ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

به دادم برس شیطان 20

کبری تعجب زده شده بود . اصلا فکرشو نمی کرد که سلمان این قدر راحت از این مسائل حرف بزنه . طوری هم تسلیم شده به نظر می رسید که انگار منیره می خواد از دستش در بره . باورش نمی شد . مخش داشت سوت می کشید . -خواهرکبری ! اگه امکان داره یه دو دقیقه ای خصوصی باهاتون صحبت کنم . منیره خانوم می بخشید . -خواهش می کنم سلمان خان هر چه مصلحت می دونید همان طور عمل کنید . من اصلا ناراحت نمی شم . سلمان و کبری در گوشه ای به دور از دید و شنود منیره پنهان شده و سر گرم صحبت شدند . -کبری خانوم امیدوارم این حرکت منو حمل بر احساسات و خواسته های شخصی من تصور نفرمایید -حاج آقا چوبکاری می فر مایید مگه ما این چند سالی که از شما شناخت داریم عمل خلافی از شما دیدیم که بخواهیم بر داشت بد کنیم ؟/؟ فقط یه خواهشی از شما داشتم و این که همه اون درایت و درک بالای شما رو ندارند و به هر حال فکر و بر داشت مخصوص خودشونو دارن می خواستم از این موضوع یه وقت به خانومم چیزی نگین . اون خیلی حساسه و ممکنه تعبیر دیگه ای بکنه . اون وقت زندگی ما از هم می پاشه -اتفاقا نظر منم همینه سلمان خان . این فقط یه شرط داره . اگه می خواین که من چیزی نگم شما هم نباید در این مورد با ملاشریف مرد شریفی که دوست شماست حرف بزنین . کاری که شما دارین انجام می دین یا می خواین انجام بدین یه نوع واجب کفاییه . یعنی خودتون بیشتر به احکام دینی آشنایی دارین و نیازی به توضیح من نیست . واجب کفایی رو خب اگه یکی انجام بده از گردن بقیه ساقط میشه . -ولی کبری خانوم اگه این واجب همیشه واجب باشه و در بر هه خاصی انجام دهنده واجب نتونه اون کارو انجام بده کس دیگه ای هم می تونه  اونو به بالفعل برسونه -سلمان خان من به همسرت چیزی نمیگم ولی اگه بفهمم ملا شریف هم چیزی از این جریان می دونه اون وقت تو که خودت زنا رو خوب می شناسی . در هر حال یه جوری با هم کنار اومدند و منیره هم از این فرصت استفاده کرد و بهتر و بیشتر خودشو آراسته کرده تا باز هم جوونتر به نظر برسه . هیجان یه کیر تازه داشت اونو حالی به حالی می کرد . صداش به یه طرز خاصی می لرزید . حالا کبری رفته بود بیرون تا سلمان و منیره دقایقی رو با هم تنها باشن و سنگاشونو وا بکنن . منیره وقتی دید که کبری دیگه دور و برش نیست و رفته اون اتاق .. چادر و روسریشو داد عقب و گفت سلمان جان -جاااااااان -ببینم میگن توی خواستگاری , مرد می تونه یه جاهایی رو از زن رو که در شرایط عادی نمی اونه دید بزنه ببینه . -کاملا درسته . -ببینم تو حالا نمی خوای این کارو بکنی . -اوووووووفففففف چرا منیره خانوم . -ببین  شاید نپسندی -چرا قبلا رویت شد .. یهو سلمان فهمید که سوتی داده .. -ببینم سلمان خان شما کی تونستین اون ور حجاب منو ببینین . -منظور خاصی نداشتم . من  حس درونی خودمو گفتم . زنی   مثل شما که باطنش این قدر زیبا و خواستنی باشه و شخصیت بالایی داشته باشه ظاهر و چیزهای ناگفتنیش هم حتما خیلی زیبا و خواستنیه . منیره یه قر و غمزه ای اومد و گفت حالا حاج آقا چه تصمیمی داریم . سلمان یه آهی کشید و گفت من دستور صیغه نامه و این جور مسائلو از بر هستم و همراه منم هست . نظر شما چیه .-من که یه بار گفتم هرچی شما صلاح بفر مایید من نمی خوام گناه کنم . می خوام همه چی شرعی باشه . -یه مدت معلوم هم باید در نظر بگیریم .  شما دوست دارین چند وقت باشه . -من اگه دست خودم باشه دوست دارم تا آخر عمرم کنیز شما باشم . ولی خب شما هم زن و بچه دارین یه سری مشکلات و دردسر های خودتونو دارین . به نظر من علی الحساب یک هفته ای رو به هم حلال شیم و اگه تونستیم این مدت رو تمدیدش می کنیم . منیره دوست داشت کیر های متنوع بخوره . اگه اون و سلمان بیشتر از یه هفته صیغه هم می بودند اون وقت در صورتی که جمال و کمال می خواستن اونو بکنن و مادره هم در جریان قرار می گرفت محال بود که اجازه بده یه زن شوهر دار بره زیر کیر پسراش . کبری خیلی پایبند اعتقادات دینی خودش بود و سعی می کرد در جاده تقوی لغزشی نداشته باشه و پسراش هم به گناه کشیده نشن . درهر حال زن ملا شریف رفت خونه اش و سلمان و منیره تنها شدند -منیره خانوم اجازه هست من برم یه دوشی بگیرم و بر گردم ؟/؟ برای منیره فرقی نمی کرد که صیغه سلمان بشه یا نه .. چون می دونست هر دوتاش یکیه .. اون جوری فقط سند جندگیش امضا می شد . اگه بعد از رفتن سلمان جمال و کمال بدون اطلاع به مادرشون میومدن و می خواستن با منیره حال کنن  بهشون این اجازه رو می داد . -حاج آقا -جان حاج آقا -می تونم یه خواهشی از شما بکنم ؟/؟ -شما جان بخواه . منیره روسری خودشو از سرش انداخته بود و چادر هم که دیگه نداشت و دگمه بالایی بلوزشو باز کرده بود طوری که نفسهای سلمان به شماره افتاده بود -حاج آقا شما چرا این قدر دستپاچه هستین . منیره بمیره و نبینه که شما به خاطر ترس از آتش دوزخ دارین آتیش می گیرین و خیس عرق شدین . خب صیغه رو همین حالا جاری کنین تا ما دونفری باهم بریم زیر دوش ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی .

