ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

هرکی به هر کی 46

می بینم که به این داداش خوشگله ما بد نمی گذره . بدش میاد و آبشو خالی می کنه اگه خوشش بیاد دیگه چیکار می کنه ؟/؟  حتما سیل راه میندازه . در حالی که خسته شده بودم و کمرم داشت درد می گرفت گفتم آرمیلا برای تو چه فرقی می کنه . ببینم تو از جون من چی میخوای نکنه از این که پسر شدم و دوبرابر تو ارث می برم لجت در اومده . اومد نزدیک من و کف دستشو لای موهام فرو برد و با کشیدن موهام سرمو داد  عقب و می خواست یه تفی بندازه تو صورتم که پشیمون شد . بد جوری  از این حرکاتش رنج می کشیدم دوست نداشتم آبرو م میون جمع بره . من در محفل سکس خانوادگی با این که تقریبا از همه جوون تر بودم واسه خودم اعتباری کسب کرده بودم هر چند این چهار تا جنده ای که آرمیلا اونا رو معلوم نبود از کجا گیر آورده ربطی به مجلس خونوادگی ما نداشتن ولی همه این مسائل رو اعتماد به نفس من تاثیر میذاشت . بعد از شیلا نوبت به ژیلا رسید اون  در همون حالت ایستاده بغلم زد و خودشو بهم چسبوند . کیرم یه خورده وا رفته بود و دیگه خستگی زیاد هم روش اثر گذاشته بود و تکون نمی خورد . دخترا اومدن سراغش و هر یک یه فشاری بهش می آورد و ساکی هم می زد تا شقش کنه و اونو واسه کوس ژیلا راه اندازی کنه . میخواستم حال آرمیلا رو بگیرم -خواهر جونم خواهر خوشگله ما . تو هم بیا یه مزه ای بگیر شاید یه گشایشی شد و اون دهن غنچه ای و خوشگل تو یه معجزه ای کرد و کیر ما شق شد . خیلی عصبی شده بود . اومد و یقه مو گرفت و چند بار منو به طرف عقب و جلو تکون داد . خفه میشی یا خفه ت کنم . -آرمیلا بیا بیا تو بغل خودم . باور کن اگه یه کاری هم با هم بکنیم به مادر بزرگ چیزی نمیگم که از جلسه سکس خانوادگی اخراجت کنن . رفت و یه لیوان آب و یه قرص وایاگرا واسم آورد .. -بیا بخورش و آبرومو پیش دوستام نبر -ببینم آرمیلا آخرش نفهمیدم تو از شق نشدن کیرم خوشت میاد یا از شق شدنش ؟/؟ .. چقدر کیف می کردم که حرص خوردن اونو می دیدم . درست می زدم به جاهای حساس . یه نیمساعتی طول می کشید تا این قرص اثرشو بذاره . این تحریک کننده ها هم که جلوم بودند و این دفعه دیگه کیرم راحت می تونست تا یه ساعت بکوبه . -خواهر گلم کمرم درد گرفت . کمکم کن . -فکر کردی من به خاطر ارث و مال دنیاست که افتادم به جون تو .؟/؟ هر بلایی که سرت بیارم حقته .عوضی . کار به یک ربع نکشید و قرص اثرشو گذاشت . چون از این قرصا نمی خوردم زود اثر کرده بود . ژیلا که اولش به نرمی باهام تا کرده بود طوری کیرمو گذاشته بود تو دهنش که فکر کردم دارم اونو گاز می زنه و می جوه . منو دیگه کاملا لختم کرده بودند . لاله اومده بود و لبهامو می بوسید و ژاله هم لبهاشو گذاشته بود رو نوک سینه هام و اونا رو می مکید . شیلا هم یه گوشه ای داشت استراحت می کرد . چشامو بسته بودم و به کوسهایی که کیرمو تو خودشون جا می دادند فکر می کردم و از تماس اونا با کیرم لذت می بردم . .یواش یواش این حالت نرم به حالتی خشن تبدیل می شد با پنجه هاشون موهای سینه امو می کندند . کمر کیر منو طوری خم می کردند که دردم می گرفت . آرمیلا با یه شلاق نرم و نازک افتاده بود به جونم . شیلا از این صحنه با موبایل خودش فیلم می گرفت -دیوونه ها واسه چی دارین این کارا رو می کنین . میخواهین این فیلمها رو به کی نشون بدین ؟/؟ چه نفعی برای شما داره . من خسته شدم ولم کنین . نمی تونستم خودمو خلاص کنم . هر چی لگد مینداختم فایده ای نداشت . فقط اونا رو عصبی تر کرده و پاهامو هم بستند . بهتر بود سکوت می کردم تا این دقایق بگذرند . به نظر نمیومد که این چند نفر آدمکش باشن . دیگه داشتم از حال می رفتم . نمی دونم کدومشون بودکه رو کیر منو با یه کرم چربش کرد و اونو به کوسش مالید . هر چند کوس خودش به اندازه کافی خیس بود ولی این جوری خواست کیر منو داغ ترش کنه تا آبش زود تر بیاد و موفق هم شد و من این بار تو کوس یکی خالی کردم که نمی دونستم کیه . زمان چقدر دیر می گذشت . یه وقتی به خودم اومدم که  دیدم بیحال افتادم رو صندلی ماشین و آرمیلا هم کنار من داره رانندگی می کنه . سر و صدای  دوستای جنده شو از پشت می شنیدم و نمی دونستم چی دارن میگن . خوابم برده بود سرم به شدت درد می کرد . بد جوری بهم تجاوز کرده بودند . دفعه بعد که چشامو باز کردم دیگه از سر و صدا خبری نبود چرا واسه چی خواهرم باید تا این حد تحقیرم کنه یعنی من نسبت به اون این قدر بی توجه بودم ؟/؟ این چه جور دوست داشتنیه که حنا از اون می گفت .  من بودم و آرمیلا . اون هنوز داشت رانندگی می کرد و نمی دونستم کجا هستیم . فقط در امتداد شب می رفت و می رفت . گردنم درد گرفته بود . فکرم کار نمی کرد . نمی دونم آیا چیز دیگه ای هم بهم خورونده بودند که این قدر گیج بودم یا نه ولی یه خورده خودمو به سمت راننده کشوندم و سرمو گذاشتم رو پای آرمیلا .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

