ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

داداش نامردی نکن

چهارده سالم بود . یه دوسالی می شد که به سن بلوغ رسیده بودم . خواهرم 16 ساله بود . از اون زبون درازا بود که به هر کاری کار داشت . میومد به بر نامه های کامپیوتر من سرک می کشید . می خواست ببینه دوست دختر دارم یا نه . همش نصیحتم می کرد . پاک کلافه ام کرده بود ولی تن و بدن خوشگلی داشت . این شیطنتها و فضولیهاش سبب شده بود که یه خورده با دید دیگه ای بهش نگاه کنم . واسه همین هر لباسی که می پوشید اول به اون کون گاهش یعنی لباس محل کونش نگاه می کردم تا ببینم چه جوره . گاهی وقتا ازم می پرسید این دامن بیشتر بهم میاد یا اون یکی . منم اونی رو که بیشتر به کون خوشگلش می چسبید انتخاب می کردم . گاهی اوقات هم که از دستم عصبانی بود برعکس کار می کرد . واسه همین تازگیها سعی می کردم کمتر سر به سرش بذارم . یه بار از دستم عصبانی بود وبا این حال باهام مشورت کرد . گفتم این دفعه رو برعکس بگم که اگه بر عکس عمل کرد اونی که میخوام در آد . ولی دست منو خوند حرف منو گوش کرد . -فکرکردی فرخ . فکرکردی هنوز حالیم نیست تو از چی خوشت میاد ؟/؟ یه بارنصفه شبی که همه خواب بودند کامپیوترمو روشن کردم و رفتم رو فیلمهای سکسی و یه جایی رو که بیشتر خوشم اومد روش زوم کرده شروع کردم به جق زدن . در اتاقم قفل نبود وسابقه نداشت کسی سرشو بندازه پایین بیاد تو . ولی اون لحظه فاخته همیچین کاری رو انجام داد . غافلگیر شده بودم . نمی دونستم شلوارمو زودتر بالا بکشم یا کامپیوترو خاموش کنم . چند لحظه نگام کرد سری تکون داد و رفت . اولش خجالت کشیدم ولی بعدش با خودم حساب کتاب کردم دیدم بد چیزی هم نشد . با خودم گفتم دهنتو میگام فاخته . ازاون به بعد سعی می کرد بیشتر تو کارام فضولی کنه . از دست اون هرچی فیلم سکسی تو لپ تابم داشتم ریختم تو چند تا فلش و همه رو از هارد پاک کردم . ومحض امتحان یه بار اونو آزاد گذاشتم که ببینم چیکار می کنه . یه نصفه شبی که بابا مامان خواب بودن و خواهرم بیدار و می دونستم که از سوراخ در میخواد همه چی رو دید بزنه اومدم بیرون و رفتم سراغ اتاق فاخته -خواهر من میخوام برم واسه نیمساعت دیگه سشوار رو لازم دارم پیشته ؟/؟ -نه فرخ توی هال ببین . خودت انداختیش رو کاناپه .از بس شلخته ای .. خب حالیش کردم که می تونه بره تو اتاق من . از لای در حموم شاهد بودم که رفت تو اتاقم و با اون نشونه گذاریهایی که کرده بودم فهمیدم که رفته سر لپ تابم ولی می دونستم دماغ سوخته شده چون چیزی گیر نیاورده . چند روز بعد  دسته جمعی رفتیم پیک نیک . علاوه برخونواده ما  عموم اینا و عمه اینا که اونا همشون از بابا بزرگتر بودند و بچه هاشون همه ازدواج کرده باهامون بودند . تازه بابا بزرگ مامانم بزرگ رو هم با خودمون برده بودیم . حوصله ام داشت سر می رفت . پیک نیک شده بود تفریح پیرمردا و پیر زنا . من لپ تابمو گرفته و یه طرف در رفتم . فاخته معلوم نبود کجاست . بهترین موقع بود که از دستش در برم . با همه فضولیهاش این جا رو بهش رودست زده بودم . باید خوب زمان و وقت استفاده از باطری لپ تابو تنظیم می کردم تا شارژش زود تموم نشه . تا تونستم خودمو دور کردم . رفتم تو یه علفهای بلندی که دور و بر کلی درخت بود . یه جای صاف تر ی رو که دید نداشت انتخاب کردم . آخیش سیر سیر داشتم صحنه های سکسی ناب و گلچین شده رو می دیدم . فقط ضبط می کردم و دانلود . اصلا فرصت نمی شد بشینم اینا رو دوباره ببینم . بعضی از این زنایی رو که در حال گاییده شدن بودند منو به یاد فاخته می انداختند . کیرم دوباره سر به هوا شد . با خاطری آسوده از شلوار درش آورده و شروع کردم به جلق زدن که حس کردم چمنهای پشت سرم دارن می لرزن . اولش فکر کردم باد می زنه ولی ظاهرا گردباد بود . گردباد فاخته . خواهر دیوونه من که شلوارشو پایین کشیده بود و با کوس و کون لخت روبروم وایساده بود . ظاهرا سرشو خمو کرده بود از اون زیر سر خورده بود . فکرنمی کرد لوبره . لعنتی کی خودشو بهم رسونده بود -حیف که ازم بزرگتری ولی خیلی فضولی فاخته -تو هم خیلی پررویی داداش این چیزا چیه داری می بینی . گناه داره -از تو پررو تر و دریده تر من دختر ندیدم . تو از اینایی هم که دارن این داخل فیلم بازی می کنن بدتری -آفرین داداش . دست ننه ام درد نکنه با این پسر آوردنش . حالا هر چی از دهنت درمیاد به خواهرت یه دونه خواهر و خواهر بزرگت میگی . این جوری احترام منو نگه می داری ؟/؟ اگه به مامان نگفتم . -مثل این که زبون حالیت نمیشه فاخته . انگار دوست داری زبونتو یه جور دیگه ببندم . رفتم طرفش و شونه هاشو گرفتم تو دستام . ترس برش داشته بود اونو همونجا رو چمنا خوابوندم . با این که ازم بزرگتر بود هیکل ریزه میزه ای داشت . خیلی زود تسلیمش کردم . یعنی دیگه نمی تونست از دستم در بره . کیرمو چسبوندم به لبش . بازش کن دهنتو .. اولش باز نمی کرد ولی بعد این کارو هم انجام داد و من فرو کردم تو دهنش . -بخور فاخته ساک بزن که داداش خیلی وقته تو کفته و تو خماریه . اولش کیرمو تو دهن فاخته فقط عقب جلوش می کردم تا این که یواش یواش با حرکت لب و زبونش بهم حال داد . چه حالی . دیگه بی خیال دنیا شده بودم . یه خورده قد چمنا رو آوردم پایین تا دور نماهای قشنگو بهتر ببینم و بیشتر حال کنم . تو این حس و حالها بودم که حس کردم کیرم داغ شده و آبم داره همین جوری می ریزه تو دهن فاخته . اون می خواست دهنشو از کیرم دور نگه داشته باشه که من نذاشتم . اجازه دادم تمام و کمال آب بریزه تو دهنش . واسه اولین بارش بود و عادت نداشت سختش بود . یه خورده رو هم بدون این که بخواد خورد . چون نفسش داشت بند میومد و منم کیرمو اون داخل فشار داده داشتم ونوش جون کرد . یه خورده سبک شده بودم . آروم گرفته بودم . -حالا پاشو فاخته هر غلطی دلت میخواد بکن -داداش خیلی نامردی -حقت بود . تا دیگه هست فضولی نکن .-داداش نامرد نشو . نامردی نکن . خودت کیرتو خالی کردی تموم شد رفت ؟/؟ تازه دوزاریم افتاد که میگه نامردی نکن یعنی چه . -داداش می خوریش ؟/؟ بخورش . من هوس دارم . کنیزتم . دیگه فضولی نمی کنم . فاخته افتاده بود رو زمین یه نیم پهلو که کرد و کونشو نیم رخ دیدم دلم رفت -به یه شرط می خورمش که کون بدی .. -داداش دردداره . سخته . اینجا هیچی همراهمون نیست که بمالیم . از روزمین یه خورده از اون آب کیر ها رو خواستم که جمع کنم دیدم که نمیشه -ولی داداش تو کوسمو میک بزن یه خیسی هایی داره که میارمش طرف سوراخ کون تا بتونی راحت تر بکنی -قول دادی ها -قول مردونه . اولین باری بود که می خواستم کوس یه دخترو بخورم . همون جوری که اولین باری بود که کیرمو تو دهن یه دختر فرو کرده بودم و اولین باری که می خواستم کون بکنم . بااین که  داشتم حال می کردم ولی واسه اولین بار سختم بود که کوس میک بزنم . شاید انتظار داشتم یه طعم شکلاتی داشته باشه ولی وقتی که صدای ناله های هوس فاخته رو شنیدم که می گفت داداش چقدر خوب میکش می زنی .. بخور دارم واسه کیرت آماده میشم به هیجان اومده و با لذت و شور و اشتیاق بیشتری کوسشو میک می زدم . دستشو به چمنهای اطرافش گیر داده بود و از هوس اونا رو می کند . منم دستمو گذاشته بودم رو دهنش تا از نیم کیلومتر اون ور تر آدما رو به این طرف نکشونه . هرچی می خواست کف دستمو گاز بگیره نتونست . آخرش سست و بیحال شد و فهمیدم که خیلی خوشش اومده . اونو دمرش کردم . خودش با دستش خیسی کوسشو رسوند به سوراخ کونش . از هیچی بهتر بود . دوتا دستاشو چنگ انداخته بود به زمین وقتی که کیرمو به سوراخ کونش فشار میدادم طوری از درد به خودش می پیچید که حس می کردم زورش چند برابر شده واسه همین تمرکز منو به هم زده بود -فاخته تحمل کن . بالاخره که باید کون بدی . باید منو دعا کنی که دارم راهتو باز می کنم . نترس تو فردا پس فردا باید زایمان کنی . از درد زایمان که بد تر نیست .. هرچند این روزا مد شده که زشت و زیبا و تر و خشک همه سزارین می کنند . گفتم و گفتم تا یه خورده از کیرم رفت تو کون تنگش . بیشتر از سه چهار سانت دیگه نذاشتم بره . شروع کردم به نوازش و مالش تنش . قلقلکش میومد . کیرمو تا همون چند سانت اولیه گذاشتم بمونه تا سوراخش عادت کنه . و چند بار که خیلی آروم حرکتش دادم دوباره خالی کردم . آب کیرم که رفت تو کونش سوراخ تنگ و ریزش نرم تر و روونتر شد و با این که کیرم شل شده بود ولی از ترس این که در آوردن و دوباره فرو کردن سخت نشه درش نیاوردم . چقدر حال می داد . به همون حالت کیرمو با سرعت بیشتری حرکت می دادم . تماشای کون گرد و دخترونه و هوس انگیز خواهر خوشگله ام فاخته بیشتر هیجان زده ام می کرد . حالا خواهرم بود که سیر نمی شد . دلی از عزا در آوردم و یعنی در آوردیم و با اعصابی آروم بر گشتیم . دیگه از اون به بعد کی گفت که فاخته فضولی کنه . یعنی اصلا چیزی به نام فضولی بین ما مفهومی نداشت . هر وقت دوست داشت میومد تو بغلم و زیر کیرم و منم می گاییدمش . واسم ساک می زد و منم کوسشو می خوردم . گاهی وقتا هردومون به هوس میفتیم که راه کوسو باز کنیم ولی دلمون رضا نمیده . کاش این یه مسئله رو هم تو جامعه خودمون حل می کردیم . ولی خب من داداش نامردی نیستم .. پایان .. نویسنده .. ایرانی 