11 نظرات:

دلفین گفت...

داداشی عالی عالی بود دیونم کردی واقعا امپراطور نویسندگان هستی ولی دادشم یه نظر داشتم اونم این بود بهتر نیست این اخوندا یا پاسدارها بجای منیره خانم اونو خواهر منیره صدا کنن حتی توسکسشون یا مثلا کبری یا منیره جلوی اون اخوندا و یا پاسدارها حتی جلوی زنهای اونا برای سیاست خودشون همدیگه رو خواهر صدا بزنن منظورم خواهرهای بسیجی بود بعد داداشی یه صحنه تو داستان بود که منیره اگه صیغه یکی دیگه باشه نمی تونه با کمال و جمال سکس کنه چون کبری ناراحت میشه دوست دارم یه دونه ازاین صحنه ها بزاری که کبری بفهمه که موقع سکس کمال و جمال بامنیره برسه وبقیه داستان که خودت میدونی حکایت همون کیلید که منیره کلید خونشو میده کبری که هر وقت خواست بره خونه منیره دوست دارم مرد بزرگ

علی تنها گفت...

خیلی قشنگه.

ایرانی گفت...

دلفین خوبم از این که داستانها مخصوصا این داستان رو با دقت پیگیری می کنی خوشحالم . در مورد خواهر در بسیاری از جاها حتما رعایت می کنم واز این کلمه وخطاب استفاده می کنم ولی برای تنوع بعضی جاها هم شاید نگم ولی نکته خوبی بود .فعلا قسمتی رو نوشتم که جمال و کمال یه سکس مختصر با منیره دارن و مامان کبری هم میدونه و حضور داره و اون نکته ای رو که گفتی در یکی از قسمتهای خیلی خیلی جلوتر باید انجامش بدم . یه چند تا سکس این منیره با دیگران انجام بده بعدا.ضمنا کلید رو هم میدم دست کبری ولی فلسفه این کا رو دقیقا نمی دونم . یعنی خونه رو که نباید تمیز کنه مگر این که بخواد اسلامیش کنه یا چیز دیگه ای یا دکور چینی کنه .شادکام باشی ..ایرانی

ایرانی گفت...

متشکرم علی جان .برقرار باشی ..ایرانی

ناشناس گفت...

بیسته داداشی.تواین داستان بلاخره کبری خانم هم منیر رادرسکس بامردان دیگر همراهی میکنه یانه؟به نظرم کبری خانم زن آخوند که کوس وکون بده محشر میشه خیلی حال میده.درمورد داستان درخواستی خودت استاد این کاری اما به نظر اززبان هرسه نفر که بطور خودکار پیش خواهد آمد باشه بهتره .درواقع دوست دارم سکسی سکسی بنویسی.البته دنباله دارباشه بهتره خودم ودوستان همراهی میکنیم نظراتمون میگیم.تاخوب ازآب دربیاد.

دلفین گفت...

