسط کوسم . دو تا پهلوهای کوس که با کیر دراز شده ات تماس می گیره نمی دونی چه حالی می داره .. -اووووففففف ریحانه جون نمی دونی وقتی که راه کوست بازشه اون داخل چه خبره -چرا چرا عزیزم همین حالا حسش می کنم . یه چند دقیقه ای رو این جور با هم حال کردیم و دیدیم دیگه داره دیر میشه. کارمونو تموم کردیم و از خونه خارج شدیم . در همین لحظه مرسده و مادر شوهرش کوکب خانومو که این روزا سیر سیر گاییده بودمشون و حالا هر دو تاشون از من و از همدیگه دلخور بودند دیدم . مرسده به محض این که ریحانه رو دید از خوشحالی جیغی کشید و ریحانه هم همین عکس العمل رو نشون داد . -کجایی دختر بی معرفت رفتی که رفتی -تو به کی میگی . من شوهر کردم و وقت سر خاروندن ندارم . یکی نمیگی برم یه سری به دوستای قدیمم بزنم ببینم چیکار دارن می کنن ؟/؟... وای خاک بر سر شدم بیچاره شدم . حالا نکنه موضوع رو به هانی و هدیه بکشونن . من تا حالا لا پوشونی کرده بودم . خیلی ضایع میشه . دست ریحانه رو کشیدم و گفتم بریم دیر شده . الان همه منتظرن . مرسده گوشه چشمی نازک کرد و با این که ریحانه دوستش بود حسادت رو تو نگاش می خوندم . کوکب هم همین حالتو داشت . -آقای دکتر . هادی خان حالا دیگه ما غریبه شدیم ؟/؟ .. دیگه رنگم به شدت پرید . هر لحظه منتظر بودم که ریحانه زبون باز کنه و منو رسوا کنه . که این امر خیلی سریعتر از اونچه که فکرشو می کردم اتفاق افتاد .-چی گفتی مرسده جون ؟/؟ کدوم دکتر ؟/؟ مثل این که حالت خوش نیست ها ؟/؟ این هدیه جون یا همون هانی جدیده . دیپلمشو به زور گرفته . دکترش کجا بود دودوستی زدم تو سرم و لال شدم .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

4 نظرات:

دلفین گفت...

داداشی عالیه ولی کوکب بیشتر بزار تو صحنه دوست دارم

ایرانی گفت...

سعی می کنم داداش دلفین . ولی سیستم داستان طوریه که باید جهتش عوض شه و هانی بره دنبال یه سری مسائل دیگه واین داستان یه تنوعی پیدا کنه . پیروز باشی ..ایرانی

دلفین گفت...

دادشم هر جور راحتی ادامه این داستان زیبا رو بنویس راستی دادشم اون داستان اون مامانه که حرف حرف خودشه که پسرش ازش حساب میبره چی شد میدونی که کدومو میگم مامانه جلوی دوستای پسرش لخت مادرزاد میگرده و اون پسر و دوستاش از اون زنه حساب میبرن

ایرانی گفت...

سلام دلفین جون . راستش این داستانهای نیمه کاره روزانه نمی ذاره که من برم سر وقتش . . اگه خیلی کوتاه می شد نوشت زود می نوشتم و راست دیگه اش این که حدود یک پنجم از این داستان رو که دیروز نوشتم دیدم از کارای نیمه کاره دارم عقب می مونم ول کردم گذاشتم برای بعد . اون یک پنجمی رو که نوشتم من مامانه رودرکنار دوستاش فعلا نیمه لخت و فانتزی در نظر گرفته دوستاشو هم تا اونجایی که می شد کمتر در نظر گرفتم که داستان کوتاه تر بشه اگه سوژه بخونه لختش می کنم ولی این لباسی که براش در نظر گرفتم بد نیست هیجانیه و در ادامه داستانو سکسی ترش می کنم وسعی می کنم با گنجوندن مطالبی که دوست داری اگه اشکالاتی هم وجود داشته باشه زیاد به چشم نیاد ...احتمالا میشه برای هفته بعد . آخه من همه داستانهامو در خونه می نویسم و این دور و بری ها گاهی دیگه فرصت نمی دن . تندرست باشی ..ایرانی

 

ابزار وبمستر