ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

هر کی به هر کی 50

از بس بهم حال داد و داغ کرده بودم بدون این که  اراده کنم آب کیرم ریخت تو سوراخ کون پری سیما . در این فاصله ای که سرمو گذاشته بودم روکمرش چند قطره ای از آب کیر برگشت کرد و ریخت رو پاهاش و روی مبل .. حشرش بازم بالا بود و ازم خواست که کونشو بیشتر بگام . با این که کیرم چند درصدی شل شده بود ولی طوری گاییدن پری سیما جونم بهم حال داد که دلم می خواست بازم اون تو آب خالی کنم . - باید بهم قول بدی که از این ورا بیای -آخه وقت نمیشه -حالا آریا جون این قدر خودتو  نگیر . خدا نکنه آدم به یه پسر رو بزنه بگه خیلی خودشونو می گیرن . لبای گرم و تشنه پری سیما رو بوسیده و گفتم هیچم این طور نیست آخه من با خیلی ها طرفم .-اوخ اوخ پیش یه لیدی از این حرفا می زنی ؟/؟ بهت میاد با این خوش تیپی و کیر کلفتت از اون شیطونا باشی .حالا برو به نلی برس که می ترسم دیگه از این لطفها در حق من نکنه ..عجب مادر شوهر خوبی بود . با معشوق عروسش داشت حال می کرد و از این که زن پسرش  دوست پسر داشته باشه خیالش نبود . نلی رو که دیدم عین عروسک خودشو ساخته بود . دیگه عینک دودی رو چشاش نبود . یه شورت و سوتین ریش ریش دار به رنگ طلایی تنش کرده بود و بقیه قسمتهاش  که خب برهنه بود . منم  که کارمو با مادر شوهرش تموم کرده بودم اومدم این طرف حالا راحت می تونستیم با هم حال کنیم . نلی در جا اومد طرف کیر شل من . این کیر فرو رفته تو کوس و کون مادر شوهرشو گذاشت تو دهنش و چقدر هم با لذت میک میزد و مثل یه بچه ای که داره شکلات دسته دار می خوره اونم از لیس زدن و میک زدن کیر من حال می کرد . دوباره اونو درازش کرد . طوری دراز شده بود که نلی چشاش از تعجب گرد شد . -نهههههه آریا این میخواد بره تو کوسسسسم  ؟/؟ این که دوبرابر اونیه که  همیشه که می خورم .-در عوضش مال تو نصف اون کوسهاییه که بیشتر وقتا میگامش . نلی یه اخمی کرد و روشو بر گردوند -قربون اخمات برم خوشگله حالا بیا و این قدر ناز نکن . اونو بغلش کردم گذاشتمش رو تخت و کیرمو رو لباش حرکت می دادم . اون لباشو به هم دوخته بود و مثلا داشت ناز می کرد و می خواست تنبیهم کنه . -نلی من میرم ها . میرم این کیرمو فرو می کنم تو دهن یه نفر دیگه ها .. راستش دیگه عاشق لبای غنچه ایش شده بودم . مثل یه کوس بود اون لبای نازش . وقتی لباشو باز کرد و کیر شق منو گذاشت تو دهنش منم یه چرخشی به خودم داده و لبامو گذاشتم رو کوسش و مقابله به مثل کردیم . من که تا حدودی نفر اول سیرم کرده بود با این که خیلی هوس داشتم ولی یه خورده مقاومتم بیشتر شده بود . اما نلی طوری بیحس شده بود که کیرمو ول کرد و فقط داشت ناله می کرد و فریاد می زد .من که شرایطو این جوری دیدم بازم یه نیم دور دیگه زدم و این بار رفتم روبروی کوسش تا یکسره بهش حال بدم . کوسشو مثل یه خوراکی خوشمزه گذاشته بودم تو دهنم . یه کوس دیگه به همون اندازه هم اگه کنارش میذاشت تو دهنم جا می شد . پیشونی و سرمو گذاشته بودم روی کوس و زیر ناف نلی و در حال میک زدن سریع سرمو به سرعت از این طرف به اون طرف تکون می دادم و پاهای نلی رومحکم داشتم تا نتونه لگد پرت کنه .-آریااااا نکن من نمی تونم می خوام فرار کنم ... از یه طرفی در برم -کجا خوشگله هر طرف بری بازم مال خودمی . تو بغل خودمی . مگه خودت نمی خواستی و نمی خوای ؟/؟ --چرا چرا چرا عزیزم . خودم می خوام خودم میخوام که حال کنم .فضای اتاق خوابو مثل فضای شب تاریک کرده بود و با یه نور چراغ خواب به رنگ آبی ملایم یه حالت شاعرانه ای به محیط داده بود که در اون حالت هوس منو دو چندان می کرد . اول صبحی بود و معلوم نبود تا آخر وقت چه خبره .  یه آهنگها و ترانه های ملایمی گذاشته بود که آدم فکر می کرد من و اون چند ساله که عاشق و معشوق همیم . واسه خودش یه فضای رویایی درست کرده بود . ولی خیلی هم حال می داد . چقدر باحال می شد اگه این فضا رو من و آهو در کنار هم می داشتیم . این بار نلی جونمو بر گردوندم تا بتونم زیر نور شاعرانه و هوس انگیز اتاق خواب کونشو هم ببینم و با هوسی فوق العاده توکوسش فرو کنم . -نلی خیلی ناز و خوشگل و قلمی و فانتزی و یه دستی . -بگو بگو بگو بازم بگووبکن . بازم منو بکن بگو منو می خوای . بگو از همه اونایی که گاییدی ناز تر و خواستنی ترم . .. حرف که مالیات نداشت .. -آره عزیزم تو از همه شون ناز تر و خواستنی تری . خوشگل تری . چه کونی چه کون نازی . خوشگل و لطیف و یکدست . گنده نبود و کوچولو هم نبود ولی قبل از این که سرعت گاییدنمو زیاد کنم دهنمو انداختم رو کونش و تا می تونستم وسط درز و سوراخ کون و کوسشو لیسیدم و این بار دیگه گفتم که بهتره کارو تموم کنم . از اونایی بود که می شد زود اونو به ار گاسم رسوند . -اوهههههه آریا بی خود نیست که همه زنا دنبالتن . کیر کلفت و نیروی جوانی .. -همراه با عشق و هوس و عطشی پایان نا پذیر . -آخ که حرفات چقدر مثل خودت خوشگلن . -وهوس انگیز . سرشو بر گردوند . - منو ببوس ببوس آریا . هر وقت با دست چند بار بهت فشار آوردم و یه علامتای مخصوص دادم بریز تو کوسم . من آبتم می خوام . لبهای کوچولو و گرم و تشنه شو بوسیدم و نذاشتم که از لبام جدا شه و کوسشو هم با سرعت می کوبیدم و تو هر ضربه کونشم می لرزوندم . یواش یواش آروم شد شل شد و دیگه اون تحرکو نداشت . حس کردم که ار گاسم شده ولی ریسک نکردم وگفتم واسه تو کوس ریختن عجله نکنم . پس از لحظاتی همون علامتایی رو که ازش صحبت می کرد داد و آبمو ریختم تو کوسش . .. ازم قول گرفت که بازم بهش سر بزنم ولی من حس می کردم که دارم وعده سر خر من میدم . آخه خیلی ها بودند که با این که بهشون وعده داده بودم هنوز واسه یه بار هم نگاییده بودمشون .. از خونه که بیرون اومدم چند قدمی نرفته بودم که دیدم یه ماشین دیگه جلو پام ترمز زد . نه خدایا خودت به خیر بگذرون . سرمو انداختم پایین و می خواستم از یه طرفی در برم . برام فرقی نمی کرد کی باشه . خسته شده بودم . یهو صدای زنی آشنا منو به خود آورد که آهای آقا کجا فرار می کنی مثل این که یادت رفته که بهم بدهکاری .. راست می گفت سر قضیه آرمیلاوکلید خونه شو که به من داده بود بهش بدهکار بودم . پریسا زن داداشم بود ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

