ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

خانم مهندس قسمت بیست و دوم

بیتا خجالتش دیگه ریخته بود . هرچند بهرام اونو تا حدود زیادی آب بندی کرده بود . ولی لقمه چرب و نرمی بود که کیارش منتظر بود تا به بهترین نحوی بتونه ازش کام بگیره . وقتی که برگشت کیا دیگه اجازه فکر کردن بهش نداد درجا اونو بغلش زد و رو دستای خودش بلندش کرد و گذاشت رو تخت -خانوم خانوما به کار خونه دل ما خوش اومدین -کارخونه دل یا کیر خونه دل . چهار تایی شون حتی سپیده اخمو هم خندید . -کیا اگه داداش بیاد چی ؟/؟ -دختر ازچی می ترسی . بهت میگم ما اینجا هستیم . میخواد چیکارت کنه . بکشدت ؟/؟ بخوردت ؟/؟ غلط می کنه دست رو خانوم خوشگلی مثل تو بلند کنه . قبل از این که بیتا دچار تردید بیشتری بشه اونو بلندش کرد و ازش خواست که به طرفش قمبل کنه ووقتی که این کارو کرد کیارش پای چپ بیتارو گرفت و اونو یه خورده یه پهلو کرد . یه اشاره ای هم به سپیده و بهاره زد که بیان کمکش . به بهاره گفت که رو قسمت جلو بدن بیتا کار کنه و به سپیده هم گفت که رو قسمت کونش مشغول شه . وباانگشت سوراخ کون بیتا رو نشونش داد . بهاره لباشو رو لبای بیتا قرار داد سپیده با سوراخ کونش بازی می کرد و کیارش هم لباشو گذاشته بود رو کوس بیتا . با این بر نامه ها دیگه راه فراری واسه بیتا وجود نداشت . تازه بهاره هم که در حال بوسیدن اون بود دستاشو رو سینه هاش گذاشته بودو دسته جمعی دیگه واسه بیتا سنگ تموم گذاشته بودند -آههههه نهههههه خواهششش می کنم سه تایی تون معلوم هس چه بلایی سرم آوردین ؟/؟ اوخ کیا کیااااا اینا همش زیر سر توست . -خوب حال میکنی -بیتا می بینی داداش جونم چه باحاله -آره سپیده جون . قربونت تو هم داری بهم حال میدی . بهاره جونمم همین طور . دست و زبون شما دوستای خوب و گلم درد نکنه . سپیده جون تو که داری کونمو سوراخشو لیس میزنی بدت نمیاد ؟/؟ -اگه بدونی چقدر دارم حال می کنم .- جدی ! طعم بدی نمیده ؟/؟ -نه جزلذت و هوس هیچی رو احساس نمی کنم . کیارش با دستاش قاچای کون بیتا رو به پهلوها باز کرده بود وسپیده در حالی که نوک زبونشو رو سوراخ کون بیتا بازی می داد با دستاش کمر اونو  مالونده و با موهای سرش بازی می کرد . -کیارش عزیزم من دارم ازحال میرم . دلم کیر می خواد . یه خورده خودتو خم کن کیرتو برسون به دستم . خواهش می کنم زود باش . -جااااااان تو کیر میخوای از اولش می دونستم که نمی تونی اززیر کیر کیا در ری . کیا به قربونت عزیزم . خودشو طوری خم کرد که هم بتونه کوس بیتا رو بلیسه و هم این که کیرشو بسپره دست اون . بیتا هم کیر گلوله شده کیارشو توی دستاش می گردوند و کمر تنها مرد اون دور و برو سست کرده بود .. -نههههه عزیزم . چقدر با حال می خوری . بگو بگو بهم کوس بیتا خوشمزه هست . بگو داری باهاش حال می کنی .. زوتر کیرتو بذار بره داخل الان داداش میاد بیرون الم شنگه به پا می کنه زهر مارمون میشه . -دخترا یه خورده خلوتش کنین که کیر وارد عمل میشه . سپیده و بهاره جا رو واسه اون