داداش گلم منظورم این بود که کبری مثلا اگه کاری بامنیره داره همینجوری سرزده بره خونه منیره دیگه در نزنه کیلید بندازه بره داخل ولی داداشی خونه رو اسلامی کنه قشنگتر میشه ولی داداشم کاری کن منیره تو خونه خودش لخت لخت بگرده حتی جلوی کبری بعدشم اگه امکان داره چند تا از سکسای منیره رو تو خونه کبری بزار دوست دارم

دلفین گفت...

راستی داداشم یادم رفت بگم من اسیر اینجور داستانها هستم اخوندو زن مذهبی پاسدارو ا که یه زنه سکسی باها شون ارتباط برقرار میکنه تازه داستان های دیگت هم منو روانی خودشون میکنن می دونی چرا چون تو داداش گلم مینویسی

ایرانی گفت...

سلام آشنای گلم که فردین داداشی دیگه ...کبری خانم منیره رو همراهی می کنه ولی کاراکترش طوریه که خودش نباید در سکس شرکت داشته باشه . که اگه بخواد بر نامه سکس داشته باشه تمام تکیه کلام های مذهبی و اون نیشهاو متلک ها لطفشو از دست میده وانتقاداتی که بر این کبک های سر فرو کرده در برف وارده از خط اصلی خودش خارج میشه همونجا وای می ایسته و دیگه نقش پویای کبری تا آخر داستان به هم می خوره . در مورد داستانهای دنباله دار هم به غیر از این چند موردی که قبلا هم گفتم باید یه سری داستانها تموم شه و من داستان دیگه ای شروع کنم . داستانهای در خواستی رو اگه تک قسمتی بشه نوشت سریع میشه نوشت چون ذخیره ام کمه . داستان نقاب انتقام و خانوما ساکت رو داداش عباس و یه نفر دیگه شاید خودش 6 ماه پیش ازم خواسته که تازه دوسه هفته دیگه میخوام به جای تولد عشق و هوس و سیزده عشق شروع کنم . داستان اتوبوس سکسی رو هر وقت بخوام شروع کنم که به این زودیها نمیشه سعی می کنم از زبون یه نفری باشه که هیجانش بیشتر باشه . در هر حال این داستانهای دنباله دار هم طوری شده که رو هر کدوم انگشت میذارم می بینم به این زودیها نمیشه کات یا تمومش کرد ولی سعی خودمو می کنم تا بهتر و بیشتر در خدمت دوستان گل و دوست داشتنی و مهربان و همراه همیشگی ام چون تو باشم ...ایرانی

ایرانی گفت...

داداش دلفین عزیز و با ذوق من ! حتما بیشتر یا همه چیزایی رو که گفتی رعایت می کنم . خیلی ها رو یاد داشت کردم و خیلی ها رو هم تو ذهنم نگه داشتم . خیلی مطالب زیاد شده . چیزایی که یادمه کلید دادن و منشی شدن منیره و عصبانی بودن یکی از زنا و چادر عربی زیر لخت پوشیدن منیره و شرکت در جلسات خانوادگی و استفاده بیشتر از کلمه خواهرو..چند تا سکس در خونه کبری گذاشتن اگه با پاسدارا یا آخوندا باشه جمال و کمال نباید باشن . اونا باید اون حالت تقدسی رو که منیره واسشون داره حفظ بشه . فقط منیره تو خونه لخت لخت بگرده واسه اینه که از خونه همسایه اونو ببینن ؟/؟ وگرنه موقع سکس که خودش کنار کبری لخته . اگرم مشتری یا پاسدار بخواد بیاد و در دیدار اول که نباید لخت باشه . درهر حال واسه خودش داستانی شده . خسته نباشی دلفین عزیز . نیمه شبت خوش ..ایرانی

دلفین گفت...

اره داداش گلم هم ازخونه همسایه لخت ببینش هم مثلا تو خونه خودش راحته داداشم گلم وقتی هم کبری قرار برای منیره مشتری بیاره یه ندا بهش میده که یه چیزی بپوشه راستی داداشی خودت انقدر قشنگ نوشتی و می نویسی که من هی بهت گیر میدم چون همه داستان هات عالین دیگه از دستم ناراحت نشو دوست دارم

ایرانی گفت...

دلفین جان صاحب اختیاری که هر پیشنهادی که داری بدی . شاید یه بیست درصدی هم از دستم در بره و در رفته باشه یا بعدا دربره که سعی می کنم اگه با روند داستان بخونه در قسمتهای بعد ردیفش کنم . در هر حال نکته زیاد شده ولی مسائل مهم و اصلی رو فراموش نمی کنم . و اگرم طوری شد دلفین عزیز هست که به یادم بیاره .موفق باشی ..ایرانی

 

ابزار وبمستر