8 نظرات:

Ermiya گفت...

نمی دونم چزا دلم برای پریسا و منصوره میسوزه

ایرانی گفت...

من دلم برای منصوره می سوزه ولی پریسا رو نمی دونم واسه چی باید دلم بسوزه شاید قسمتای اول یه خورده مظلوم واقع شد ؟/؟ خب آریا اومد کمکش . ولی خیلی هوای برادر شوهره رو داره . شاد و خندان باشی ارمیا جان ! ..ایرانی

ناشناس گفت...

داداش گلم خیلی باحالی.فردین

دلفین گفت...

دادشی عالیه کی مهمونی خانوادگی میشه

ایرانی گفت...

سپاس فردین عزیزم ..ایرانی

ایرانی گفت...

دلفین خوبم چند قسمت جلوتر این داستانو نوشته ام و فعلا دارم جاهایی رو می نویسم که این خواهر و برادر یعنی آرمیلا و آریا پس از کش و قوسهای بسیار در حال سکس با همند . به نظرم به دهه شصت که رسیدیم می تونیم بریم به مهمونی خونوادگی که البته هنوز نوشتن اون قسمت ها شروع نشده یعنی یه چیزی حدود ده قسمت دیگه . کامروا باشی ..ایرانی

جيبر گفت...

من خيلي منتظرم ببينم دعوا خواهر و برادر كي تموم ميشه و به سكس ميرسه .ايراني جان خسته نباشي (جيبر

ایرانی گفت...

جیبر عزیزم از یکی دو قسمت دیگه موش و گربه بازی خواهر و برادر شروع میشه و بعد میشه گفت دهه پنجاه تقریبا به آریا و آرمیلا اختصاص داره که قصد دارم از اوایل دهه شصت واسه این که یه حال و هوایی عوض کرده باشم یه محفل سکس خانوادگی هم بذارم . پاینده باشی ..ایرانی

 

ابزار وبمستر