16 نظرات:

ایرانی گفت...

اینم یک داستان کوتاه سکس برادر خواهری به درخواسا جیبر عزیز ..که البته در حال حاضر در خواست داستانهای تک قسمتی هم داره زیاد میشه و به سرعت قبل نمیشه انجام وظیفه کرد . سالم و سر حال باشید ..ایرانی

دلفین گفت...

عالی بود مرسی

reza bomb 1965 گفت...

ايول به تو ايراني عزيز داستانت خيلي زيبا بود.لطفا سكس با مامان تك قسمتي بلند بزار.خيلي ممنون

ناشناس گفت...

دمت گرم داش گلم. ممنون كه به خواسته هاي من و تمامي خواننده هاي اين مجموعه احترام ميذاري تشكر

جيبر گفت...

دمت گرم داش گلم. ممنون كه به خواسته هاي من و تمامي خواننده هاي اين مجموعه احترام ميذاري تشكر _جيبر

m گفت...

ایرانی ( قلم طلا ) نازنین :
بالاخره فعایتم توی لوتی نتیجه داد
اینم نمونه اشه
نویسنده ایرانی از وبلاگ امیر سکسی


داداش نامردی نکن
این بنده خدا تking05
برام توی خصوصی این پیام را گذاشته

به این سبک خوبه نوشتن نام نویسنده
http://www.looti.net/12_1255_76.html#msg141748334
اگه همه ی دوستان در مواردی که سرقت اثری را میبینند اقدام کنند حتما نتیجه خواهد داد
موفق باشی عاشقتم : آره داداش aredadash

m گفت...

در ضمن ازش تشکر و قدر دانی هم کردم

ایرانی گفت...

دلفین خوبم ممنونم . خسته نباشی ..ایرانی

ایرانی گفت...

