ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

فقط یک نمره 2(قسمت آخر)

خانم مهربان دیگه اون مهربان خشن نبود . اون حالا یک مهربان مهربان بود . اصلا نشون نمی داد که یک استاد دانشگاه باشه . مثل یک بچه در مقابل من نقطه ضعف نشون می داد راستش به جای اون تر جیح می دادم یک مرد یا یک پسر روبروم باشه . کمی خنده ام گرفته بود یه خورده خوشم میومد و یه خورده هم بدم میومد . دودل بودم نمی دونستم چیکار کنم . فقط بدنشو هر جایی از تنشو که تو دسترس بود انگولک می کردم . -غزاله غزاله عزیزم کف دستتو بذار لای کونم جوووووون بمالون . بیشتر بیشتر هر چی بمالی بیشتر حال می کنم و بیشتر به نفعته .. عجب استاد کلکی بود .  یهو دیدم از جاش بلند شد و افتاد روم . تا بخوام بفهمم داره چیکار می کنه دیدم سوتینم یه گوشه ای پرت شده و شورتمم تا زانو پایین کشیده شده و دیگه به استاد زحمت ندادم و بقیه شو خودم از پا در آوردم . -حالا بخواب رو زمین ببینم این حرکتو چطور یاد می گیری . دراز کشیدم و لاپامو باز کردم . اول لبشو گذاشت رو کوسم .-اوووووووخخخخخخ نه استاد -بگو لیلا -نهههههه لیلا جون خجالت می کشم . چرا اونجامو می خوری -اسم داره بگو کوس کوس کوس .. ببین حال می کنی ؟/؟ چقدر لذت داره ؟/؟ دوتا دستامو رو سینه هام نگه داشته اونا رو می مالوندم . دلم می خواست هوسم پخش شه و همین طور هم شده بود . لذت تو تمام تنم پخش شده بود . هوس اونو داشتم که یه چیزی بره تو کوسم . ولی من که دختر بودم . به اینم قانع بودم که یه چیزی هم بره تو کونم تا حداقل به یه نوایی رسیده باشم . مثل این که لیلا جون نیاز منو فهمید و شستشو گذاشت بالای درز وسط کونم و انگشت میونی رو که خیلی هم دراز ولی یه خورده نازک بود با سوراخ کونم بازی داد . ترسیدم که نکنه بخواد فرو کنه تو کونم . یه سانتی هم نذاشته بود که جیغم رفت آسمون ولی یه روغنی آورد و روشو چربش کرد و انگشتشو اون دور و برا می گردوند . خیلی خوشم میومد . دیگه از این که اون یه مرد نیست تاسف نمی خوردم . نصف انگشتشو هم یواش یواش کرد تو کونم . خیلی خوشم میومد . چند بار انگشتشو از کونم در آورد و گذاشت جلو بینی ام و خوب بهم نشون داد و بعدش کرد تو دهنش . -لیلااااااااا -چیه تعجب می کنی ؟/؟ مگه استاد شدم دل ندارم ؟/؟  حرکت بعدیش این بود که  افتاد رو من طاقباز شده . سنگینی خودشو رو من نمینداخت کف دو تا دستشو گذاشته بود روزمین و خودشو رومن خم کرده و یه قسمتایی از تنش به تن من می خورد فقط طوری می کرد که کوسشو به کوس من فشار بده و با یه اصطکاک خاصی  اونو رو کوس من بکشه . -لیلا لیلا جون چقدر مزه میده . هرکاری می کرد سیر نمی شدم . بعد از مدتی بهم گفت حالا بیا جامونو عوض کنیم . اصلا دلم نمیومد ازجام پاشم ولی با خودم گفتم باید یه حالی بهش بدم که  خیلی ازم خوشش بیاد و هوامو داشته باشه . این بار من از مچ پا تا صورتشو با کف دستام آروم می زدم و دستمو بر می داشتم . وقتی بچه بودم و می رفتم حموم به مامانم می گفتم این جوری باهام بازی کنه و منو بمالونه . خوشم میومد گفتم شاید لیلا جونم هم خوشش بیاد و همین طورم شد و حرکت بعدی رو که از خودش یاد گرفته بودم افتادم رو کوسش و چقدرهم حال می داد کوسمو رو کوسش که خیلی درشت تر از مال من بود حرکت می دادم و وقتی که لبه ها و چوچوله ها به هم می خوردند اون خودش یه دنیای دیگه ای بود . -انگشتتم بکن توش . راستش خودم می خواستم این کارو انجام بدم ولی تردید داشتم . خیلی خیس کرده بود .  . کوسشو می گم البته سر تاپاش هم خیس عرق شده بود . موهای سرمو داشت از ریشه در میاورد . من گیج شده بودم نمی دونستم که باید به کارم ادامه بدم یا ولش کنم . -غزاله تند تر تند تر .فقط یه خورده .. -لیلا جون یه خورده روحیه قوی تری می خوام -قبولت می کنم . ولم نکن . یه خورده تند کنی من هرچی که بخوای بهت می دم . افتادم روش و  یه سینه شو گذاشتم تودهنم و یکی دیگه رو هم گرفتم دستم . بااین که خودمم لذت می بردم ولی خیلی خسته شده بودم . یه پاشو به زمین می زد و یه پاشو به دیوار بغلی و یهو ساکت شد . من دیگه فوق دیپلم گرفته بودم و می تونستم  ادامه تحصیل بدم . فرداش که رفتم دانشگاه خانم مهربانو تو سالن دیدم . گفتم بهتره که با همون متانت قبل باهاش برخوردکنم . -استاد من فقط یه نمره میخوام -برو تخت بخواب بیست بیستی ... پایان .. نویسنده .. ایرانی 

2 نظرات:

دلفین گفت...

عالی بود مرسی

ایرانی گفت...

سپاسگزارم دلفین جان .برقرار باشی ..ایرانی

 

ابزار وبمستر