ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

لوتی سایت وabr135-بیست و هشت

خر عر عر می کرد و ابر 135 هم عین خر صدای عر عر سر داده بود -پسرم مثل این که جدی جدی باورت شده که تو هم خر شدی ها -مامان اگه بدونی چقدر مزه میده این کیر کلفت تو کون آدمه . من دیگه چه جوری می تونم با کیر آدما حال کنم -پسرم این که کاری نداره می تونی بری تو باغ وحش زندگی کنی . روحیه ات با ساکنین اونجا حسابی ساز گاری داره . ولی حالتو درک می کنم عزیزم . تو یه کیر تو سوراخته که این قدر حال می کنی من که سه کیره تو کون و کوسم رفته دیگه چی بگم -آخ مامان مامان -جاااااان ابر -چه فیلمی بشه این . کیر درشت و سوراخ کون گشاد من درشت نمایی میشه اندازه یه چاله بزرگ نشون داده میشه . -شایدم چاه ...مامان یه چیزی داره تو کونم ریخته میشه . ریخت ریخت . خره حالشو کرد . کونم بهش مزه داد . -من بهت افتخار می کنم ابر خان یه دریا آب داره از کونت می ریزه . ابر فریاد می زد دوربین ها همگی بیا ن رو من . از نیم رخ و تمام رخ هم عکس و فیلم بگیرین .دلفین از اون دور فریاد زد -داش ابر نیمرخ کونتو میگی یا صورتتو -اشتباه نکنین منظورم نیمرخ و تمام رخ از کونم بود وگرنه صورت کیری من چه به درد عکس و فیلم می خوره . وای چه با حال شد . مرا در یابید . همت کنید یاران . حالا اسب اسب اسب ..برین دنبال اسب -پسره خود خواه چرا این قدر سر و صدا می کنی مثل این که بقیه هم هستند که میخوان حال کنند . -مامان میشه کیر اون اسبی رو که تو کوس توهه در بیاری یه چند دقیقه ای بهم قرضش بدی -ابر خان ضد حال بهم نزن . این همه حیوون اینجاست برو یکی رو واسه خودت پیدا کن . تو همش چشمت به مال دیگرانه . حق داره این ایرونی هرچی بهت می توپه و می گه تو با تف دیگران جق می زنی . حالا هم میخوای با اون کیری که مال تو نیست و حق تو نیست و یکی دیگه زودتر شکارش کرده حال کنی . مادر فرزندی به جای خود و حال کردن به جای خود . کون گشاد بازی رو بذار کنار برو یه اسب خوب واسه خودت گیر بیار . ابر 135 با این که کیر خر بهش حال داده بود ولی یه خورده به زحمت از جاش پاشد و تلو تلو خوران رفت وسط گله . ظاهرا حس هفتم هشتم این حیوانات به کار افتاده بود و منتظر بودند که یه جوری با این آدما حال کنند  . کون ابر 135 یعنی همون سوراخش طوری گشاد شده بود که قطر کیر کلفت یه خر رو پیدا کرده بود . ابر دستی به چند تا کیر اسب کشید ولی از بس حرص کلفت تر شوداشت دوست داشت بازم آزمایش کنه . بعضی از این کیر ها رو که حس می کرد جا داره کلفت تر از این هم بشه فرو می کرد تو دهنش و در چند مورد آب کیر اسب تو دهنش خالی شد و اون با لذت همه شونو سر می کشید و می خورد . از اون طرف که کوس خواهرش شهناز تازه راه افتاده بود مدل به مدل کیر ها رو عوض می کرد و هر پنج دقیقه در میون یه کیر اسب یا خر رو فرو می کرد تو کوسش . اما قهرمان این میدان و رکود دار رو میشه به نوعی مادر ابر خان دونست که در آن واحد 3تا از این کیر ها رو تو سوراخ خودش جا داده بود . کاری که تا به حال هیچ زنی نتونسته بود انجام بده . حتی در رابطه با آدما تعداد انگشت شماری زن بودند که تا به حال در یک لحظه سه تا کیر رو تو سوراخ کوس و کونشون جا داده باشند . عمه مهرانه تهییج شده بود . رفته بود یه گوشه ای و دست به دامن دلفین شده بود . دلفین کوس و کون عمه مهرانه را یه سرویس آب بندی کرد . وبهش گفت مهرانه جون اگه می خوای کم نیاری زبون عروست یعنی زن برادرت پیشت بلند نباشه برو حداقل یه کوس هم شده به این زبون بسته ها بده . بیچاره ها خسته میشن از بس یکی دو مدل کوس یکنواخت بکنن . اونا هم دل دارن دیگه . خون نکردن که همش این جنده لاشی رو بگان . آبجی ابر خان هم که تا چند وقت دیگه عین ننه و برادرش میشه . -دلفین جون اگه کیر اسب و خر بره تو کوسم بازم تو کیرتو فرو می کنی تو کوسم .؟/؟-امروز دیگه نه ولی برای یه روز دیگه با کمال میل . سامانتا و شهلا و منور و مژگان و اعظم که این صحنه ها رو دیده بودند دل شیر پیدا کرده و رفتن وسط حیوونات . مهرانه هم واسه این که از قافله عقب نمونه خودشو به اونا رسوند . همه شون هیجان زده بودند . یه خورده هم می ترسیدند . پرنسس بد جوری حشری شده بود -پرنس جونم من برم این کیر رو ساک بزنم که واسه بچه ضرر نداره .-عزیزم احتیاط مستحب اونه که از این کارا نکنی . اگه آب کیر بریزه تو دهنت و اونو بخوری شاید برای جنینی که نمی دونیم دلفین تو شکمت کاشته یا نه ضرر داشته باشه . .پرنسس دلش طاقت نگرفت و رفت کیر یکی از این اسب ها رو تو دستش گرفت و اونقدر باهاشون بازی کرد تا دراز شد . قمبل کرد و گردنشو کج کرد و کیر اون اسبه رو از پایین به بالا  رو کوسش می کشید . -جااااااان آهههههه . پرنس خیلی حال میده -دیوونه از من خجالت نمی کشی از دلفین خجالت بکش .اون شاید پدر بچه ات باشه . احترام اونو نگه داشته باش -چی میگی پرنس . اون امروز کوس و کون همه فامیلای ابر خان رو یکی کرده . همه قبل از این که توسط حیوونات گاییده شن باید برن پیش دلفین تست آمادگی بدن و تا تایید نشن حق گاییده شدن توسط اسب و خر رو ندارن . البته گاییده شدن توسط سگ تست نمی خواد . تمام خانوما اول رفتن پیش دلفین و دلفین حسابی اونا رو گایید تا یه نرمش و ورزشی به اونا داده باشه .. حالا وضعیت طوری شده بود که ابر و همه زنها در حال گاییده شدن توسط حیوانات بودند ولی پرنسس در یک وضعیت خفیف و نیمه قرار داشت که به بچه احتمالا در شکم قرار داشته اش آسیبی وارد نیاد . در همین لحظه سگها شروع کردند به واق واق کردن . دلفین بازم از راه دور فریاد زد گناه دارن این یاران باوفای انسان . یه خورده شما هم مراتب قدر شناسی و وفا داری خودتونو به این سگهای دوست داشتنی نشون بدین . واسه این که کیرشون نازکه اونا رو عقده ای بار نیارین .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