جیبر جان شما و همه دوستان و خوانندگان برای من عزیز و دوست داشتنی هستید . در خواست داستانها ی تک قسمتی در هفته قبل از یک و دو شروع می شد ولی در این هفته از شش هفت تا هم گذشته .. یعنی اون هفته من سوار بودم حالا داستانها سوار شدند و در هر حال از همکاری دوستان با ذوقم نهایت تشکر را داشته و در حد امکان به همه تقاضاهابه ترتیب اهمیت میدم ..ایرانی

ایرانی گفت...

اطاعت میشه آقا رضا بمب عزیزم ..منتها چند تا تک قسمتی رو به تر تیب بنویسم و بعد . از پشتیبانی های اخیرت هم بی نهایت متشکرم ..ایرانی

ایرانی گفت...

آره داداش عزیزم مثل همیشه خیلی خیلی خیلی ممنونم از حمایت هایت . من دوباره به سایت لوتی سر زدم و پیام یا پیامهاتو دیدم . از اون چیزایی که قبلا دیده بودم چیزی رو حذف نکرده بودند . دستت درد نکنه خسته نباشی . بیشتر از گذشته رعایت می کنند . هر چند در گذشته تقریبا رعایتی نبود . در هر حال امید وارم در اثر حمایت های دوستان و داداشهای گلی مثل تو کار بران سایت های دیگر حسن نیت و همدلی و همراهی خود را نشان دهند وگرنه من که با کسی پدر کشتگی ندارم و غیر منطقی حرف نمی زنم . منی رو که اگه از دستم در بره و نظر یکی رو جا بذارم جواب ندم یا در رعایت توجه به در خواست سهوا پس و پیش کنم خودم ناراحت میشم که به عزیزان بی احترامی نشده باشه و با این همه مشغله ذهنی و داستان نویسی سعی می کنم کاری نکنم که دوستان گلم فکر کنن که به اونا بی توجهم ...این آدمو یعنی خودمو میگم این آدم بی ادعا رو اذیت کردن داره ؟/؟ منظورم اذیت از طرف کاربران سایتهای دیگه هست .. داداش عزیزم شاد شاد و همیشه لب خندان و تندرست باشی ..ایرانی

ایرانی گفت...

راستی آره داداش گلم کار بسیار خوبی کردی که ازking05تشکر کردی در نتیجه من ازت تشکر تشکر می کنم که یه خورده کار منو هم انجام دادی و از طرفی اخلاق شایسته انسانی خودتو هم نشون دادی . کسی که بد طینتی و دشمنی نشون نده در واقع به نوعی ابراز دوستی میشه و اگه کسی یک قدم به طرف ما بر داشت رسم جوانمردی اینه که ما چند قدم به طرفش بر داریم و حسن نیت خودمونو نشون بدیم . وگرنه من از افرادی مثل abr135 ارث پدر که طلبکار نیستم . فقط رعایت قانون و مقررات را میخوام و در خدمت همه هموطنان و هم زبانانم هستم . درود بیکران برتو باد ..ایرانی

reza bomb 1965 گفت...

خيلي ممنون ايراني عزيز جدا قلمت طلاست.من ديكه كم كم دارم از شهواني خسته ميشم اينجا خيلي بهتره ولي حيف كه سايت نيست.اكه سايت بود عالي ميشد.موفق باشي ايراني عزيز

m گفت...

ایرانی ( قلم طلا ) نازنین :
درود بهت میگم و دوصد درودی دگر بار داداش دمت گرم و دست اهورا حمایت گرت باشه از خوندن داستان هات لذت میبرم و از توجهت به مسائل بیشتر ، موفق و شاد و سربلند باشی
دوست دارم : آره داداش aredadash

ایرانی گفت...

آقا رضا بمب عزیزم صبحت به خیر . از لطف و محبتت بی نهایت سپاسگزارم . در هر حال همکاران هم در سایتهای دیگر به نوعی زحمت می کشند و ما جز حفظ رعایت قوانین از آنان انتظار دیگری نداریم . تبدیل شدن به سایت هم پرسنل و نیروی زیاد و تا حدودی ساپورت هم می خواهد علاوه بر نکاتی که در پیام و پاسخ قبلی ام عرض نموده بودم که شرایط آن در این محیط تقریبا فراهم نمی باشد و ..بااین حال از این که با همه مشکل پسندی خود این افتخار را به ما داده ای که داستانهای این مجموعه را مطالعه کنی موجب رضایت و خوشحالی ماست . همیشه شاد باشی ..ایرانی

ایرانی گفت...

آره داداش خوبم خسته نباشی . دست و سایه اهریمن از تو دور باد و همچنین از سرزمین اهورایی ایران . ومن بدون همراهی دوستان خوبی چون تو ناتوان خواهم بود . سالم و سر حال باشی و همیشه خندان ..ایرانی

 

ابزار وبمستر