ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

فقط یک مرد 49

کوروش کوروش جون عزیزم من یه دختر نجیب کردم . از اونایی که فکر می کنی نیستم . من هنوز یه دخترم . دوشیزه ام .دوشیزه .. تو دلم گفتم الان هرچی باشه دیگه تاثیری نداره . تمام بارهای دنیا یا بار کوسهای دنیا رو دوش یه کیره ..تازه وقتی هم که قبلا گفتی این اولین سکسته معلوم بود دختری .  بااین حال از این که می خواستم یه دخترو بگام و این که اولین باریه که کیر میخواد بره توی کوسش به خودم می بالیدم . پس باید بااین دختر خوشگل مدارا می کردم که کمتر دچار استرس بشه . هر چند می دونستم که اونم مثل هر دختر و زن کرد دیگه ای شیره . -عزیزم اینو هم مطلع باش که ما در اصل مهابادی هستیم . هموطن تو .. اینو که گفت بیشتر هیجان زده شدم . یه قسمت عمده ای از خدمتمو تو مهاباد گذرونده بودم . دخترایی به قشنگی دخترای مهاباد تو هیچ جای ایران ندیده بودم . البته در مقایسه با این پنجاه شصت شهری که رفته بودم . دخترایی که روستائیای زحمتکشش خیلی زود فرسوده و چروکیده میشن و اون زیبایی و طراوتشونو از دست میدن . کردایی که باید به اونا و سر زمینشون رسیدگی بشه . مثل هر ایرانی دیگه . تازه یه سری میگن آریایی های اصیل اونا هستن . کاش به جای روشن کردن شمع تو مسجد اول به فکر خونه هامون بودیم .. حس کردم که مسئولیت سنگینی در قبال گلاره مهابادی دارم . مستقیما کیرمو فرستادم سراغ کوسش تا پلمبشو باز کنم . چشای خوشگل و درشتشو به سقف دوخته بود . مژگان خوشگلش هم هوسمو زیاد می کرد . حتی دلم میخواست با کیرم بکنم تو چشش . سرکیرمو گذاشتم وسط کوس گرمش و درحال بازی کردن با اون یه خورده اونو کشوندمش به طرف جلو . همون گرما و همون حرارت و همون کیفی رو می داد که از تماس با کوسهای دیگه حس می کردم ولی  این گاییدنها یه تفاوتی داشت که اونم تغییر شخص و شخصیت گاییده شده بود که همین تنوع لذت دیگه ای به من می داد وبه خصوص اگه اون زن زیباترهم می بود صفاش بیشتر بود و کوس تنگ گلاره هم یه گرما و هیجان خاصی در تمام بدنم ایجاد کرده بود که دوست داشتم زودتر تکلیف بکارتش مشخص شه و بتونم بیشتر باهاش حال کنم . -گلاره جون می ترسی ؟/؟ -نه هیجان دارم . همش از خودم می پرسیدم که وقتی عروس شم چه طوری میشه -ولی خب به آرزوت نرسیدی . -کاریش نمیشه کرد . در دنیایی که همه چیزش نسبیه و خوشبختی هاش و لذت بردنهاش هم نسبی ان بازم باید خوشحال باشم که الان یه عروس خوشبختم .. دهنم از تعجب وامونده بود . اون واسم آلبرت انیشتینی صحبت می کرد . از این خوشحالم که بخت با من یار بوده و تو به تورم خوردی . همین جوری که داشت حرف می زد کیرم رو به جلو در حرکت بود تا این که حس کردم حداقل نصفش رفته داخل -اووووخخخخخ کوروش هم دردم میاد هم خوشم میاد -اگه خیلی درد داری بکشم بیرون -نه به ناله هام توجه نکن . درد  واقعی من وقتی شروع میشه که تو واسه همیشه از پیشم بری . این دردها تسکین پذیره .. -گلاره الان به وقت حال کردن از این حرفا نزن . دلم می گیره -پس بازم کیرتو بده جلوتر .. حس کردم کیرم به یه چیزی خورد ویه چیزی رو زدم کنار . ولی هنوزم شک داشتم که جرخورده باشه یا نه واسه همین کیرمو چند بار می آوردم بیرون و دوباره می کردمش تو کوس . از خون خبری نبود و منم کاری به این نداشتم که چی شده . گلاره شجاع این شیر بچه دختر کرد که فکر کنم حالا شده بود شیر زن کرد از هوس زیاد دستاشو دور کمر من حلقه زده و خودشو بهم می فشرد تا آروم بگیره . -گلاره کیرمو بیرون بکشم ببینم اون داخل چه خبره ؟/؟ -نه ولش کن کوروش بذار حالمونو بکنیم . الان مثلا بکشی بیرون که بخوای چند تا قطره خون ببینی که چی بشه ؟/؟  اون وقت مجبور میشیم یه خورده دست نگه داشته باشیم -ببینم بالاخره  زن شدی یا نه . خودت چی حس می کنی . -حس می کنم کیرت منو فرستاده به یه دنیای دیگه . آره اون داخل یه سوزش خاصی داره که می دونم اثر پارگی یا شکاف یه تیکه گوشت نازکه . یه لحظه نگام افتاد به حاشیه های کوسش و اثراتی از خون قرمزو دیدم و خاطرم آسوده شد ولی چیزی بهش نگفتم . کیرمو تا آخر کوس گلاره فرستادم که بمونه و اونو بغلش کردم و با یه بوسه داغ رفتیم تو عالم سکوت و آرامش . حس کردم که آب گرم من داره می ریزه  تو کوس داغش .. -کوروش این آخرشه ؟/؟ -نه خوشگل مهابادی من این تازه اولشه . اول اولشه . کیرمو از کوسش کشیدم بیرون . آب کیر سفید و شیری من همراه با خون قرمز کوس گلاره که خیلی ترکیب خوشگلی رو درست کرده بودند از کوسش ریخت بیرون . تمیزش کرده و کوسشو گذاشتم تو دهنم . با این که خیس بود ولی این کارو برای عزیز دل مهابادی خودم انجام دادم . ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

2 نظرات:

علی تنها گفت...

خیلی جالبه.

ایرانی گفت...

متشکرم داداش علی ! روز خوش ..ایرانی

 

ابزار وبمستر