3 نظرات:

دلفین گفت...

عالی بود داداشی پس کی به خونه میرسیم

ایرانی گفت...

آیدین عزیز ! همکارمحترم, مودب و دوست داشتنی سایت شهوتناک .باعث افتخار من است که بالاخره پس از مدتها یک داستان از بنده به نام تو هم دست بزن رابه تاریخ جمعه 8ژوئن 2012 در سایت خود منتشر فرموده اید . با توجه به این که نود در صد داستانهای چند ماه اخیر سایت شما در پایان به نام نویسنده اشاره شده جای بسی تعجب است که در مورد فوق به منبع و نویسنده اشاره نشده ..می دانم که از دستتان در رفته موردی ندارد . امیدوارم مسئله را پیگیری بفرمایید . درهمین جا به اطلاع دوستان و خوانندگان عزیز می رسانم که داستان لوتی سایت در قسمت سی ام به پایان می رسد . آیدین جان شاد و پیروز باشی ...ایرانی

ایرانی گفت...

سلام دلفین جان همان طور که گفتم این صحنه یا سکانس آخرشه . دیگه داستان داره فرسایشی میشه . دوقسمت دیگه تموم میشه . ببینم دلفین عزیز خسته نشدی از بس فک و فامیلای ابر خان رو تنظیم کردی ؟ اگه تو رو نداشتم چیکار می کردم . درهر حال در مرتع همه خانوما باید میومدن پیشت تست بدن . البته اگه این ابر خان بازم جنگولک بازی در آورد یه داستان های تک قسمتی هم می نویسم و حالشو جا میارم و اگه دوست داشته باشی بازم هنرپیشه نقش اول میشی . فعلا زیادی آب بندیش کردیم من با نوشته هام و تو با گفتار و عملت . هرچند این سایت لوتی این روزا خیلی دیر بالا میاد و با این همه دک و پزشون سرعت خوبی ندارن .درهر حال امیدوارم با تموم شدن این داستان که یه اشانتیون و کار اضافی بود که ابله 135 رو دوش ما گذاشته بود و من عمدا هرشب منتشرش می کردم و خودمو به زحمت مینداختم تا این پوست کلفتی ابر خان و مدیران سایت لوتی رو به رخ همه بکشم ...بتونم با آرامش و فرصت بیشتری به داستانهای دیگرم بپردازم . تازگیها هر سایتی که خلاف می کنه از خودش سلب مسئولیت می کنه و میگه من نبودم دستم بود تقصیرآستینم بود و این بهانه های مسخره را می تراشند که ما یک سایت و وب باز هستیم و تقصیر کاربراست که بی قانونی میشه ..ببخشیدا! خیلی ببخشیدا! بازم خیلی خیلی ببخشیدا! شما مدیر یا مدیر های سایت متخلف پس چه غلطی می کنین اونجا نشستین ؟ برگ چغندرین ؟/؟ باز این برگ چغندر میگن یه خاصیتی , کلسیمی یه چیزی تو همین مایه ها داره . شما از ..... دیگه چی بگم حرف نزنم بهتره جوش میارم و می ترسم بعدا خودم پشیمون بشم . دلفین جان ! خسته نباشی . قسمت سی ام آخرشه . شاد و همیشه لب خندان باشی ...ایرانی

 

ابزار وبمستر