9 نظرات:

jemco گفت...

عجب خواهریه این آرمیلا
تا ببینیم قسمت بدی چه کردی داداش
به فیض میرسه آریا یا نه

lplnvqh گفت...

ایول به ولت داداش گلم.
منتظر قسمت بعدی هستیم...

محمدرضا گفت...

ایول به ولت داداش گلم.
ما منتظریما....

ایرانی گفت...

سلام جمکوی نازنین ! این داستانو من چند قسمت جلوترشو نوشتم . اون فیضی که داداشه رو به خواهره برسونه و ضرب شست خودشو به خواهر نشون بده حدود هفت قسمت دیگه هست . موفق باشی ...ایرانی

ایرانی گفت...

با تشکر از ipinvghومحمد رضای گل . با کمال افتخار در خدمت شما و سایر دوستان خواهم بود . سر انجام پیروزی از آن آریا و آریا صفتان خواهد بود . برقرار باشید ...ایرانی

ناشناس گفت...

داستانا همه عالین

اگه اجازه بدین من اونارو تو وبلاگم بزارم

البته با رعایت کامل حق کپی رایت

ایرانی گفت...

هموطن و یا هم زبان عزیز و دوست داشتنی من ! شما صاحب اختیارید که هریک از داستانهای بنده را در وبلاگ خود با اشاره کامل به نام منبع و ماخذ و نویسنده منتشر بفرمایید . تازه باعث افتخار من هم خواهد بود . راستی نام سایت خودتان و چگونگی ورود به آن را هم اعلام بفر مایید ممنون می شوم . امیدوارم فعالیتهایتان در هر زمینه ای با توجه به اصول و مقررات و موفقیت آمیز باشد . تندرست باشید ...ایرانی

دلفین گفت...

دمت گرم داداشی

ایرانی گفت...

خرم و شاد باشی دلفین خوب من ..ایرانی

 

ابزار وبمستر