دو نفر بازکردند و کیا رفت رو کوس بیتا . لبه های کوسو به پهلوها بازکرد . -چه طوره عزیزم . چی می بینی -حس و هوس . حس این که زودتر کیرمو بکنم توش . -پس زود باش حسش کن تا ما رو نکشتی . کیارش کیرشو کرد توکوس بیتا -وااااایییییی کیا کیا لذت و هوس زیاد گیجم کرده خواهش می کنم . -حالا گیج تر ازایناشم میشی کجاشو دیدی . کیارش در حال گاییدن کوس بیتا بود و سپیده به کیر داداشش فکر میکرد که چقدر قبراق و سر حاله . باید یه حالی با این کیر بکنه . این که نمیشه چند بار آزمایشی بره تو کوسش و اونو به آخر عشق و حال نرسونه . بعض یه جاهاست که آدم باید با پررویی وشجاعت کارشو پیش ببره وببینه مزه دهن طرف چطوره و این جوری به خواسته اش پی ببره -بیتا کیر داداشمو داری . خیلی باحاله . منو که خواهرشم به هوس آورده وای به غریبه ها رو . -خواهر گلم قابل تو رو نداره . هر وقت میل داری در خدمتته . -فعلا این یکی رو میل کن . اگه کیر و کمر داداشم کشید من که حرفی ندارم . با این حرفش می خواست کیارشو غیرتی کنه تا بازم تحرک داشته باشه . دل تو دل سپیده نبود . امشب باید این سنت ها رو یکسره می شکستند . بااین که کاوه اونو حسابی گاییده بود و سر حالش کرده بود ولی بازم هوس  یه کیر رو کرده بود . خیلی هم هوس اینو کرده بود که تو سط داداشش گاییده شه . با این که کیا چند بار کیرشو تو کوسش فرو کرده بود ولی دوست داشت که این کارش با نیت گاییدن باشه تا اون حالی رو که می خواد بکنه .به خودش می گفت  داداش تو فقط بذار تو کوسم یه حالی بهت بدم که تاعمر داری لذتش زیر پوست کیرت و مزه اش زیر زبونت بمونه . یواش یواش داشت به بیتا حسادت می کرد . دوست داشت زودتر ار گاسمش کنه و یه جوری مسیر سکس رو عوض کنه . وقتی کیارش کیرشو به ته کوس بیتا می کوبید سپیده کف دست خودشو میذاشت زیر بیضه های داداشش و اونو بیشتر به روی کوس بیتا می چسبوند . کیارو می دید که ازاین کارش خیلی لذت می بره -آبجی دستتو این جوری میذاری زیر تخمام می چسبونی به کوس بیتا خیلی خوشم میاد یه وقتی دیدی خیلی زود توکوسش آب ریختم . اول باید بهش حال بدم بعد تو کوسش خالی کنم . -پس داداش من کی باید حال کنم ؟/؟ یه چشمکی هم به کیارش زد . سپیده با زرنگی تمام این حرفو زده بود . حرفی رو که زده بود ایهام داشت و با اون نگاهی که به کیا انداخت شک اونو بیشتر کرد . که راستی راستی خواهرش با کی میخواد حال کنه . کیا یه نگاهی به سینه های درشت سپیده انداخت و در حالی که کیرش تو کوس بیتا بود و دست سپیده زیر بیضه هاش قرار داشت با نگاهی سر شارازهوس نسبت به خواهرش لبهاشو روی لبهای سپیده قرار داد تا بیش از پیش خواهرشو منتظر این بذاره که این داداشه بالاخره کی خارش کوسشو می گیره ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

3 نظرات:

ناشناس گفت...

واقعا محشره داداشی.فدات فردین

دلفین گفت...

دمت گرم دادش گلم

ایرانی گفت...

فردین جان و دلفین عزیزم ! سپاسگزارم از نظرات گرمتون . شادکام باشید ..ایرانی

 

ابزار وبمستر